بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

اونو از خودت بدون !

یه موقع حرفی میزنه ، بدون منظور ، شاید چون احساس صمیمیت میکنه یا میخواد بهتون بیشتر نزدیک بشه ولی زود بهت برمیخوره ، وقتی دقیقا همون حرف را پدر ، مادر یا برادر و خواهرتون میگن  ، هر هر میخندی ! چرا؟ چون اونا رو از خودت میدونی ، لطف کن حرفاشو بدون سوءنیت و صمیمانه ببین و برداشت کن  ، اونم از خودت بدون !

نشانه بخششِ واقعی !

این جمله را شنیدیم که میبخشم ولی فرآموش نمیکنم !

از دید من ، یه نشونه از اینکه واقعا بخشیده اینه که وقتی بحثی در میگیره از آن موضوعِ بخشیده شده صحبتی به میان نیاد ، اگر دوباره آن مطلب بیان شد و به رخ کشیده شد ، بدانید نه فرآموش کرده و نه بخشیده !

شام امشب و ناهار فردا !

یعنی واقعا یه خانم پیدا میشه اینهمه کار را با هم بکنه؟ شام امشب ؟ ناهار فردا؟ شستن ظرفها ؟ جارو برقی؟ طی کشیدن؟ غر نزدن؟ نخوابیدن بعدازظهر؟ توقع زیاد نداشتن؟ سر کار رفتن؟ درآمد داشتن؟ مسافرت بردن؟ نمیشه که همش توقع داشته باشید و خودتون کاری نکنید ! نمیشه همش بگی شما مردی ، وظیفته ! وظیفه شما چیه؟

شام امشب و ناهار فردای بلاگر ، بی منت ، بی غر زدن ، خیلی هم خوشمزه ! اگر هستی همراه باش ، کنارش باش ، مقابلش نباش ، اگه بجای کنارش ، روبروش باشی ، میبازی ، میبازی ، میبازی، او هم میبازه ، همه میبازند !

شک نکن !

توی یک رابطه عاطفی هستی و تصورت از محبتی که بهتون میشه اینه که او دیگه عاشق و دلبسته تمام و کمالِ شماست و اگر هر کاری هم بکنید او خواهد ماند، حتی اگر  شما کنش و رفتارتون را تغییر بدید!

از دیدِ من اینطور نیست ، در یک رابطه متعادل ،  تا زمانی که شما همان باشی که از دید او پسندیده بودی ،او نیز همان خواهد بود، تغییر کنی ، او هم  تغییر خواهد کرد ، شک نکن !

وقتی که نیستی + شام امشب بلاگر !

حضورت توی یه زندگی یه نفر میبایست محسوس باشه ، از هر نظر !

وقتی نیستی و خواسته های او به واقعیت نمیپیونده ، به هر علت ، یا نخواستن یا نتونستن ، از او توقع نداشته باش که او زندگیتو رنگارنگ کنه ،  وقتی نیستی ، او هم نخواهد بود !

***

حالا از این حرفای فلسفی بگذریم ، فکر میکنید شام امشب بلاگر چی باشه با این آهنگ ارتباط داره ، حدس بزنید و جایزه نگیرید !

آهنگ مرتبط با شام امشب بلاگر

***

دارم اینو گوش میکنم و اصلا به شام ارتباطی نداره !

***

رمز گشایی از شام امشب بلاگر

***

دارم اینو گوش میکنم

همتِ بلاگری !

نتیجه تلاشهای شبانه روزی بلاگر در زمینه قیمه را میتوانید در عکس زیر مشاهده نمایید و ای کسانی که هنوز توانایی های بلاگر را باور ندارید ، امیدوارم به راه راست هدایت شوید !


https://s18.picofile.com/file/8436920500/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B6%DB%B1%DB%B9_%DB%B1%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B3%DB%B8.jpg

خورشت قیمه نه چندان قیمه !

خیلی وقت بود قیمه درست نکرده بودم ، البته قیمه من زیاد هم قیمه نیست !  یکی از راه های اینکه خورشتهایی که با گوشت درست میکنید هم خوش طعم بشه هم رنگِ خوبی داشته باشه ، استفاده از سس سویا موقع تفت دادن گوشت هست ، که معمولا من استفاده میکنم .گوشتی هم که استفاده میکنم هم با خورشت قیمه متفاوته !

دانلود فیلم ناهار فردای بلاگر

***

دارم اینو گوش میکنم

***

دانلود کلیپ کوتاه تا حدودی  مسئله دار !  (حرکات موزون سه خانم و یک آقا)

***

باور کنید بین حال خوب و بد تنها چیزی که قرار داره ، ذهن و فکرِ شماست ، ببریدش سمت شادی ، اصلا نمیدونید بلاگر چقدر حسِ خوبی داره  الان ، اگه میدونستین شما هم همراهی میکردید ! (لبخند)

پلکهایت !

همه چیز توی ذهنِ ما اتفاق میفته ، دنیایی تحت عنوان واقعی به آن شکلی که میبینیم شاید وجود هم نداشته باشه ، میتونی بیشتر از این حرفا خوشحال و شاد باشی ، خیلی بیشتر از اون چیزی که الان حس میکنی هستی ، شاید به فاصله بستن پلکهایت !

مالک هستی؟ !

هر انسانی از مالکیت خوشش میاد ، کلا مستاجر بودن چیز خوب و مطلوبی نیست ، همیشه آدما به همیشگی بودن و حس تعلق کامل فکر میکنند !

از دیدِ من ، این مسئله فقط مربوط به خونه و محل کار و ملک و ماشین  نیست ، هر انسانی دوست داره مالک حس و روح و جسمِ کسی باشه ، وقتی به او فکر میکنه حس کنه تمام و کمال متعلق به اونه ، مرد و زن هم نداره !


آبگوشتِ عشق !

آبگوشت گردن گوسفند ، نون سنگک کنجدی ، شور گل کلم  و عشق بلاگر ، پنجشنبه عزیزم !

یعنی از این ترکیب بهتر هم داریم؟ بعد یه هفته کار ، روز بسیار خوبیه !

دانلود آبگوشت خوریِ بلاگر به همراه 5 شنبه !

***

وقتی دلت میخوادش ، بدون اون حس میکنی آرامش نداری ، کنارش بودن برات بهترین لحظاته ، خودتو رها کن ،  حس واقعیتو بهش بگو !

الان 5 شنبه آبگوشت را خورده ، میگه بلاگر دوست دارم تا ابدیت ! یعنی اگه من آشپزی بلد نبودم سالی یه بار هم این 5 شنبه را نمیدیدم ! (لبخند)

***

مرحله دوم آبگوشت خوری بلاگر و 5 شنبه


دسر بعد از آبگوشتِ عشقِ بلاگر


وضع آشپزخونه بلاگر بعد از درست کردن آبگوشت و یک توصیه !


