بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

گفتگوی عاشقانه با 5 شنبه !

بهش میگم پاشو جاروبرقی بکش ، همونجور که داره تلویزیون نگاه میکنه ، میگه ععععه من هفته ای یه روز میام ، 6 روزشو خودت هستی ! یعنی میخواستم ... گفتم 5 شنبه جان به اندازه همون یه روزت حدود 2 متر مکعب جارو بکش ، پشت چشم نازک میکنه ، میگه آخه دلت میاد؟ میگم آره میاد ، بلند شو ببینم ! (قسمتی از گفتگوی عاشقانه بلاگر و 5 شنبه ) دیگه بقیشو نمیگم ، الان داره جارو میکشه و من دارم تلویزیون نگاه میکنم و یه چای زعفرونی میخورم ، اصولا چای طعم دار دوست دارم ! (لبخند)

دارم اینو گوش میکنیم ، البته 5 شنبه داره غر میزنه ولی با یه کباب تابه ای و چلو کره و گوجه  از دلش در میارم !

با اون آهنگ بلند شدم و جارو را از دستش گرفتم ، اشک تو چشاش جمع شده ، میگم چی شده 5 شنبه ...

البته بعد اینکه آرومش کردم ، دوباره باز جارو میدم دستش و میگم دوست داشتن دو طرفه میبایست باشه ! (لبخند)

***

مقدمات ناهار 5 شنبه بلاگر

***

اینو گوش میدم و آشپزی با حرکات ایروبیک ، چه شود؟ ! (لبخند)

***

پنجشنبه اومده آاشپزخونه داره با دستاش بازی میکنه و میگه بلاگر منو ببخش ! میگم برای چی؟ میگه میترسم ناراحت شده باشی و  از کباب تابه ای خوشمزت ندی بخورم ! یعنی این 5 شنبه آخر شکموییِ !  البته من از کسی که خوب غذا میخوره خوشم میاد ، گاهی وقتی برا 5 شنبه غذا درست میکنم و اون میخوره ، و میبینم خوشش آمده و داره با اشتها میخوره ، بیشتر از غذا خوردن خودم لذت میبرم!

***

وقتی برای زندگیمون میشینیم و یه مسیر ترسیم میکنیم و پیش خودمون میگیم خوشبختی و شادی و خوشحالی یعنی فقط این ، نمیگم خوب نیست ولی ممکنه تنها راه خوشی همون مسیر نباشه ، اگه اون نشد فکر نکنید که شادیهای دنیا تموم شده و دیگه بهش نمیرسید ، دنبال یه راه دیگه باشید ، برای خوش بودن دل ، آرامش ، حس خوب داشتن ، راه زیاده !

یکی با ورزش ، یکی با ادامه تحصیل ، یکی با سفر ، یکی با پیدا کردنِ یه کارِ خوب ، یکی با یه دوست خوب ، یکی با یه فنجون چایی خوش عطر و یه نون خامه ای (لبخند)  و ... میتونه به خوش بودن برسه .

***

خب میبینم یواش یواش همنشین های گرامی از خواب نیمروزی دارن بیدار میشن و میرن زیر کتری را روشن میکنن که چایی بذارن یه موقع خدای نکرده سردرد نگیرن ! (لبخند)

***

پنجشنبه وقتی میخوابه جالبه ، کلا از خواب که بیدار میشه نمیشناسمش ، یه بار بعد خواب از اتاق که آمد بیرون ، فکر کردم  انیشتین آمده خونه ما خوابیده ! از بس موهاش بعد خواب هر کدوم به یه سمت پرواز میکنه !  توصیه میکنم بعد خواب همینجوری جلوی همسر گرامی ظاهر نشید ، رحم کنید، یه دستی به سر و گوشتون بکشید بعد مشاهده شوید ، بگذارید خاطره خوشی که از شما داره ، همینجور بمونه!

