امروز اینجا یه برف سنگین اومد ، جوری که دیگه رنگ ماشین را نمیشه تشخیص داد ! از پشت شیشه داشتم نگاه میکردم ، دونه های سپید و کپل و پنبه ای رو ، یه جوری دلم گرفت ، میدونم داره تلاش آخرشو میکنه و رفتنیه !
حس آخرین دیدارو باهاش دارم ،مثل سالن فرودگاه ، شده تا حالا بخواهید برف رو بغل کنید و بگید ، ممنون که میای ، مرسی که مهربونی و سپیدیت آدم رو یاد صداقت میندازه ، من دوست دارم ، مخصوصا که وقتی رو کاج بلند جلوی خونمون میشینی و اون با دستای بازش بغلت میکنه ، بچه ها که عاشقتن و باهات کلی خاطره های قشنگ دارن ، هم بخاطر اینکه وقتی زیاد میای مدرسه تعطیله هم بخاطر اون آدم برفیای دماغ هویجی و شالگردنایی که چون گردن نداری، دور کله گرد و تپلیت میندازن !
داری میری دیگه؟ دلمون حسابی برات تنگ میشه و میدونم تو تابستون داغ خیلیا یادت میکنن ، میگن برف خوب بود ، آدم سردش که میشد نهایت لباس بیشتر میپوشید ، تو گرما که نمیشه پوست تنتو بکنی !
الان که هنوز هستی ، خواستم اینا را بهت بگم که فکر نکنی فرآموش میشی و برای کسی مهم نیستی ، شاید فقط تو باشی که تا زندس و آب نشده رد پای منو تو دل خودش نگه میداره !
برف عزیزم ، میبوسمت ، سفرت خوش ، بسلامت ، هر جا که میری تا سال آینده مواظب خودت باش ، منتظر برگشتنت هستیم و دلتنگ خوبیات.
مث برفائی تو
تازه آبم که بشن برفا
عریون بشه کوه
مثِ اون قله مغرور بلندی
که به ابرای سیاهی و بادایِ بدی می خندی. . .
"شاملو"
متن و تصویر پست،خیلی زیبا و
صمیمیِ.درود بر شما
بله. و همینش نگران کنندست.
مثلا وقتی خیلی راحت میگن: فقط 2 درصد ، منجربه فوت میشه، گفتنش برای انا راحته. اما من همینجا واسه همون 2 درصد غصه میخورم.
شفتالوی مهربون (قلب)
نه ، در اون حد که نگران خودم باشم نمیترسم. یه جور نگرانی که فراگیر بشه.
وگرنه شفتالوها جون سختن. ویروسم میکُشن. :/
دقیقا ، میزان کشندگی این ویروس از خیلی موارد مشابه کمتره ، یا از خیلی عوامل دیگه ، مثل تصادفات جاده ای ، بیماریهای غیر واگیر (مثل قلبی عروقی و دیابت و ...) مسئله فراگیر شدن سریع اون و فلج شدن جامعه و نیروی انسانی اونه که یا مریض هستند یا مشغول مریض داری و گردش عادی اقتصاد و خدمات را دچار مشکل میکنه.
من دیشب وقتی دیدم برف داره میاد ترسیدم راستش.
به خاطر اینکه انتظار داشتم هوا گرم بشه و این مهمون ناخونده(ویروس) بره پیِ کارش. ولی انگار تا اپیدمی نشه دست وردار نیست.
احتیاط خیلی خوبه ، ترس خیلی بده ، از هر چی بترسی سرت میاد ، میگن ویروسا اشتهاشون خوبه ، سراغ چیزای خوشمزه بیشتر میرن ، مثل شفتالو ! (لبخند ترسناک)
همیشه آخرین ها ( به قول یکی از دوستای وبلاگ نویس، کسره و فتحه ی حرف "خ" مهمه، من اینجا منظورم خ با کسره هست) ، پیام ، دیدار و حتی فکر کردن به فرد یا شی یا هر موضوع دیگه ای سخته و مشکل...
ولی آخرین دیدار برف و زمستون که امید برگشت دوباره و سه باره و انشاالله بیشتر آن برای سالهای بعد زندگی وجود داره و باید انتظار کشید ، شیرینهههه