***

پنجشنبه میگه میذاشتی ظرفا رو من میشستم اقلا ! میگم عههههه ؟ جدی ؟ خب میومدی میشستی ! کسی جلوتونو نگرفته بود ! هر هر میخنده ! من چی بگم به این 5 شنبه ؟ الانم میگه چای دارچین داریم؟  مشکوک به چادر زدن در تمامی 5 شنبه ها تا ابدیت ! خوش بگذره همین میشه دیگه ،  یعنی فکر نمیکنید عشقِ زیاد هم باعثِ دردسره؟

***

میدونید چرا معمولا از کارهایی که در گذشته کردیم پشیمونیم؟ چون فقط اشتباهاتمون یادمون میمونه ! خاطرات بد قدرت بیشتری از خوبها دارند ، خوشی هم کم نداشتیم ولی وقتی به گذشته فکر میکنیم اکثرا ناخوشی ها را بیاد میاریم ، خوبه تمرین کنیم گاهی که به گذشته فکر میکنیم فقط خاطراتِ شاد و خوبمون را بیاد بیاریم !

همین الان من به یه خاطره خوب و شادم فکر کردم و حسِ خوبی گرفتم ، امتحانش کنید!

***

وقتی حس کردی بدون علت ناراحتی ، به خوابهایی که میبینید بیشتر دقت کنید و سعی کنید وقتی بیدار شدید تا یادتون نرفته یادداشتشون کنید ، گاهی توی ضمیرِ ناخودآگاهتون اتفاقاتی میگذره که صرفا هنگام خواب (طبیعی یا مصنوعی) میشه باهاش ارتباط برقرار کرد و متوجه آن مشکل شد، البته همیشه با ناراحتی همراه نیست ، گاهی هم بی جهت خوشحالی ، اون موقع هم میتونید به خوابهاتون دقت کنید و عاملِ شادیتون را پیدا کنید !

***

وقتی حرفی زدی و تعهدی دادی  و حین عمل و در موقعیت واقعی دیدی که نمیتونی انجامش بدی ، سعی نکن بهانه تراشی کنی ، یه جوری بگی اون تعهد ربطی به این ماجرا نداشته یا از این حرفا...بهترین راه عذر خواهی و چاره جویی و متوسل شدن به همون کسیِ که بهش متعهد بودید و عهدتون را شکستید ، او حق داره بپذیره و یا نپذیره و از شما عبور کنه ، اگر نپذیرفت، از دست او دلخور نباشید ، بالاخره برای اشتباهاتمون هم میبایست تاوانی بدیم !

***

کسی که میدونه حسی بهش دارید یا آدمِ خوبیه و از این قضیه سوءاستفاده نمیکنه یا نیست ، اگر توقعی ازتون داشت که حس کردید بخاطر حسِ زیادِ شما بهش هست و میخواد از این حسی که بهش دارید استفاده ای بکنه که به شما صدمه میزنه ، رهاش کنید، هر چقدر که سخت هم بود !

***

سوال دارید ؟ میخواهید چیزی بپرسید؟ قبلش فکر کنید ! جوری نپرسید که کسی توی دلش یا حتی به زبون بگه به شما ربطی نداره !

غذای عاشقانه !

میدونم این غذا را دوست داره ، درسته دنبال کلاس و لاکچری بودنه ولی یه بار به من گفت این غذا رو خصوصا وقتی با عشق درست بشه خیلی دوست داره ، منم که میشناسید ، عاشق پیشه ... 5 شنبه یه چیزی میگه منم نه نمیگم !

ناهار فردای بلاگر برای کسی که راحت میتونه بگه دوسش داره و عاشقشه !

دانلود وسطهای ماجرای غذای عاشقانه بلاگر!

***

توی یکی از روزهای آخر هفته میرم جاده  ، هوس یه پیک نیک کنار رودخونه ، توی یه جای خنکِ کوهستانی و سبز دارم که  جاده چالوس همشو داره ، کته را خونه بذارم ، سیخ ببرم و جوجه زعفرونی و ذغال  ، پشت ماشین گاز سفری و یه پتو مسافرتی دارم ، چادر هم دارم که میتونم بزنم ، شادیهای کوچیک، دم دست و راحت!

***

وقتی میپذیری و حرفی میزنی ، دیگه تغییرش نده ، وقتی میگی هستم و اگر نباشی ، مطمئن باش کسی که میبازه خودت هستی ، مخصوصا وقتی او سر قرارش مونده باشه!

***

مرحله نهایی ناهار فردای بلاگر ... دیگه رفت قل بزنه تا فردا صبح

***

دارم اینو گوش میکنم

***

وقتی آرومی که به کسی تعهد نداری یا به کسی وعده پوچ ندادی ، اگر حرفی زدی مردونه یا زنونه سر حرفت ایستادی ، از دید من که فرقی نداره ! مثل یه انسان رو حرفی که زدی و وعده ای که دادی هستی و به طرفِ دیگه رابطه حس خوب میدی ، چه خوبه ، چه قشنگه ، چه زیباست  وقتی میگی  پایبندی و انجام دادی آن چیزی را که گفتی ،  ازت یاد مگیره که خوب بودن خوش قول بودن چه لذتی داره !

***

به همون اندازه ازش توقع داشته باش که برآورده میکنی ،از دیدِ من ،  این ذاتِ انسانه که بیشتر از گرفته هاش به کسی چیزی نده !

***

فکر میکنی با همون رفتاری که با یکی دیگه داشتی با اینم داشته باشی جواب میده؟ به نظرِ من نه ! اون یکی دیگه بود این یکی دیگه !

***

وقتی همه چی خوبه ، اوضاع بر وفق مراده ، چرا میخوای یه جوری بازی را بهم بزنی؟ میخوای بهترش کنی؟ قبلا هم گفته بودم ، چرخی که داره خوب میچرخه را کاریش نداشته باش ، سعی نکن حتی بهترش کنی !

***

کسی داره اذیتت میکنه؟ آنقدر آدما گرفتار زندگی هستند که همینجوری برای این کارا وقت ندارن ! ببین شما جایی ، موقعی ، وقتی ...  حتی بدون اینکه شاید خودتم منظوری داشته باشی  اذیتش نکردی؟ شاید یادت نیاد ! کمی فکر کن !

همش بهانه نیست !

تا میاد یه حرفی بهت بزنه و خوشت نمیاد ، که نمیشه بگی داری بهانه میگیری !

همه حرفا که بهانه گیری نیست ، بعضیاش هم واقعیه ، اشکالی هست که از دیدِ شما بهانست و از دیدِ طرفِ دیگه زندگی مهم و اساسی ، نمیشه هر ایرادی که عنوان میشه را یه انگ بهانه گیری بهش بزنید و از روش رد بشید ، خب خواستۀ دلش را داره میگه ، علت اصلی طرح کردن اون مسئله هم همونیه که داره میگه و پوششی برای هیچ چیز دیگه نیست !

وقتی یک طرف ماجرا چیزی را مطرح میکنه با ترازوی خودتون نسنجید ، جنسِ شما ، طرزفکرتون ، معیارهاتون و ... با شخص دیگه حتی اگر شریک زندگیتون باشه متفاوته ، سعی کنید از دریچه چشم او هم به قضیه نگاه کنید ، شاید یه مرد به یک مسئله جوری نگاه کنه و یک زن به همون مسئله جورِ دیگه ، حتی اگر واقعا هم بهانه یا پوشش مطلبِ دیگه ای باشه ، بالاخره یه مشکلی وجود داره و بهترِ بدنبال منشا بگردید.