***

از 5 شنبه میپرسم موقعی که میری تا هفته بعد کجا میمونی؟ میگه یه قصر بزرگه متعلق به روزهاست ، بالای ابرا ، میریم اونجا ، با روزای دیگه هستیم و هر روز یکیمون نوبتشه و میاد پایین پیش آدما ، میگم خب حوصلتون سر نمیره این همه سال ؟ میگه دلت که خوش باشه ، حوصلتم سر نمیره ، میگم دل شما به چی خوشه؟ میگه به دیدنِ شما و بقیه 5 شنبه ایها ، میگم چه خوب ، دلِ خوش و انگیزه های خوب ، نتیجش میشه یه 5 شنبه یا یه روزِ شاد و زیبا !

***

دارم اینو گوش میکنم با یه فنجان چای دارچین

***

برای نوشتن یه داستان ، کشیدن یه نقاشی ، نوشتن یه شعر یا ترانه و موارد مشابه ، رویاپردازی چیزِ خوبیه !

برای مسائل منطقی زندگی ، از دیدِ من نه !

دنبال یه کار هستی ، با کسی آشنا شدی ، میخوای خونه یا ماشین بخری یا مسائلی که در زندگی واقعی و منطقی مصداق داره ، برای اینا بشینی تصور و خیال بکنی و توی ذهنت یه رویای زیبا بسازی ، بعدا که در آن حد رویاتون ، بهش نرسی ، دچار سرخوردگی و یاس میشی و اگر به مقداری از رویاتون هم برسید ولی کمتر از آن تصوراتتون باشه، بهتون نمیچسبه و قبولش نمیکنید !

از نظرِ من ، مسائل منطقی زندگی را با ابزار و امکاناتی که دارید بسنجید و بهش فکر کنید و تصویر خیالی ازش نسازید.

***

اگر زنی هستی که در وجودت این حسو داری که میخوای در زندگی آینده تو خونه ای باشی که حاکم شما باشید ،کاری با درست و غلط بودنش ندارم، با ذات و فطرتی که داری نمیبایست و نمیشه جنگید ، خیلی هم خوب ، از دیدِ من حداقل سراغِ مردی برو که حکمرانی یک زن را بر زندگی بپذیره ، با مردی که به مردسالاری اعتقاد داره بخوای شروع کنی دائم در تنش و درگیری خواهی بود و در نهایت هم روابط به مشکلات بزرگ ختم خواهد شد!

اینکه بگید در زندگی حکومت و اینا نیست و زن و مرد با هم مشورت میکنن و بهترین راه را انتخاب میکنن و این حرفا ، از نظرِ من واقعی نیست، حالا آمدیم و مشورت هم کردند و باز هر کس سر حرفِ خودش موند ! امورِ زندگی که دستشو نمیزنه زیر چونش و معطل این نمیمونه که ببینه نتیجه تصمیم های زندگی شما با 2 مدیر که هر دو درست به یک اندازه اختیار  و قدرت دارن به کجا میرسه ! مشورت کردن با هم خیلی هم عالیِ  و از دیدِ من بسیار هم درسته ولی  بالاخره یکی میبایست حرفِ تمام کننده را بزنه و تصمیم نهایی را بگیره ، سه نفر نیستید که بخواهید رای اکثریت را در نظر بگیرید  !

***

پنجشنبه میگه اگه من انسان بودم ، با من ازدواج میکردی و همچنان دوستم داشتی؟ گفتم : نه ! به همین سادگی این مطلب تمام و پروندش بسته شد ! (لبخند)

***

گاهی مواد غذایی فریزر ، یخچال و کابینتها را که تاریخ مصرف دارند را بررسی کنید و اونایی که مهلتشون کم مونده را در اولویت مصرف قرار بدید .

