از نظرِ من ، وقتی تن به ازدواج میدی یه سری تعهد باهاش همراهه ، مگر از قبل حرفشو زده باشید، مثلا نمیشه ازدواج کنی و بگی من بچه نمیخوام ! یا شوهر کنی و بهش بگی برو خونه مادرت غذا بخور ، یا زن بگیری و بگی خرج خودتو از پدرت بگیر !
بهمراه ازدواج یه سری تعهد هم میاد که یا عرفِ یا فرهنگِ یا قانون !
میشه قبل از ازدواج راجب یه سری مسائل حرف زد ولی زندگی آنقدر مسئله داره که واقعا شاید نشه به جزئیات رسید و بعضی ها حتی راجب کلیات هم حرف نمیزنند ، خصوصا وقتی احساساتی میشن و دیگه چشمهای منطق بسته میشه !
وقتی میری جلو و میگی میخوام و اونم میگه بله ، یه چیزایی هم هست که گفتن نداره ولی همراهِ این خواستن و بله هست و بعدا نمیتونی بگی چون راجبشون حرف نزدیم پس من نیستم !