البته یه استثنا وجود داره ، بهانه هایی که ممکنه در طولِ ماه و در زمانهای مشخص تکرار میشن ،اینا رو زیاد جدی نگیرید !  (لبخند)


شامی بود!

دستم درد نکنه ! واقعا آفرین بلاگر ، به خودم افتخار میکنم ، یعنی بتونی یه همچین غذاهای فرنگی که رستورانهای آنچنانی 5 ستاره درست میکنن (تازه معلوم نیست با این کیفیت) هم  درست کنن ، میبایست  لقب خوشمزه لعنتی را بهم  بدن ! (لبخند)

دانلود  فیلم شام امشب بلاگر !

شادیهای کوچک !

بعضی وقتا توقع زیاد از هر چیز حتی از شادی ، باعث میشه کلا به هیچی نرسید ! ، دنبال شادیهای بزرگ بودن خیلی خوبه ، ولی جوری بزرگ نباشه که با داشته هامون (عمر و امکانات محدودمون) دسترسی بهش آنقدر سخت باشه که یه زندگی بدنبالش باشید و آخرش هم بهش نرسید یا نشدنی باشه ، شادیهای کوچک هم خوبه ! و  یه جورایی در دسترس تر ، ازشون غفلت نکنید !

سخت که باشه ، تکرار نمیکنی !

کاری کردی که خودت متوجه شدی اشتباه بوده ، اگر سخت و دردناک با کمی غرور شکنی معذرت نخوای و اظهار پشیمونی نکنی ،  باز آن اشتباه یا مشابه اونو مرتکب میشی ، ممکنه دفعه بعد اشتباهت جوری باشه که با معذرت خواهی هم چیزی درست نشه ، خودت ، خودت را مجازات کن تا همه چیز را از دست ندادی !

دارم اینو گوش میکنم ، آهنگ و ترانه و تنظیم عالی

مفاهیم نسبی ، خجالت !

خجالت وجود داره و یک مفهوم کاملا نسبیه ، برای هر شخص ممکنه مفهوم متفاوتی دشته باشه ، مثلا یکی تو خیابون شلوغ میزنه زیر آواز و میخونه ، ولی شاید شخص دیگه ای حتی در کنار خانوادش هم روش نشه اینکارو بکنه ، مرزهای خجالت برای بعضی بسیار وسیع و برای اشخاصی خیلی محدوده !

در اینجا هم به تعادل اعتقاد دارم ولی باز تعادل در عرف و فرهنگ جامعه ای که در آن زندگی میکنیم تعریف میشه ، حتی در یک شهر منطقه به منطقه ممکنه با هم فرق داشته باشه.

ولی یک چیز هست که از دیدِ من نمیبایست از اون خجالت کشید ، گفتن خواسته هامون ، خصوصا با شخص یا اشخاصی که با آنها زندگی میکنیم و دائما در کنارشون هستیم ، نمیشه بخاطر خجالت به خودمون زجر بدیم که دیگری ناراحت نشه ، گاهی خجالت آینده را هم تباه میکنه ، آنجایی که میبایست حرف دل را بزنی و نمیزنی و به همین خاطر بعدا هم نمیتونی نیازها و خواسته هاتو طلب کنی !

شام بسیار ساده یکشنبه شب بلاگر !

دلم میخواست دیگه امشب را یه شام ساده بخورم !

یه ساندویچ ساده که در عرض 2 دقیقه آماده میشه را برای شام امشب در نظر گرفتم که هم خوشمزه هست و هم سالم !

دانلود شام بسیار ساده یکشنبه شب بلاگر


دانلود ناهار فردای بلاگر که امشب آماد میشه


وقتی از کسی دلخوری ندارم و هر چه فکر میکنم از کسی ناراحتی ندارم ، هر کس هر کاری هم کرده باشه ،بدونید که همه آدمها و موجودات ، درختها ، برگ گلها ، قطره های آب  و باران را ، سنگهای کوهستان را ، رودخانه ها را ، جاده ها  و حتی آن پشه ای که نیشم میزند را دوست دارم ، چه اشکالی دارد؟ کمی از من هم برای او !

همه شاکی؟

همه خانمهای شوهر دار و همه مرد های زن دار پای صحبتشون میشینید کم و بیش گله و شکایت دارن از طرفِ دیگه !

این یعنی چی؟

بشینید زندگیتون را بکنید ، منتظر چی هستید؟ یکی باشه از آسمون سفارشی براتون بفرستند؟

از دیدِ من همیشه اختلاف هست ، دو نفر نمیشه بدون تفاوت سلیقه و عقیده  و بی هیچ مشکلی با هم زندگی کنند و یه جورایی  حل این اختلاف هم ممکن نیست ، نمیشه که ذات و شخصیتِ کسی را تغییر داد و بزور سلیقه ای را بهش تحمیل کرد ، از نظر من تنها راهی که هست مدیریت این اختلافها و مسیر دهی مناسب بهشونه !

مصداق : زن و مردی تعطیلاتی در پیش دارند ، و خانواده پدر و مادریشون در 2 شهر مختلف هستند و هر کدوم هم میگن تعطیلات بریم شهر خودمون ، میشه قرعه کشی کرد ! دو تا کاغذ بندازید تو یه ظرف و اسم شهرها را توش بنویسید ، این تعطیلات برین شهری که درآمد و بعدی را برین اون یکی شهر !

اگر به این فکر میکنید که حرفِ آخر بلاگر پس کجای این معادله قرار میگیره ،در نهایت اگر بخواهید قضاوت عادلانه مدیر زندگی زیر سوال نره ، میبایست در صورت نبودن دلیل منطقی برای سفر به جایی که در نتیجه قرعه کشی در میاد، مدیر زندگی میبایست  با آن همراهی کنه و آن را بپذیره !

برنامه تابستانی شما برای شادی؟

تقریبا تابستان آمده ، برای این روزهایی که دیگه براتون تکرار نمیشه ، چه برنامه ای دارید؟ میشه با رعایت همه گیری هم یه جاهایی رفت ، یه کارایی کرد !

برای تابستون برنامه دارید ؟ بلاگر برنامه داره !

دارم اینو گوش میکنم

هر انسان خودش است !

از کسی چیزی میخواهید؟ مادی یا معنوی ،ممکن است او طرف دیگر زندگی ، پدر و مادر و برادر و خواهر یا  از دوستان و بستگان باشد ، ولی چیزی که مسلم است اوهرکه باشد خودش است و روشِ درخواستِ شما از او میتواند در برآورده شدن خواسته شما موثر باشد .

شاید لازم است غیرمستقیم به او بگویید ، یا مستقیم ، شاید نیاز است فقط یک یادآوری کوچک نمایید ، و زمان انجام آن را به او بسپارید یا ... ، در این مورد حتی نمیشود روشِ مشخصی را پیشنهاد کرد ، هر انسان خودش است و راهِ ورود به فکر و روحش با 8 میلیارد انسانِ دیگر متفاوت !

توصیه میکنم با آزمون و خطا یا روشهای دیگر و یکبار برای همیشه راه بیان خواسته خود را در مقابل دیگران بیابید و وقتی که جوابِ مناسب را گرفتید، از روشهای دیگر اجتناب کنید.