***

کسی  ادعای عشق و علاقه و دوست داشتن و این حرفا بهتون داشت و میخواهید به عشقش مطمئن بشید؟ بگید 3 ماه هر روز ساعت 7 صبح یه شاخه گل رز پرت کنه تو حیاطِ خونتون و بره ! خوب بود؟ حالا کی عاشقِ منه؟ بیاد جلو و ثابت کنه! (لبخند)

نظرات 21 + ارسال نظر
Sra جمعه 31 اردیبهشت 1400 ساعت 21:32

وقتی می خوام حال و هوام عوض شه یه سر به وبلاگتون میزنم

الان عوض شد؟ خوشحالم !

شادی پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 23:54 http://arooseshahr.blogfa.com

جالب بود

سپاس از همراهیتون

بارون پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 23:45

خب دیگه به سلامتی آتیش ها سوزونده شد و قیمه ها هم ریخته شد تو ماستا ( بلاگر شیطون)
پنج شنبه ها اونقدر مطلب ها متفاوت و زیاد هست که نظر گذاشتن سخت میشه ولی پنج شنبه ها محاله یاد بلاگر نباشیم..
با توجه به نام گذاری های شما دیگه کم کم باید منتظر پاستیل ها باشیم..

بله ، جمعه ایها آمدن و از صبح مشغول پاستیل پارتی هستند ! (لبخند)
سپاس از حضورتون

سارا پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 23:32 http://15azar59.blogsky.com

در مورد پاراگراف اخر بنظرم یه پاره اجرم ببنده بهش و هر دفعه از پنجره پرت کنه وسط حال خونتون بهتره دوست داشتنش بیشتر ثابت میشه

لطفا از این پیشنهاد ها برای عاشقای خودتون بدید ، عاشقای من لطفا همون گل رز را تو حیاط پرت کنند و برن ! (لبخند)

- پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 23:09

همین !
ساعت ۷ گل داخل حیات پرت کنه و بره ! جداً همین !!

جدا همین؟ یعنی ساعت 7 صبح از خوابشون بزنن و بیان گل بندازن تو حیاط بلاگر؟ واقعا فکر میکنید خانمها از خوابشون میزنند؟ اولش میگن این که چیزی نیست ، روز اول میان و روز دوم بخاطر اینکه روز اول زود از خواب بیدار شدن بیهوش میباشند و قرارداد بهم میخوره !(لبخند)

اتیش پاره خالی پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 20:29

قشنگ ازدواج کردنو با زندانی شدن یکی میبینی
اصلا عاشق این مقاومتتم

گاهی هم به این فکر میکنم شاید زندانی نباشم ، زندانبان باشم !
هر دوش به یه اندازه برام ناراحت کنندس !

- پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 19:57

وای خدا این پاراگراف آخر چی میگه ؟
یعنی هنوز با ۵ شنبه مزدوج نشدید ؟
یعنی نتیجه اون گفتگوی عاشقانه و اون همه کار کشیدن از ۵ شنبه .... به بسته شدن پرونده و نه ! گفتن بلاگر منتهی شد
دیگه از ۵ شنبه بهتر میخوای چرا میگی نه !!!!

شما هم برو با امیر ارسلان نامدار ازدواج کن پس !
میگه اگر ! چند وقت پیش اتفاقا کاشتم ولی چیزی سبز نشد ، ، خب تازه اگر انسان بشه که دیگه 5 شنبه نیست ،بلاگر منطقیه ! (لبخند)

- پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 19:54

(به قول بلاگر) ،وااااااو من نبودم چه متن اضافه شد :)
من شامم رو درست کردم ، الانم چایی رو آوردم بنوشم بلاگر شما برا ۵ شنبه آیا شام رمانتیک و عاشقانه و همراه شمع و شعر... آماده کردید یا هنوز روی راحتی دراز کشیدی و داری چایی دارچین میل میکنی ؟

شمع روشنه ، عود را یکم روشن کردم ، بوش که پیچید خاموش کردم ، دارم موزیک گوش میدم و با پنجشنبه راجب قصرِ روزها حرف میزنیم.

