بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

یگانهِ من !

کاش میدونستیم با یگانه زندگیمون چطور باشیم ! اگر بدونید میتونید لحظاتی داشته باشید و حسی که هرگز و هرگز تکرار نخواهد شد ،  تک تک ثانیه هاشو میبوئیدید و میبوسیدید و به چشمتون میکشیدید ، جانم ، عمرم ، عزیزم ، بوی گل از تمام بودنت به دنیا میرسد ، نرمی و آرامش آمدنت ، نسیمی است که میرقصاند گاه بوته ای را دربیابان و گاه برگی را در چنارستان  ،گاه به زیر بال پرنده ای میروی و او  بال زدن را رها میکند ، پروازی نرم  در آسمان مهربان لاجورد ، گاه اکنون میشود و به گونه های تبدار من خنکی میبخشد ،  یگانهِ من خوش میآیی ، رهایم کن از دلتنگی !

***

یجورایی جدیدا بیسوادی کلاس داره انگار، لطفا دقت کنید :

عاره راس میگی با خاهرم اینا رفتیم ، گفتم از اونا منم میخام ، گف من رازی بودم شما هم مسرف کن ، اصن یه وضی ، بیا بریم ، باشع !

چند وقت دیگه وقتی داریم با هم حرف میزنیم کسی متوجه نمیشه اون یکی چی گفت ، اون یکی هم متوجه نمیشه شما چی گفتی ، کلا انگار به یه زبونِ دیگه حرف میزنیم ، البته الانم کم و بیش به اونجا رسیدیم !

حالا منو بگو تو این نزدیک 2 سال که روزی 5-4 تا پست میذارم کلا فقط 2 تا غلط املایی داشتم ، همنشین های محترم داشتند خفم میکردند ! (لبخند)

***

داشتم با یکی از نزدیکان که کمی شیطون هستند حرف میزدم ، گفتم مردی که سر زندگیشه ، هیچوقت دنبالِ مسائل دیگه نمیره ، یه روزی بالاخره ممکنه افشا بشه و مجبور بشه گردن کج کنه و حرفی برای گفتن نداشته باشه !  گفت : حالا گاهی یخورده هم گردن کج کنی اشکالی نداره ! (لبخند)

***

دیگه  داره میاد ...بیست دقیقه مونده ، شمع ها را روشن کنم ، عود بذارم ... آماده بشم !

***

تا قبل اینکه بهم برسن کارهای عجیب غریب میکنن ، از نزدیک ترین هاشون (پدر و مادر) دور میشن و گاهی جلوشون هم می ایستند که بهم برسن ، بعد که بهم رسیدند همونا از هم دور میشن و  جلوی همدیگه می ایستند و به پدر مادرشون نزدیک میشن !

***

وقتی زندونیش کردی و کوچکترین فضایی براش نذاشتی ، داری همش کنترلش میکنی ، حتی به حریم خصوصیش احترام نمیذاری ، یادت باشه ، زندونی همیشه فقط به یه چیز فکر میکنه ، فرار !

***

انتظار داری مثلِ خودت دوست داشته باشه؟ دقیقا همونجوری که شما دوسش داری ؟ همون کارا و حرفایی که بهش میگی بهت بگه؟ اون یه انسانِ دیگس ، مدل دوست داشتنش با شما متفاوته ، بذار اونجور که خودش میخواد و بلده دوست داشته باشه !

***

بعضی  از کسایی که رفته محسوب میشن و ازشون گله دارید که تنهاتون گذاشتن ، کسایی بودند که شما نتونستین نگهشون دارید ، ضعف و کمبود خودتون را به پای بدعهدی اونا نذارید !

***

اون کسی که مفهومِ دوست داشتن را کوچیک میبینه خیلی زود و راحت میگه دوست دارم ! مصداقش اینه ، شما از قرض گرفتن یا دادن 2 میلیون راحت حرف میزنید ، ولی نمیشه از 2 میلیارد زیاد راحت حرف زد ، اونی که راحت از عاشقی حرف میزنه  و روز اول و دوم آشنایی ابرازش میکنه ، اونو آنقدر با ارزش نمیبینه !