طاقت و بحث !

وقتی موقع بحث کردن طاقت نظر مخالف را ندارید ، توصیه میکنم وارد بحث نشوید ، ذاتِ بحث کردن  ، تحمل شنیدن و احترام به  موضوعاتی است که با نظرِ شما هماهنگ نیست !

زیبا یا ترسناک؟ پسورد 8790

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شادی یار همیشگی 5 شنبه !

میدونید چرا 5 شنبه را عاشقانه دوست دارم؟ ، یکی از دلایلی که این روز را دوست دارم اینه که همیشه حس خوشحالی بهم میده ، شادم میکنه  ، از کسی که مدام غر میزنه ، ناله میکنه ، اشک میریزه دور میشم ، مگه از این 80 - 70 سالی که زندگی میکنیم (تازه اگه برسیم به آنجا) ، نصفشو خواب نیستیم؟ میمونه 40-30 سال ، بخوای نصف اینم با غصه بگذرونی ، دیگه چی از زندگی میمونه؟

***

رک بودن خوبه ولی در باره خودتون !  میخوای بری فلان جا ؟ نه چون حس خوبی به فلان شخصی که اونجاست ندارم و برای این نمیرم ! آفرین ، این رک بودنِ خوبیه !

چقدر چاق یا لاغر شدی ؟از دیدِ من ،  این به شما ربطی نداره و خود اون شخص بهتر از شما میدونه چی شده و با اینکه ممکنه واقعیت را بیان کرده باشید ولی این مفهوم رک بودن نیست ، برای خودتون رک باشید نه برای دیگران ، حداقل تا وقتی که درخواستی برای اظهار نظر ازتون نشده !

***

میگی دوسش داری؟ عاشقشی؟ خب پس چرا اذیتش میکنی؟  اصلا اون دوست نداره ، بهت بدی میکنه ، شما ادعای عشقشو داری؟ نمیبایست اذیتش کنی، مگه یه عاشقِ واقعی میتونی عشقشو آزار بده ، مگه بچه کارش غیر آزار دادن چیزِ دیگه ای هست؟ از وقتی بدنیا میاد تا آخر ...ولی  معمولا مادرها عاشقن و براشون مهم نیست که اونور قضیه چه حسی را دریافت میکنن !  ، اینکه میگی من دوسش دارم ولی ... من دوسش دارم اما ... ، من دوسش دارم بشرطی که  اونم منو  ... ، جهت اطلاع ، شما هم دوسش نداری ، یا اینکه مفهومِ عشق از دیدِ منو و شما متفاوته !

***

پنجشنبه حرفِ جالبی میزنه ، میگه یه چیز جالب تو آدما دیدم ، همیشه نگرانِ از دست دادنِ کسی هستند که دوسش دارند ولی بجای اینکه با شادی و خوشی و کسب رضایت اونو نگه دارند ، سعی میکنند با خشونت و تحکم یا خرد کردن اعصاب و اشک و آه نگهش دارند ،میگه تا اونجایی که من متوجه شدم ،  آدما با دلِ خوش و محیطِ با نشاط  ،  بهتر پایبند میشن و میمونند !

***

وقتی مردی میاد تو زندگیتون و خیلی دقیق از خواسته هاش باهاتون حرف میزنه و روی آنها پافشاری میکنه ، آدمِ با تجربه ای هست و میدونه چی میخواد و نمیخواد ، نگرانِ کسی باشید که بجای اینکه از خواسته هاش حرف بزنه ، همه خواسته های شما  را بدون فکر و بررسی میپذیره و میگه باشه، این آدم به همین راحتی که پذیرفت توان عمل به آنها را در موقعیتِ واقعی زندگی نخواهد داشت ، چون اصولا از خواسته های خودش بی خبره  و تازه بعد از شروع متوجه میشه که چی میخواد و چی نمیخواد ، اونوقت شما براش میشید یه آزمایش که معلوم هم نیست نتیجه خوبی داشته باشه ،  شما و این زندگی براش میشید یه تجربه !

پنجشنبه اس داد !

بهم اس داده میگه از قصر روزها چی میخوای برات بیارم !  میگم هر چی بیاری خوبه، میگه نه عزیزم حتما بگو که اون چیزی را که دوست داری برات بیارم ، راحت باش  ، میگم واو  از 5 شنبه بعید بود ، پس یه تی شرت و یه شلوار راحتی و نازک تابستونی ! میگه عهههه دیگه نه آنقدر که ! میگم  خب یه عینک خوب با فرم مشکی و رنگ دودی بیار ، میگه عههههه دیگه نه آنقدر که ! میگم خب سر رات از پیتزافروشی روزها یه پیتزا مخلوط بگیر بیار ! میگه عههههه دیگه نه آنقدر ! یکم فکر میکنم و میگم چیزی نمیخوام ، خودت بیا ، میگه نه به جونِ بلاگر نگی چی میخوای ناراحت میشم !!! من فقط لبخند ! خب یه بسته چیپس کچاپ بگیر ، میگه ببینم چی میشه ! یعنی خسیس تر از این پنجشنبه ندیده بودم ! خب نمیخوای چیزی بگیری چرا میگی؟ (لبخند)

دارم اینو گوش میکنم

***

 این (مرد یا زنی )  که تو زندگیتون هست نتونست حس خوشبختی بهتون بده؟ فکر میکنی کسِ دیگه میتونه؟ فکر نکنم ! با همینی که هست به یه جایی برسی بهترِ ، هر کسی خوبی و بدیهای خودشون را دارند !

***

همیشه به عقل جمعی اعتماد دارم حتی اگه خلاف نظرم باشه ، نظر سنجی  بدون کدوم نمیشه زندگی کرد ، جواب درست را داد ، همه موارد یه جورایی لازمه زندگی هست ، ولی بدون اعتماد نمیشه زندگی کرد ، حس وحشتناکیه زیرِ یه سقف باشی با کسی و نتونی اون حس خوبِ اعتماد را بهش داشته باشی ، واقعا بدون عشق هم میشه زندگی کرد ، اصولا چند سال بگذره دیگه از اون احساسِ روز اول خبری نخواهد بود ، پول لازمه ولی کم و بیش اگه هم باشه و نباشه هم میشه یه جوری گذروند ، ولی خیلی مواظب اعتماد باشید ، از دیدِ من وقتی حتی یه بار از دست بره ، دیگه نمیشه برش گردوند و هر لحظه در کنار هم بودن میشه شکنجه روح !

***

از نظر من ، هم مرد غرور داره هم زن ، شکستن هر دوش خوب نیست ، فقط یه فرقی داره ، مرد میتونه با یه زن بی غرور ادامه بده ولی یه زن نمیتونه با مردی که غروری براش نمونده ادامه بده ، در نهایت براش دل میسوزونه !

***

پنجشنبه باز اس داده ! میگه از این چیپسای کوچولو موچولوی خوشگل و ناز دوست داری یا از اون کت و کلفت و یقر ها !  آخه به این پنجشنبه چی بگم من  ؟!

***

دلم طبیعت میخواد ! فردا یا پس فردا میخوام برم سمت یه دشت ، یه جای وسیع و زیبا ، چشمام آروم بشن  ، راه ها باز باشه ، تعطیلات آخر هفته شاید برم سمت قزوین ، قیمه نثار خوردین؟ خوبش واقعا خوشمزست و خیلی دوست دارم .

***

دیروز که بد یا خوب گذشت ، فردا هم که معلوم نیست چه خبره ! امروز چطوری؟

***

بالاخره آمد ، چه حس خوبیه ...چه بغل محکمی ، هر دومون آرومیم، انگار میخواهیم زمان کند تر بگذره برای این لحظات  ، میدونم همه 5 شنبه ایهای دنیا هم این حسو دارن ، روز خوبمون شروع شد...

***

شام سه شنبه بلاگر !

مگا برگر ! من معمولا نون نمیخورم ، مگر توی اون روز برنج نخورده باشم ، ناهار مرغ بدون برنج خوردم و برای شام یه مگا برگر گذاشتم !

فیلم شام امشب بلاگر


آهنگهای با مضمون اجتماعی کم پبدا میشن ، بسختی این آهنگ زیبا را پیدا کردم !

همونی هستی که بودی؟

دیدیش؟ پسندیدی؟ اخلاقش را ؟ رفتارش را؟ اگر بعد یه سال 2 سال یا چند سال تغییر کنه و اونی نباشه که باهاش آشنا شدی و دیگه نخواهیش ، بهتون میگم حق دارید !

خودتون چی ، همونی هستید که بودید؟ وعده هایی  که دادید را عمل کردید؟

بوی پیاز داغ نمیدی؟ یا وقتی از سر کار میای بوی عرق تن نمیدی؟ (بدون نگاه جنسیتی) وقتی همو میبینید مواظبید که در بهترین حالت باشید؟آیا روز اول هم که قرار میذاشتی برات مهم نبود چی میپوشی؟ ظاهرت چطوره؟ طرز بیانتون و رفتارتون چطوره؟  چی فرق کرده؟ این همون کسیه که  آنقدر خواستیش که زندگیتو باهاش شریک شدی! الان میبایست بیشتر بهش احترام بذاری و بیشتر مواظب باشی  و  رعایت احوالش  را بکنی .

از دید من، همون باش که روز اول بودی و بعد متوقع احترام باش ، او شما را اونجور که دیده پسندیده و شما هم همینطور !

اگر تغییر کردی ، توقع نداشته باشید به همان صورتی که با هم آشنا شدید شما را بخواهد و با شما رفتار کند !

وبلاگ نویس از دید بلاگر !

از دید من ، اینکه از کلمات زیبا استفاده کنی یا حتی جملات قشنگ بنویسی ،  وبلاگ نویس نمیشی ، اینکه بتونی حسِ واقعیتو به مخاطب منتقل کنی ، اصلِ کار را کردی !

همه در حسرت !

مجردها حسرت زندگی متاهل ها را میخورند و متاهل ها حسرت زندگی مجرد ها را ، کلا همه در حال حسرت خوردنند !

البته یه فرق کوچیک اینجا هست ،مجردها زندگی متاهلی را تجربه نکردند و نمیدونند چه خبره و حسرتشون زیاد پایه و اساس نداره ، ولی متاهل ها تجربه زندگی مجردی را داشتند و اگه حسرت میخورن ، بجاست ! (لبخند)

مدعیان آشپزی فقط لطفا !

مدعیان آشپزی ، اونایی که وقتی صحبت از آشپزی میشه ، میگید من آنم که رستم بود پهلوان ! فیلمشو میذارم ! دیگه از فیلم واضحتر؟ توی گوگل هم دنبالش نگردید ، واقعا سادست ، جایزه هم نداره ، ولی اگر ادعا دارید ، بگید این چه غذاییه؟

دانلود فیلم ناهار فردای بلاگر و گوشه ای از شام امشب !

بعضی ها میمانند !

این مکالمه واقعی نیست ولی این مسئله در واقعیت زیاد اتفاق افتاده !

***

گفت:  اذیتم میکنه ، خیلی مقرراتیه ،  هر روز بهم گیر میده که خونه چرا تمیز نیست ، غذا چرا اینجوری شده ، لباسامو چرا اتو نکردی و ... خب من آخر همه چیز نیستم که ، واقعا کلافم و نمیدونم چکار کنم ، هر روز جر و بحث داریم !

گفتم: چند ساله ازدواج کردید؟

گفت : 5 ساله

گفتم :قبل ازدواج چقدر فرصت آشنایی به هم دادید؟

گفت : یه سال !

گفتم: یعنی تو اون یه سال تا حدودی متوجه نشدی خواسته هاش برای فردای زندگی چیه؟

گفت : چرا ، اون موقع از من یه سری چیزا میپرسید  ، خب منم میگفتم آشپزیم عالیه ، خانه داریم حرف نداره ، منظم و مرتب هستم ، اونم خیلی تاکید میکرد که من زندگی منظم میخوام !

گفتم : اون چطور وعده هایی که بهت داده را انجام داده؟

گفت: تقریبا آره ، من باهاش مشکلی ندارم ، اون با من مشکل داره ! من اصلا چیزی بهش نمیگم !

گفتم : خب چرا باور نکردی؟ و چرا چیزی که نبودی را بهش میگفتی که هستم؟ اونی که تو زندگی زیاد گله میکنه به خواسته هاش نرسیده و اونی که چیزی نمیگه در حقیقت از طرفِ دیگه رضایت داره و خواسته هاش تامین شده!او برای شما خوب بوده ولی شما نه !

گفت: خب من میخواستم زودتر ازدواج کنم دیگه ، موقعیتش خوب بود ، فکر کردم ازدواج کنیم و کار از کار که بگذره دیگه آنچنان هم سر حرفاش نمونه !

گفتم: بعضی ها میمانند ، متاسفانه کمکی نمیتونم بکنم ، چون دیگه کار از کار گذشته !

یک هفته با 10 پیشنهاد !

چند پیشنهاد که در صورت تمایل بمدت یکهفته میتونید امتحانش کنید !

1- جلوی کنجکاوی خودتون را بصورت کامل بگیرید ، حتی اگر کسی خواست مطلبی بهتون بگه ، ازش بخواهید که نگه!

2- در مقابل سوالِ دیگران وقتی مایل نیستید جواب بدید ،براحتی بگید که نمیخواهم جواب بدم !

3- تعارف نداشته باشید و از مهارت نه گفتنِ بموقع استفاده کنید.

4- به دیگران برای انجام کاری اصرار نکنید.

5- نظر دیگران را بشنوید ، بهش فکر کنید و در نهایت اگر خودتون مایل بودید انجامش بدیدیا ندید.

6- بهیچ عنوان چیزی که لازم ندارید و شامل مایحتاج ضروری نمیشه نخرید و به خریدش فکر نکنید!

7- بدترین حرف ها را هم شنیدید عصبانی نشید.

8- بیشتر بخندید و هر برنامه ای که شادتون میکنه را انجام بدید !

9- فکر های ناراحت کننده که آمد سراغتون برید مطالب طنز بخوانید یا کلیپ شاد ببینید.

10-به اینکه در آینده چه اتفاقی میفته فکر نکنید و افسوس گذشته را هم نخورید.