سارا پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 16:30 http://15azar59.blogsky.com

بازم ۵ شنبه با بلاگر و شیطنتهاش

این وصله ها به بلاگر نمیچسبد !
یعنی زیاد نمیچسبد (لبخند)

توسن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 13:07

مامی یخچالو خالی کرده بود داشت تمیزش میکرد من یهو در یخچالو باز کردم دیدم هیچی نیس گفتم یااا خداااا این بود ارمان های ماا

این بود آرمان های مامی در رابطه با دخترش ؟

توسن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 13:04

ن نیومده فعلا با ساندویچ سر میکنیم
مامان غذا درس میکنه ولی با مزاج ما سازگار نیس
مثلا من خورش و قلیه ماهی و بادمژون و اینجور چیزارو نمیخورم در نهایت مجبورم خودم درس کنم ک اونم سالی یک بار همشو سیسی کوچولو درس میکنه

پس من برم حسابی از 5 شنبه تشکر کنم ، خوبه شما پنجشنبه نشدی ! (لبخند)

توسن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 12:40

با دستاش بازی میکنه و میگه بلاگر منو ببخش !
.
همش تکذیب میکنم
ملت صدای پنج شنبه از تو اتاق میاد حبسش کرده داره میگ
شاد بُدَم رها بُدَم
ظرف اُمَد جارو اُمَد
خسته شدم ذله شدم
پنج شنبه پر کنده شدم
این چه بُوَد تقدیر من
زجر تویی بلا تویی
عامل هر درد تویی
خسته منم بسته منم
بقیش نمیاد همینا بسه

معلومه خودت را جای 5 شنبه گذاشتی و داری شکوه میکنی !
یعنی عوض این حرفا یخورده به مامی کمک میکردی ، الان یه ناهار خوشمزه داشتید !
بابا آمده یا هنوز دارید گرسنگی میکشید؟ (لبخند)

توسن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 12:28

اینو گوش میدم و آشپزی با حرکات ایروبیک ، چه شود؟ ! (لبخند)
.
هیییننن نگووو یاد میگیریم

ورزش خوبه ، خب یاد بگیر ، بجای اینکه یاد بگیری شب عروسیتون پیاز و سیر ترشی بخوری و داماد را پودر کنی ! (لبخند)

توسن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 11:31

هر وقت خودت پنج شنبه رو گرفتی بعد ایقد ازش کار بکش وااالاااا
با چهار تا قربونت برم و فدات بشم و عزیزم مخ بدبختو میزنی اون زبون بسته هم هیچی نمیگه
فایده نداره باید برم ی انحمن حمایت از پنجشنبگان کار بزنم

میبینم با خط تیره مشغول برنامه ریزی هستید !
واقعا اگه یه روزی کاری از کسی بخوام ، نه برای اینکه خودم نمیتونم ، خیلی بهش توجه دارم که ازش اون کار را میخوام !

- پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 11:29

سپاس از بلاگرِ خوش قلب و دوست داشتنی و مهربان و نکته دان ِ فرزانه و همه چیز عالی که برای باز شدن بخت ِ خط تیره کامنت حمایتی میزاره ، اگه نتیجه داد حتما به عنوان مهمان ویژه عروسیم دعوتید:

اما این باعث نمیشه از تشکیل انجمنِ نجات ِ ۵ شنبه از دست بلاگر ! منصرف بشم

میبینم با توسن دست به یکی شدید ! علیه بلاگر میخواهید کودتا کنید؟ (لبخند)

توسن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 11:16

بیااااه بعد میگ مث کوزت ازش کار نمیکشم
حتما کبابم ک نوش جان کردی میخای ظرفاشو بدی اون بشوره
ی وقت تعارف نکنیا بگو میوه هم برات پوس بکنه
ایییی خدااااا از دس این مرداااا

