اون باید باشه که انگیزه باشه ، شوق حرکت بده ، باید باشه که براش مربای سیب و گل سرخ سر میز صبحونه بذاری ، سرشیر و چای تو فنجون کمر باریک از سمار قل قلی و قوری چینی گلدار ، خونه ای باشه که خانمش خودت باشی و با سلیقه خودت بچینی ، پرده ها اون رنگی نه ...اون یکی بهتره ، اون هم بگه هر چی تو بگی همونه خانم خونه !
بی حوصله سر ظهر یه ناخونکی به غذای دیشب بزنی و دلت نیاد سیر بخوری ، بگی بدون اون از گلومون پایین نمیره ، گاهی تو حیاط دوری بزنی و بچرخی جوری که دامنت کل حیاطو بگیره ، گلای روش پخش شن تو آسمون چشماتو همه چیزو گل گلی و شاد و قشنگ ببینی.
سر ظهر هم که تاس کباب رو بار گذاشتی و خونه رو تمیز کردی ، بشینی لب حوض و زیر لب بخونی ،سلطان قلبم ....، یه گل صورتی از باغچه بچینی و یکی یک با گلبرگاش فال امشب زود میاد ، زود نمیاد را بگیری ، گاهی هم غر بزنی حوصلم سر رفت پس آقامون چرا نمیاد؟!از تو زیرزمین از اون صندوقچه بزرگه، بری یه پیرهن شاد و رنگی پنگی برداری و با کلی سرخاب و ماتیکی که تازگیا اون از لاله زار برات خریده و پزشو به هاجر دختر همسایه دادی ، خودتو حاضر کنی که سر چراغی دم دمای غروب اون میاد ، میدونی هم هر شب با دست پر میاد و باید بری دم در خریدارو از دستش بگیری ، نزدیکای اومدنش دیگه بی تاب میشی ، میری تو دالون نزدیک در میشینی رو زمین که یکم زودتر ببینیش ! ، صدای پای اون هست ، نه ، میشناسم صدای پاشو ، تا اینکه یه صدای پا میاد که آشناست ، صورتت سرخ میشه و میچسبونیش به در چوبی و منتظری که زیباترین موسیقی دنیا را بشنوی ، تق تق !
خیلی زیبا بود،خیلی. . .
والبته که،اون ور قضیه رو ام ،خیلی زیبا به تصویر کشیدین. . .
مثل بوی عطر باران نم نم روی خاک بود، همونقدر حس خوب داشت.
به فاصله یه تق تق دلی این طرف و دلی آن طرف، مدرن و قدیمی بودنش هم مطرح نیست، بحث از یاد رفته هاست.
توصیف قشنگی بود .
بیشتر انگار زندگیایِ دهه 50 و 60 بود اما.
توصیف حسرت ها بود.شاید اونور قضیه را ندیدی که با چه ذوقی داشت میومد خونه ، کلی خرید و دلی مشتاق و لحظات ناب با هم بودن غرق بوی نسترنها.
سادگی دلبری عاشقانه ها از یادمان رفته
واقعا زیبا بود رفتم تو فضایی که ترسیم کردین و انگار از نزدیک داشتم میدیدمش
توصیف صحنه رو دوست داشتم
انگیزه نوشتن این پست ، پست من نبود؟

ولی من دوست دارم خانوم یه خونه امروزی تر باشم
با کمدهای خوشگل و کابینت های مرتب
دوست ندارم سرخاب و سفیداب بزنم
همون بی بی کرم و رژ گونه را بیشتر دوست دارم
از توی حیاط چرخیدن و فال گرفتن هم خوشم نمیاد
میخوام کتاب بخونم - بافتنی ببافم - وبلاگ بنویسم - گل و گیاهای آپارتمانیم را سرو سامان بدم
دوست ندارم تاس کباب بپزم میخوام کوکوسبزی درست کنم شایدم یه خوراک مرغ و سبزیجات خوشمزه
میخوام توی ظرفهای خوشگلم سالاد درست کنم
شمع روشن کنم
عود بزارم
آهنگ ملایم....