اسم رستوران؟

امروز ناهار یه رستوران خوب رفته بودم ، کسایی که حرفه ای رستوران میرن اینجا را میشناسن ، یه راهنمایی هم میکنم سمت ونک هست ، اسمش ؟ و بهترین غذایی که سرور میکنن؟

دو تا غذای مشهور دارن ، یکیشون هم بگید قبوله !

https://s18.picofile.com/file/8435739792/2021_06_06.jpg


برتر از همه !

زن و مرد دوست دارن وقتی به زندگی رسیدند ، این حسو داشته باشند که برای طرف دیگه بالاتر و برتر از همه هستند، منظورم از همه یعنی  پدر و مادر یا حتی بچه ها هم هستند !

از نظرِ من ، این حسو به طرفِ دیگه بدید و رفتارتون هم اینو نشون بده  و نتیجه خوبشو ببینید ! (بدون نگاه جنسیتی)

شانه های مردانه !

وقتی سری روی شونۀ یه مرد قرار میگیره ، فقط یه سر نیست ،یه زن  تمام امید ها و آرزوها و دنیاشو روی اون شونه قرار میده!

شانه های قوی و محکم میخواد که بتونه تحمل کنه !

از دیدِ من ، وقتی خواستی سری را  روی شونه هات قرار بدی و تصمیم جدی برای یه عمر زندگی گرفتی،  یادِ این مطلب بیفت  !

حس میکنی عاشقی؟

حس میکنی یه روزه عاشق شدی؟  هوس را از اون چیزی که حس میکنی خارج کن ، اگرچیزی  ازش موند ، باشه ، عاشقی !

شام شنبه شب بلاگر!

شام ساده بلاگر برای این شنبه شب و همینطور  یک وعده که امیدوارم به عمل برسه  !

دانلود شام امشب بلاگر و یک وعده !

دانلود دکلمه ای از نوشته های فروغ


وقتِ قضاوت !

تا در یک موقعیت واقعی قرار نگرفتید دیگران را و حتی خودتون را قضاوت نکنید !

شاید اونی که اصلا ازش انتظار ندارید در یک موقعیت واقعی براتون کاری بکنه که اصلا انتظارشو نداشته باشید و شاید خودتون وقتی در یه موقعیت واقعی قرار بگیرید کاری بکنید که باعث بشه متوجه بشید هنوز هم خودتونو خوب نمیشناسید !

موقع حرف زدن و ادعا کردن همه منجمله خودتون سوپر من هستید ، موقع عمل مهمه !

حداقل توقع خوبه !

با حداقل توقع به زندگی با او فکر کنید ، هر ذره ای که بیش از اون بدست بیارید ، بهتون حس خوب و لذت فرآوان میده !

مشکل از خودمونه !

یکی میاد تو زندگیتون و بعد مدتی باهاش به مشکل برمیخورید ، باور کنید اگه دستِ من بود میگفتم او هیچ مشکلی نداره هر چند از دیدِ شما آدمِ بدی به نظر برسه یا به شما واقعا هم بدی بکنه !

 اشکال از خودمونه ، کافیه یه جلسه حرف بزنیم یا همو ببینیم ، میشه تشخیص داد که حتی برای شروع مناسب هست یا نه ، وقتی هر اشکالی داره و بدون برطرف  یا حل کردنش اون رو ندیده میگیریم و چشم بسته میریم جلو ، نتیجه میشه مشکلات  بزرگ !

یه قسمتی برمیگرده به اینکه آدم شناسِ خوبی نیستید و یه قسمتش به اینکه  خودمون را خوب نمیشناسیم و به خواسته هامون اشراف نداریم ، اگر بدونیم چی میخواهیم و وقتی در او نمیبینیم ، ادامه ندیم ، مشکلی پیش نمیاد ،  اگر ادامه دادیم  از دیدِ من یعنی دقیقا مشکل از خودمونه و شخص دیگه ای مقصر نیست !

مصداق مواردی که در همون جلسه اول میشه متوجه شد :

با لحن صبت کردنش مشکل دارید !

با طرز برخورد و رفتارش با خودتون مشکل دارید!

با جایی که باهاتون قرار گذاشته مشکل دارید !

با خوش قول بودنش در قرار اول مشکل دارید!

با طرز لباس پوشیدنش مشکل دارید !

با صداقتش در حرفهاش مشکل دارید !

و خیلی چیزا که براحتی میشه در همون برخورد اول تشخیص داد.

وقتی میبینید توی پایه و اساس با هم مشکل دارید و باز هم ادامه میدید ، برای مشکلاتِ آتی ، خودتون هم مقصر هستید!

سخنان بی پرده !

آدما وقتی عصبانی میشن ممکنه حرفای بی ربط زیاد بزنن ولی عصبانیت یک نکته داره ،دیگه  مانع حرمت و احتیاط از برای گفتن یه چیزهایی برداشته میشه ، اگر کسی عصبانی شد و حرفهایی بهتون زد ، بدونید برعکس اون چیزی که فکر میکنید که حالا عصبانی بوده و یه چیزی گفته ، حرفهای ته دلشو و گلایه هاشو بدون پرده پوشی به شما گفته ، آنها را جدی بگیرید و سعی کنید مشکل را برطرف کنید !

یعنی شکمو میخواهید 5 شنبه !

من نمیدونم با این سایز 38 این همه دنبال غذا بودن چه مفهومی داره ! این 5 شنبه را میگم ، دیشب که اومد چمدونِ کوچیکشو که باز کرد پرسید بلاگر جونم ناهار فردا چیه ، گفتم حقیقتش مرغ معمولی ، دیروز درست کردم و یه کته میذاریم و میخوریم ! گفت معمولی ؟  بله مرغ بسیار معمولی ، گفت ععععههه یادم رفت بهت بگم  من فردا تا 3-2 نیستم !

گفتم چشمم روشن ! (لبخند) کجا بسلامتی ! گفت یه سر میرم پیش لی لی اینا ! فکر کنم ناهار اونا معمولی نیست ! یعنی آخر وفاداری ، اشک تو چشمام جمع شد !

 این 5 شنبه کلا با چیزای معمولی مشکل داره ، دنبال کلاس و لاکچری و این حرفاست حتی میخواد آب را هم با چنگال بخوره !

***

من بعدازظهر ها نمیخوابم ، بعضی وقتا شاید ماهی  یه بار ، تازه وقتی بیدار میشم خیلی کسل هستم ، بازم بگید برابری مرد و زن ! مگه همینو نمیخواهید ، خب بعد ناهار نخوابید !

یعنی بعدازظهر ها خانمها نخوابن ، ازشون میبایست ترسید ! (لبخند)

***

دارم اینو گوش میکنم یه نوستالژی ، همتون شنیدین ولی خیلی وقت پیش ! 5 شنبه نمیدونم خونه لی لی اینا چی خورده ، تازه از خواب بلند شده داره تلو تلو میخوره و دستشو به سمت من دراز کرده ، میگه سرم داره میترکه ، چای چای ! (لبخند)

***

برای عشقی که ادعاشو داری تا حالا چه هزینه ای دادی؟ اینکه من فلان کارو براش کردم ، واقعا فقط برای اون کردی؟  یا من براش فلان چیزو خریدم، برای دل خودت خریدی که او هم حس خوبی بهت بده ! اگه تنهاش نذاشتی ، خودتم تنها نبودی ! اگه لذتی برده ، شما هم بردی  !  یکم فکر کنید، دیگه تو فکرتون که کسی غیر خودتون نیست ، آنجا میتونید راحت باشید  ، فقط اینکه یه حسی دارید که یه کشش هست با  انگیزه های متفاوت ، سریع روش اسمِ عشق نذارید ، برای اینه که تا حالا به کسی اینو نگفتم و وقتی هم شنیدم ،باورش نکردم و  دور شدم و  الان میبینم کار درستی کردم ! یه نفر بیاد تو نظرات بگه من عاشقِ کسی هستم و مثلا این کار را براش کردم ، من توجیهش میکنم هر کاری کردی یا نفع خودت هم توش بوده یا صرفا برای خودت کردی ! منتظرم !

***

فیلم شام امشب بلاگر به سفارش 5 شنبه ! مثل اینکه غذای ظهر اثرش رفته ، بعد از یه چای با چند قطره لیموی تازه !

https://s18.picofile.com/file/8435492534/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B6%DB%B0%DB%B3_%DB%B2%DB%B0%DB%B3%DB%B5%DB%B0%DB%B5.jpg


***

پنجشنبه از پاستای امشب بسیار مسرور شد و تشکر کرد ، گفت من بهیچ عنوان ولت نمیکنم بلاگر !

البته منم حرفی ندارم ولی یخورده حرفاش بو داره !  خوبه که صرفا یه روزه ، ولی من عاشقشم ، به این میگن عشق ، یاد بگیرید، غیر عشق چه انگیزه ای میتونه باعث بشه بلاگر برای  5 شنبه پاستا بپزه؟ ! از اینکه خوشحاله منم خوشحالم  .

***

وقتی کسی یه اشکال موجه ازتون میگیره که ته دلتون ، خودتون هم قبولش دارید ، باهاش بحث نکنید که یجوری بخواهید بگید اون کارتون اشتباه نبوده ، دفعه بعد اشتباهتون را بهتون نمیگه !

***

اگه میگید ببخشید یا معذرت میخوام یا عذر میخوام یا کلمات مشابه ، پشتش اما و اگرو ولی  نیارید ، اگر درخواست عفو میکنید یعنی اشتباه کردید ، دیگه گفتن اینکه ببخشید ولی خودتم بی تقصیر نبودی ! یعنی کارم اشتباه نبوده ، خب برای چی میگید ببخشید؟! یا مطلق بگید یا اصلا نگید ، ارزش کلمات را به بازی نگیریم !

***

طنز: دختری با اسم 5 شنبه !

با اینکه از عشق و عاشقی دورم و به کسی این را نگفتم و نخواهم گفت ، اگر دختری هست که اسمش 5 شنبه باشه (تو شناسنامه ) ، لطفا یه کپی از شناسنامه ، دو قطعه عکس 12*18 به همراه رضایت نامه از خانواده که دختر خوبی بوده و رضایت کامل ازش داشتند ! و یه سری مدارک جزئی که در زیر اشاره میکنم را برای من اسکن و ارسال نمایند، تا ببینیم چی میشه  :

کپی برابر اصل مدارک مورد نیاز : آشپزی ، خانه داری، خیاطی ، ماساژ ، بچه داری ، آیلتس ! (لبخند)

پذیرش مهریه یک سکه.

پذیرش حرف آخر با مردِ زندگی میباشد(مکتوب و مستند).

تعهد به اینکه با وابستگان نزدیک شوهر با احترام و بخوبی برخورد خواهد شد !

خیلی غر نزنه (تعهد محضری)

و یه سری مدارک دیگه که وقتی این موارد دریافت و تایید شد، بعدا  اعلام میشود !

***

چقدر زیاده خواه هستش این بلاگر ، راهش میدونید چیه؟

قید بلاگر را بزنید و یه نه محکم بهش بگید !

اودافظ زن ، اودافظ زندگیِ مشترک !

***

ندای درونم میگه : بلاگر ناامید نباش ...روزی 5 شنبه خواهد رسید ، حدود 6-5 ساعت دیگه !

دارم اینو  گوش میکنم ، بدون عشق و عاشقی و این حرفا ،  خوبم ،  نه خودم و نه کسی را آزار میدم !

خوبه که خالی از عشقم !

***

فکر نکنید بلاگر هم همه چیزش خوبه ، منم بدیهای خودم را دارم ، فقط بستگی داره تو ترازوی زندگی بدیهام بیشتر باشه یا خوبیهام !

البته قورمه سبزیم خودش به تنهایی کلی امتیاز میگیره ! (لبخند)

***

نگهداشتن کینه توی دل بیشتر از اینکه برای کسی که بهش کینه دارید، برای خودتون مایه رنج و عذابه ، یه جوری پاکش کنید ، کسانی که روح روان دارن ، همیشه زلال هستند !

***

یکی از دیدِ شما گناهی کرده و عصبانیتون کرد ، اون لحظه ای که خواستید عکس العمل نشون بدید ، چند لحظه تامل کنید ، ببینید قبلا کار خوبی براتون  نکرده که این اشتباهشو بدون برخورد تند بتونید ببخشید؟

***

زن و مردایی که همسرشون را بر اثر حادثه یا بیماری از دست میدن ، هر چقدر هم با هم مشکل داشتن ، خاطرشون تا ابد براشون عزیز میمونه ، نمیشه با همسرِ سالم و سرحالتون این حسو داشته باشید ؟

***

وقتی خیالت راحته که هست ، دیگه حواست زیاد بهش نیست ، اون هست چون حواستون بهش بوده !

بلاگر همچنان در تکاپو !

برای ناهار فردا ، مرغ معمولی گذاشتم ، نه کاری میزنم نه زعفرون نه پرتقال نه آب انار نه ...

مرغها را در فر برشته میکنم ، پیاز را جدا سرخ میکنم ، وقتی قهوه ای شد ، پودر فلفل سیاه ، زردچوبه و نمک میزنم ، مرغهای برشته در فر را میریزم تو پیاز ، درشو میذارم که بخار پیاز بوی زخم مرغها را بگیره ، بعد 10 دقیقه ، کمی رب میزنم و یه لیوان آب و درشو میذارم ، حدود یه ساعت دیگه آمادست و چون قبلا زیاد درست کردم ، خوشمزه میشه .

فیلم آموزشی مرغ معمولی برای عرق شرم جهت بعضی ها که میگن آشپزی سخته و نمیشه ساعت 11 شب غذا درست کرد ، تازه امروز سر کار خیلی کار داشتم و خسته شدم !

تجدید نظر در تصورات !

حس میکنم مثلا نسبت به یک دهه پیش میزان عاطفه خانمها تقلیل پیدا کرده ، میبینم زنانی که به هر دلیلی (موجه یا ناموجه) ، زندگیشونو رها کردن و مهریشون را به اجرا گذاشتن و  بچه ها را هم به پدر سپردن و رفتن ، حتی سالها گذشته و با اینکه میتونستن و امکانش را داشتن که بچه را ببینن ولی به این کار رغبتی نشون ندادن !

باورم نمیشد یه زن به هر علتی تحمل این قضیه را داشته باشه که بزرگ شدن عزیزشو نبینه!

مرد و زن میشه که از هم جدا و با هم غریبه بشن ، ولی نمیشه که از بچه متارکه کرد ، نمیشه که با فرزند غریبه شد !

نمیدونم چرا همیشه تصور میکردم با سخت ترین مصائب و مشکلات هم یه مادر میبایست دست از بچش برنداره، حالا برای پدر هم میتونه عجیب باشه ولی برای یه مادر پذیرفتنش برام خیلی سخته ، شاید میبایست در یه سری از تصوراتم تجدید نظر کنم !

تابستون !

یکی از چیزهایی که از تابستون دوست دارم ، تنوع میوه هاشه !

زمستون فقط سیب و مرکباته ، تابستون میوه های رنگی داره و طعم های متفاوت !

نمونه :

https://s18.picofile.com/file/8435308842/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B6%DB%B0%DB%B1_%DB%B1%DB%B9%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B5.jpg

این تابستونی ها که ول نمیکنن آدمو !

https://s19.picofile.com/file/8435321100/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B6%DB%B0%DB%B1_%DB%B2%DB%B1%DB%B4%DB%B8%DB%B0%DB%B9.jpg

از دلِ شما چه خبر؟

دل که خوش باشه ، همه چیزحتی چیزایی که خیلی هم جالب نیستند ، خوب به نظر میرسند ، حالِ دل خوب نباشه ، حتی دور و ور آدم  شادی  هم موج بزنه  ، دیده و حس نمیشه !

یکی از راه های مهم رسیدن به دلِ خوش ، بها ندادن به سختی های زندگیه ، فلانی  فلان حرفو زد ، اون یکی به من اونطور نگاه کرد ، امسال هم نشد به خواستم برسم ، از کارم راضی نیستم ، شوهرم یا زنم  اینکارو کرد یا نکرد  و از این حرفا ، خب بعضی چیزا از اختیارِ ما خارجِ ، چرا میبایست بهش فکر کنیم؟  واقعا بعضی از مشکلات را میشه کلا رها کرد ، به بعضیهاشون هم بهای کمتری داد ، به نظرِ من یه دفتر بردارید و مشکلات و کمبودهایی که باعث دغدغه شما هستند توش بنویسید ، شاید بشه یه چندتایشو خط زد و چند تایی را هم بهش فکر کرد که آنچنان هم بزرگ نیستند که بخوان اینهمه دل مشغولی براتون ایجاد کنند ، هر چی از کوله بارِ غم و غصه و مشکلات دلتون کم کنید ، جا برای خوشی بیشتر باز میشه !

دلِ بلاگر که خوشه ، از دلِ شما چه خبر؟

فردا ناهار ، واو !

برای ناهار فردا یه غذای خاص دارم که تا حالا فیلمشو نذاشته بودم ، به کسایی که ناراحتی قلبی دارن توصیه میکنم این فیلم را ببینند و یاد بگیرند چون این غذا براشون خوبه ! (لبخند)

فیلم ناهار فردای بلاگر

فیلم 2 فردا ناهار بلاگر

مردانه برو !

بهر علتی میخوای از یه رابطه عاطفی خارج بشی ، اصلا هم کاری ندارم حق با کی بوده و نبوده ، تنها نخواهی موند و بالاخره با شخص دیگه ای آشنا میشی و امیدوارم به زندگی و ازدواج منجر بشه ولی وقتی میخوای از یه رابطه خارج بشی اینو در نظرت باشه اون یه خانم هست ، ظریف ، شکننده با روحِ احساساتی ، نشکونش ، عذابش نده ، با احترام تمام و کلمات و جملات زیبا تمومش کن ، فکر نکن یه دختر به اندازه شما قوی هست ، فکر نکن میزان آسیبش از رفتن شما کم خواهد بود ، شاید خودتون بعنوان یه مرد متوجه این قضیه نشی که تا چه حد در زندگی او نقش داشتی و تا چه حد روی شما حساب باز کرده بوده !

از مردانگی بدوره  اگر موقع رفتن با نیش و کنایه یا اذیت و آزار بخوای بری ، از دیدِ من در شان و اعتبار یه مرد نیست که  باعث عذابِ یه انسان اونم از نوع لطیفش بشه !

اگه میخوای بری هم مردانه برو !

ناهار دوشنبه بلاگر!

دیشب آخر وقت در یخچال را باز کردم و دیدم برای ناهار فردا فقط برنج دارم ، اول به خودم گفتم از بیرون یه چیزی سفارش میدم ولی ناگهان صدایی شنیدم ، هر چی گشتم دنبال منشا صدا پیداش نکردم ، آخر سر خودش با صدای وهم انگیز گفت ، من ندای درونت هستم ! از من پرسید ، "شما چه کسی هستید؟" با تعجب بهش جواب دادم ، خب بلاگرم دیگه ، باز ندای درونم گفت این همه همنشین برای غذا چشم امید به که میدوزند؟  گفتم معمولا مامانشون یا خواهر بزرگشون یا رستوران ... ، گفت : نه ، نه،  ای ش... (این ندای درونم تازگیها خیلی باهام صمیمی شده ! ) ، در وبلاگِ بلاگر را میگویم ! گفتم آهان ، خب ، به غذاهایی که فیلم و عکسشو میذارم ، گفت اگر فردا غذا از بیرون سفارش بدی، آنها را ناامید کردی ، به ندای درونت کمی گوش بده ، غد بازی در نیار ، حرف آخر را من میزنم را اکنون نزن !  البته من فکر میکنم این ندای درون هم چون خودش از غذاهای خوشمزه من میخوره ، همنشین های محترم را بهانه کرده که خودش به یه نوایی برسه ! در هر حال  ، در یک حرکت 20 دقیقه ای از فریزر گوشت چرخکرده درآوردم ، پیاز رنده کردم ، گوشت چرخکرده و پیاز را با زردچوبه و پودر فلفل سیاه و کمی رب گوجه سرخ کردم و ، الان که دارم میخورم خوب شده ، و از ندای درونم هم متشکرم، مشورت خوبی داد ، فقط ازش خواهش میکنم مواظب کلماتی که بکار میبره باشه ! (لبخند)

https://s19.picofile.com/file/8435166600/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B5%DB%B3%DB%B1_%DB%B1%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B0%DB%B7.jpg

چرا نگرانی؟

با اینکه هنوز هست و مشکلِ خاصی هم در رابطه شما وجود ندارد، چرا از رفتن او نگرانی و دلهره داری؟ از دیدِ من ، فقط مسئله این نیست که تصور میکنید او بخواهد شما را بدلیلی یا بهانه ای ترک کنه !

قسمت عمده ماجرا  ، ترس از کمبودهای خودتون و ضعف هایی که دارید و ناتوانی  در تامین خواسته های طرفِ دیگه ماجراست که باعث این ترس و نگرانی میشه ،کسی به خودش مطمئن باشه که توانِ اینو داره  به آنچه تعهد داده عمل کنه و آنقدر قوی هست که در ذهنِ او ماندگار و بی بدیل باشه ، نگران از دست دادن کسی هم نخواهد بود !