نظرات 8 + ارسال نظر
آدم اشتباهی پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1400 ساعت 05:36

سلام وقتتون بخیر
چندروزیه دنبال یه دوست میگردم. یه دوست بلاگفایی.
که آدرس بلاگفاش این بود ammasom.blogfa
توی سرچهام رسیدم به شما. تقریبا یکسال پیش براتون کامنت میگذاشتن ، با اسم م. و همین آدرس

نمیدونم که فقط همون چندتا کامنت بوده یا ادامه دارشده
اما خیلی لطف میکنید اگر آدرس بلاگی ، آی دی یا نشونی ازشون دارید به من بدید

سلام و ممنون ، متاسفانه اطلاعی ندارم ، امیدوارم بتونید پیداش کنید.

scammer doll پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1400 ساعت 02:25

بلاگر شب قدری خوابیدین؟دعا میکنم همیشه سلامت باشین

جواب ندادن همیشه نشانه خوابیدن نیست ! اتفاقا دیر خوابیدم ، ممنون از شما

scammer doll پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1400 ساعت 01:12

خیلی گل گفتین اقای بلاگر



تا قبل اینکه بهم برسن کارهای عجیب غریب میکنن ، از نزدیک ترین هاشون (پدر و مادر) دور میشن و گاهی جلوشون هم می ایستند که بهم برسن ، بعد که بهم رسیدند همونا از هم دور میشن و جلوی همدیگه می ایستند و به پدر مادرشون نزدیک میشن


اصلا دلم به درد اومد با یکی از نوشته هاتون

متاسفم !

توسن چهارشنبه 15 اردیبهشت 1400 ساعت 23:18

خواهش میکنم لطف داری
حیف ک کسی قدر نمیدونه دیگ
اینم بازی روزگاره مجبوریم بسازیم خخ

لبخند

توسن چهارشنبه 15 اردیبهشت 1400 ساعت 23:01

هییییییییننننن

اصلا بهتر ک رفت حقوقشو بده ب خودم قول میدم بشرانه حرف بزنم

بشرانه؟ یعنی کارِ شما هم سخته ها ، بتونی حرف زدنِ معمولی را به کلمات نامفهوم تبدیل کنی ! یجورایی شما هم داری زحمت میکشی ، ممنونم ازتون !

توسن چهارشنبه 15 اردیبهشت 1400 ساعت 22:50

الان دارم دنبال مسکن برای مترجم میگردم ! (لبخند).
اخیییی جوجو نازییییییی قصه هم براش بگو لالا کنه

نه ، دیگه استعفا داد ! میگه هزینه های روانشناس و داروهاش بیشتر از حقوقیه که میگیره ! منو تنها گذاشت ، اگه در نظرهای بعدیتون منظورتون یه چیز بود و من یه چیزِ دیگه جواب دادم ، از الان معذرت میخوام ! (لبخند)

توسن اتیش پاره چهارشنبه 15 اردیبهشت 1400 ساعت 22:36

هنو داری ترجمه میکنی

نه ، سطحش خیلی بالاست ، فکر نکنم بتونم ، الان دارم دنبال مسکن برای مترجم میگردم ! (لبخند)

توسن چهارشنبه 15 اردیبهشت 1400 ساعت 22:31

تازههه این ک خوبشه
اگ بفهمی ما چطوری مینویسم
تازه من سعی میکنم جوری بنویسم ک بتونی بخونیش
نمونشو ببین اگ تونستی بخونیش من اسسمو عوض میکنم

اول صفحع ر تار مکنن
بعد مرن ع توی پیکس ارت تیک عابی (سلبریتی)اینو مزارن
پیکس ارت فق عی تیک ابی‌ر درع
بعدش انگار میری با فونتو روش تکصت میزنیع
عون عکسشم ک نمد ع کجاعه
حتمن همو پیکص‌عارتع

واو ، دیگه شما خیلی با کلاسی ! (لبخند)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد