این یه نوشته قدیمیم است که بازخوانی کردم .
این اتفاق تو دوستی ها یا حتی پس از شروع زندگی برای خیلی ها میافته ، توقع دارن که طرف مقابلشون بخاطر عشق و علاقه ای که بینشون هست هیچگونه حریم شخصی و خصوصی نداشته باشند.
زن از مرد و برعکس ، میخوان که حتی از خصوصی ترین اطلاعات همدیگه سردربیارن .
از دید من این اشتباهه ، میپذیرم که نزدیکی دو نفر میتونه خیلی زیاد باشه و حس خوبی هم به آدم میده و میشه که کسی را به لایه هایی از حریمت راه بدی که فقط او میتونه بیاد ...اما به نظر من یه لایه یا آخرین لایه روح آدمی جای هیچکس نیست غیر خودش !
خیلی از اختلاف ها هم گاهی از همین لایه منشا میگیره ، مرد یا زنی که تصور این قضیه را دارن که ممکنه آنجا خبرهایی باشه و آنها از آن محروم هستن. حس میکنم یکی از مهمترین مسائلی که یه رابطه را میسازه ، اعتماد دو طرفس و بدون آن زندگی توام با شک و تردید ، یه عذابه .
آدمهایی هستن که از طرف مقابلشون رمز گوشی یا ایمیل یا چیزای شبیه این میخوان ، اگر در یک رابطه اعتمادی بهم هست که رمز میخواهی چکار؟ ، اگر هم اعتمادی نیست که اصلا آن رابطه را میخواهی چکار ؟
این مسئله ذهنی بنده م هست. الان این وبلاگ نشه معضل برامون در آینده. جدی میگم. همیشه میگم نوشتن بخشی از منه. و دیگری باید اونو بپذیره.
مسائلی که مشترک هست یا باعث استحکام و تداوم رابطه میشه در صورت درست بودن رابطه از هم پنهان نمیشه اما همیشه مسائل فردی وجود داره که فقط خودت میدونی و خدا و در صورت تمایل میتونی به نزدیکترین شخص زندگیت بگی یا نه، قطعا اگر اعتمادی باشه اصراری برای گفتن یا سرک کشیدن وجود نداره.