گذر زمان برای سن کمتر کند و برای سن بالاتر سریع
میگذره ، بزرگترا میگن همین دیروز عید بود ، چه زود گذشت ، علت عجول بودن بچه ها
هم اینه ، خواسته هاشونو که میگن ، میخوان که همان ساعت یا روز انجام بشه ، چون
گذر زمان برای یه 10 ساله و 20 ساله و 30 ساله فرق میکنه. :
یه کیک را به 10 قسمت،کیکی دیگر را به 20 و سومی را به 30 قسمت تقسیم کنید،
بزرگترین تکه ها مربوط به 10 ساله است .
یعنی یک سال او برابر 3 سال یک 30 ساله میگذرد، وقتی به یه بچه میگی فردا برات فلان یه شکلات میخرم ، انگار به یه بزرگسال وعده 3 روز دیگه را دادی.
کامنت دیگه داشتم اینجا گمانم.نرسیده گویا.
؟
آقای بلاگر
مطلب جدید نزاشتید امروز، فکر کنم از خواننده های وبلاگ شاکی شدین ، همه هم خانم با نظرات مخالف
نوشتم . یکم برو پایینتر ، یه مطلب هست تحت عنوان «مگه من میخوام با باباش ازدواج کنم» چند روز پیش نوشته بودم و امروز کامل و منتشرش کردم
در کودکی آرزوها زیادن،برآورده شدنشان هم دست ما نیست،به یک نفر متکی هستیم تا برآورده شان کنه،ست داریم زود یزرگ بشیم که مستقل بشیم و هرچی خواستیم به دست بیاریم،غافل از اینکه میبینیم باز هم دربزرگسالی دغدغه های دیگه جایگزینشانه.
زمان عین برق کنتور میندازه.
دیگه اینکه آرزو در کودکی بر پایه لذته و بس.آینده نگری معنی نداره.در بزرگسالی لحظه به لحظه کارها برای آیندس،غصه ها حتی.
تا 18سالگی خیلی دیر میگذره.