بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

نورِ دیده !

داری خوش می آیی ، صدای قدمهای نازنینت داره میاد ، منتظرت هستم ، معذرت میخوام که کمی دیر رسیدم به مقدمتون ، داشتم خونه رو مرتب میکردم  ، شمع ها روشنه ، بوی عود توی خونه پیچیده و بلاگر و بقیه هم پنجشنبه ایها خیلی خوشحالن ، شادی آمدنت ، حسِ بودنت ، لمسِ لحظاتت ...واو چقدر خوبم الان !

دارم اینو گوش میکنم


اینم یه مدل دوست داشتنه :

دوستت دارم ، نه بیشتر از خودم !

میخواهمت ، تا جایی که آرامشم دهی !

صداقت دارم تا درستی ازت میشنوم !

محبت میکنم در قبال مهربانیت !

آزارم دهی ، فقط میروم !

شادت میکنم ، اگر خوشحالم کنی !

دستهایت را رها نمیکنم تا خودت آنها را عقب بکشی !

میبخشمت اگر اشتباهت را تکرار نکنی !

احترامم را خواهی داشت حتی اگر نباشی !

حتی با جدایی ، خوبی هایت را فرآموش نمیکنم !

بهترین هدیه را اعتماد میبینم !

***

پس کی بریم شمال؟ حالا تا اونورِ کندوان هم بریم شمال محسوب میشه،  اصلا همون جاده چالوس را هم بریم انگار نصفه نیمه تا شمال رفتیم !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد