یکی از معدود نوشته های من که اونو بخش احساسم به تنهایی نوشته ! با اجرای گیتار و صدا ی خودم .
اصولا آدم منطقی و واقع گرایی هستم ولی به آن معنی نیست که بخش احساس وجودم حذف شده باشه ، به نظر من هیچوقت در درون آدمها حس یا منطق پیروز نمیشه اما با گذر عمر نسبت درصدشون تغییر میکنه ،
البته یه موقع میبینی توی سن کم یه نفر منطقیه و تو سن بالا کسی هست که هنوزم داره با حسش زندگی میکنه ، نمیتونم قضاوت کنم کی بهتر زندگی میکنه ، بستگی داره که خودت چه نحوه و روش زندگی را بپسندی و بهت ارامش بده.
لطفا" جهت دانلود اینجا را کلیک کنید.
همین توی ویندوز 7 با میکروفن خوب درمیاد یعنی؟
اگر کیفیت میکروفون خوب و محیط مناسب باشه ، بله خوب میشه
الان براتون یه نمونه ظبط کردم ، میتونین کیفیت صدا را گوش بدید:
با پوزش فایل اصلی را به اشتباه گذاشته بودم ، اصلاح کردم
http://s7.picofile.com/file/8381971400/Recording.mp3.html
صدای گیتار واقعا زیبا بود.
و بازم هماهنگی خوبی داشت، خوانش و تم.
تیکه های اول، یه کم ذهنمو برد سمت فانتزی و کارتون ها .
"به جنگ دیو شب برم ؟" "از تو کدوم چشمه باید آب بیارم" و ...
+خیلی کیفیت صدا خوب بود جناب بلاگر. میشه لطف کنید بگید؛ از چی برای ضبط استفاده کردین؟
واسه پادکست نیاز دارم.
دقیقا منظورم من هم از نوشتن آنها بردن به فضایی بود که تو قصه های عاشقانه باهاش آشنا هستیم
از یه سیستم (کامپیوتر) و میکروفون با کیفیت و محیط آروم و بدون نویز
ویندوز 10 سیستم ظبط صدای خوبی داره تحت عنوان Voice Recorder که میتونین ازش استفاده کنید.
زندگی بدون التهاب خیلی زیباتر و دلپذیرتر ه،،،
احساس قسمت مهمی ست... اما گذر زمان و اتفاقات روزگار، ما رو محتاط و منطقی میکنه و به نوعی حیفمان میآید بخش ناب وجودمان آسیب ببیند
البته من منطق درست و بحق را هم قسمت خوبی از زندگیم میبینم و گاهی که حرف تجربه را به کسانی که سنشان از من کمتر است میزنم و بعد مدتی میبینم که به حرف من رسیدن ، حس خوبی از این انتقال تجربه میگیرم ، بهترین حالت اینه که منطق و حس در تعادل باشند ، نه از این کم ، نه از اون
اصولا بالا رفتن سنم را دوست دارم ، هر روز یک تجربه بیشتر و یک اشتباه کمتر