یعنی واقعا بری جایی برات کباب تابه ای با چلو کره و گوجه و شور گل کلم بذارن ، بعدش ظرفا رو نمیشوری؟
بعد دنبال شوهر هم میگردی؟ پس همچنان بگرد ! (لبخند)

lili پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 11:14

سلام
پنج شنبه اومد حیفه که بهش بگیم کار کنه تازه اون به منم میگه استراحت کن و لذت ببر. منم بیشتر به حرفش گوش میدم از بودن با او لذت میبرم. امروز براش یه غذای محلی به نام دمپخت درست کردم و میدونم که دوست داره. با من بمون پنج شنبه جان. سپاس

سلام و عرض ادب و احترام به هم 5 شنبه ای عزیز
لی لی یعنی منتظری یکی بهت بگه استراحت کن ، سر برمیگردونیم میبینیم لی لی 7 تا پادشاه را داره خواب میبینه ! (لبخند)
پنجشنبه میدونه دوسش دارم ، من برای هر کس کباب تابه ای بلاگر پز درست نمیکنم ، فقط برای 5 شنبه و همینطور 5 شنبه ایها !
سپاس از همراهیتون

- پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 11:12

من گریه نمیکنم ! جارو کشیدنم ۵ دقیقه هم نمیشه ! برای نمونه گزارش کار دیروز عصرم : آشپزخونه رو جارو زدم گاز رو برق انداختم سماور و قوری و ... ورداشتم برق انداختم ، سینک رو تمیز کردم یه عالمه لباس شستم ، چندتا تماس و پیگیری کارای شخصی ! چند تا واریزی ! خرید بیرون و آماده کردن شام ... کلا یک ساعتم نشد .
نتیجه = همسری ِ من خوشبخت ترین مرد در عالم هستی

اما بنظرم۵ شنبه طفلک حق داره گریه کنه ، آخه چقد ریخت و پاش کردید این یه هفته که از صبح هر چی اون طفلک جارو میزنه تمومی نداره! باید برا نجاتش انجمنی چیزی تشکیل بدیم

آقایان دم بخت این وبلاگ ، از این بهتر پیدا نمیشه ! میشه؟ نمیشه؟ شایدم بشه ! ولی باز خوبه ، به خط تیره پیام بدین ! (لبخند)

توسن پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 11:09

توی اون یکی پست داری شب عروسیتون را بهمراه قورمه سبزی و پیاز و سیر ترشی برگزار میکنی ، اینجا میگی بگیرمت؟ (لبخند)
.
ای باباااا
تو ک با ما سر یاری نداری
چرا گویی برو کفتر بازی؟

من جسارت نکردم ، احتمالا توی اون یکی پست کسی که نظر میذاره یه توسنِ دیگس ! (لبخند)

- پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 11:00

بیچاره ۵شنبه ِِ کوزتی ، هنوز داره جارو میزنه ! بایدم اشک تو چشاش جمع شه

یعنی نشون میده شما زنِ زندگی هستیا !
واسه یه جارو برقی گریه میکنی؟!
شوشو چه خواهد کشید ؟! (لبخند)

_ پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1400 ساعت 10:58

چه گفتگوی عاشقانه ای ! پاشو جارو بزن :ا
شما گفتگو عاشقانه نداشته باشید طوری نمیشه !
بلاگر اومدم براتون پیغام بزارم که ؛ دیدی ۵ شنبه رو دیگه دوست نداری ، نیستی دیر میایی ، ۵ شنبه رو مثل سابق پر شور نیستی ...:
دیدم اومدید هر چند بدون شور و شعف
گمونم باید بگردم یه بلاگر ۵ شنبه ای دیگه پیدا کنم واسه روزای ۵ شنبهِ پر شور و هیجان !.. بلاگر اینجا دیگه شور قدیم رو نداره
گمونم اون موقع ها دوست بودید و پر هیجان الان مزدوج شدید همه چی با ۵ شنبه عادی شده

باور کن بلاگر به یکی بگه جارو برقی بکش یعنی خیلی دوسش داره !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد