بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

طنز : تو چقدر خوبی !

امیدوارم منو چشم نزنید و بحالم غبطه نخورید ، اصولا نمیخوام زوج های دیگه و خصوصا" آدمهای مجرد را غمگین کنم ، ولی میخوام خوشبختیمو با شما هم قسمت کنم ، داشتن زن خوب ، بساز و از همه مهمتر مطیع، بزرگترین نعمت زندگیه و از اون بالاتر زنی داشته باشین که هیچوقت در مقابل خواسته های شما "نه" نگه !

من این نعمت را الان دارم و روزی هزار بار شایدم بیشتر شکر گذارم ، ما فقط نگرانیم که چشممون نزنن ، اسپند را ما با گونی میخریم و روزی یکی دو کیلو دود میکنیم ، اصلا یه اسپند دون داریم به این بزرگی  ، که یکی دو ساعت یه بار روشنش میکنیم  ، گاهی همو دیگه درست تو خونه نمیتونیم ببینیم از دود زیاد ، ولی چیکار داری مهم احساس خوشبختی کردن و مواظب خوشبختی بودنه ، حتی یه بار که یکی از فامیل تو مهمونی از رنگ دگمه پیرهن همسر مطیع من تعریف کرد ، برگشتیم که خونه اینقدر اسپند دود کردیم که دیگه چشم چشمو نمیدید و  نزدیک بود ، اشتباهی مادر زنم رو بجای زنم ببوسم  ، خدا بدور!

بگذریم ، میخوام چند تا نمونه از اطاعت محض بودن همسرم را براتون بگم  ، تا برای مجردها و مردهای ز. ذلیل درسی بشه که یه مرد چطور باید افسار زندگی دستش باشه و حکومت کنه و کاری کنه که فقط باشه و چشم از زنش بشنوه و هرگز گوشش با نه آشنا نشه :


- چند شب پیش مهمون داشتیم و کلی ظرف کثیف شده بود ، به همسر عزیزم گفتم ، میخوای من ظرفا رو  بشورم ، ایشون فرمودن باشه هر چی تو بگی عشقم !

- شب جمعه این هفته نوبت خونه مامان من بود که بریم ، دیدم همسر زیباروی من غمگینه ، گفتم چی شده  ژولی من (مخفف ژولیت) ؟ ، گفت حوصله ندارم ، نمیدونم چرا امشب حالم خوب نیست ، گفتم میخوای بجای خونه مامانم اینا ، بریم خونه مامانت اینا ، با اینکه حوصله نداشت ،لبخند زیبایی زد و از جاش پرید و گفت چشم مرد رویاهای من ، پس من برم حاضر شم !

- میخواستم یه گوشی جدید موبایل برای خودم بگیرم ، گوشی من از این مدل گوشکوبیای قدیمیه ، که یه ترک هم رو صفحه کوچولوش داره ،

بعنوان شریک زندگیم با همسر دانا و عاقلم مشورت کردم  و چون او سالهاست چند مدل از این گوشی جدید ها عوض کرده ، شروع کرد از یه مدل جدید گوشی تعریف کردن ، فکر کردم برای من میگه ، ولی متوجه شدم داره با حسرت ازش صحبت میکنه ، اصولا مردها اینجور موقع ها اسمشون میشه "فردین"  ، گفتم میخوای یه کاری بکنیم ، با چشمایی که قوربونش برم یخورده هم نمناک بود ، گفت چی ، گفتم من گوشی قدیمی شما را برمیدارم ، اون گوشی جدیده را برای شما میگیریم ، باورتون نمیشه ، باز گفت چشم ، خدایا شکرت !

- یه جاهایی که دیگه منو چشم بارون میکنه ،مثلا : ملوسک من مثل اینکه امشبم شام درست نکردی ، بریم رستوران شام بخوریم؟ ، چشم ، میخوای برات سرویس طلا بخرم؟ ، چشم ، میخوای تابستون یه سفر بریم سواحل مدیترانه ؟، چشم ،هفته دیگه بگیم مامانت اینا با عمه جانت شام بیان اینجا ؟ چشم ، یعنی این بشر جوری با هر چی من میگم موافقه و مطیع حرفای من ، دارم یواش یواش فکر میکنم حتما یه فرشته است ! البته منشا تمام اینها از قدرت  جذبه مردانه منه ،   البته شده تا حالا هم نه بگه ولی نه گفتناشم شیرینه ، مثلا یه بار بهش گفتم  خیلی خستم ، میشه امشب آشغالا را نذارم دم در؟ گفت  نه ، عزیزم نرو ،نمیخواد بری ، فردا یه دفعه مال امروزم ببر !

بعنوان تجربه اینا نمونه هایی بود برای مردای دیگه که همش از همسرشون گله میکنن که مطیع نیستن ، امیدوارم مجردهای عزیز خوب چشم و گوششون را باز کنن و بگردن مشابه جواهری که من دارم ، پیدا کنن .

در نهایت میخواستم به همسر خوبم بگم ، تو خیلی خوبی  ،  بابت محبت هایی که بهم داشتی ازت ممنونم ، بابت اون یکی دو باری  هم که خواستم با دوستام برم بیرون و نذاشتی و گفتی بدآموزی دارن  و تولد خواهرم بجای اون پیرهن قشنگه که مارکدار بود یه شال از حراجی براش خریدی و اصرار داشتی خواهرم شال لازم داره ،یا وقتی با دوستات دوره داری و به من یادآوری میکنی که یه پدر خوب باید با بچه هاش وقت بگذرونه و اونا رو میذاری پیش من ،  یا نمیذاری برم خونه مامانم اینا براشون خرید کنم ، میگی به کمرت فشار میاد و نگران سلامتی منی یا اینکه گاهی ماشین را میدی من هم سوار شم  تا برم برای سرویس و تعویض روغنش ، ازت ممنونم که اینقدر به فکر منی و کامبیز! رو دوست داری.

نظرات 13 + ارسال نظر
. شنبه 10 اسفند 1398 ساعت 01:17

زبل برا چی؟!

معلومه کارتون زیاد نگاه نمیکنی ! Shaun the Sheep گوسفند ناقلا یا زبل

. جمعه 9 اسفند 1398 ساعت 21:01

از این گوسفندا نصیب من ک نمیشه |:
اینم شانس مایه،زندگی مایه |:

امیدوارم نصیبتون بشه ، زبل هم که باشه، دیگه بهتر !
آنجا باران داره میاد؟

روشنک پنج‌شنبه 8 اسفند 1398 ساعت 11:32

امیدوارم نسل این مدل مرد های نمونه زیاد بشه

الهی آمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین

هرکی نگه حسوده وسلام

اینکه با هر چی که خودتون هم راضی به اون هستید و خوشتون بیاد از چشم و بله استفاده کنید مهم نیست ،تایید و همراهی با همسر آنجایی ارزشمند میشه که خلاف میلتون هست ولی به مصالح اون رابطه یا زندگی فکر میکنید و اونو درست تر از مصالح شخصی میبینید و همراه میشید.

سارا(چیکسای) پنج‌شنبه 8 اسفند 1398 ساعت 01:15 http://15azar59.blogsky.com

چه نوشته فانتزی ای ..بخصوص درباره خانمها

بلاگر پنج‌شنبه 8 اسفند 1398 ساعت 00:47

امیدوارم به کسایی که اسمشون کامبیز هست جسارت نشده باشه، بهرحال صرفا یه اسم هست برای این شخصیت.
و این جور طنز ها در زندگی واقعی گاهی فراتر از کمدی و تراژدی محسوب میشن و میدونم در اطرافتون نمونه های مشابهی سراغ دارین، اعتقاد دارم مرد و زن با حفظ احترام متقابل و حضور در جایگاه طبیعی خود ، زیبا و قابل پذیرش میباشد

کاترین چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 23:58 http://onclouds.blogfa.com

خدا نکشتتتتتتت
چقدر خندیدم :خنده
ولی جدا از طنز ....
مرد یکم باید قدرت و... داشته باشه ولی ولی ولی زن نقش زیادی توی تصمیم گیری ها داره یعنی خیلی وقت ها می تونه نه بگه و باید هم نه بگه ....

خانوم شفتالو چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 20:41

نه ، اشتباه نکنید. من منظورم حرف آخر زدن نیست. مدیریت مردانه از نظرم همیشه باید حرف اول رو بزنه. منظور بنده در همه ی امور ساری و جاری هست. خیلی اوقات میشه حتی نظر مخالف رو بیان کرد و درانتها گفت: حالا هرچی خودت صلاح میدونی!!!

این از نظرم خیلی بهترِ از اینکه بدونی نظر فرد اشتباهه و بگی چشم! لااقل بعدش عذاب وجدان نداری که چرا جلوی یک اشتباه یا تصمیم غلط ، چشم گفتی.

دختر غریبه چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 20:34

آدم زده میشه از اینجور مردها
با خوندن این متن حس بدی پیدا کردم به اینطور مردها
من اصلا نمیتونم همسری با این حد ذلیلی رو تحمل کنم

این جور مردا ،تو صحبت های مردونه ،مایه طنز و مفرح هستن، جدی نگیرین،ولی متاسفانه هستن و من حتی از رفتن به خونه هایی که روابط زن و مردها اینجوری هست ، خوشم نمیاد و حس خوبی نمیگیرم.

خانوم شفتالو چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 20:24

از نظرم مردا خوششون نمیاد زن زیاد ،چشم ،بگه. اصلا معنی نداره. چه بسا خیلی نظرات اشتباه باشن یا زیاده روی باشن و اینجا زن بدون اینکه حواسش باشه، ذره ذره تبدیل میشه به یک ببخشید: "گوسفند سربه زیر" خیلی از نمونه هاش رو ما تو جامعه میبینیم، عاقبت زندگیاشون، نمونه هایِ سینماییش حتی ساخته شده که جلو چشممون باشه. خیلی از این زن ها میبینید که وقتی از چشم میفتن و یا حتی خیانت میشه بهشون، میگن ما که هرچی گفتی گفتیم چشم!!! و اینجاست که تکراری شدنِ شخصیت آدما خودش رو نشون میده. چقدر نفرت انگیزه که با یک ربات فرق نداشته باشی. دو انسان وقتی با هم هستن، حق دارند نظرات مخالف هم رو بشنون، اما با احترام. راجع بهش حرف بزنن و به نتیجه برسن.
اونچه باعث تداوم یک زندگیه، بله قربان گفتن نیست، رعایت احترامِ متقابلِ. اونکه باعث حفظ غرور مرد میشه و برای طرفین دل انگیزه، چشم گفتنِ بی رویه نیست، احترامِ.

+ببخشید من عادت دارم (خوب یا بد حالا)، گاهی کامنت دوستان رو میخونم و در پاسخی که به نظراتشون دادید، یه چیزی به ذهنم میاد و میگم. نمیدونم درسته یا نه. ولی میگم چون حس میکنم باید درست این موضوعو جا انداخت.

ممنون از نظر شما، من عقیده دارم در نهایت اگر مردی اهل زندگی باشه در نهایت میتونه حرف آخر را او بزنه و اگر زنی اهل زندگی باشه و به مردش اعتماد داشته باشه ،اختیار تصمیم نهایی را به او واگذار خواهد کرد، مثل هر جای دیگه ، زندگی هم یه مدیر میخواد که با توجه به همه مصالح زندگی، حرف آخر را بزنه.

سحر چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 20:05 http://roya-94.blogsky.com/

ولی من اینجوری تمیشم
ولی ایا واقعا مردا زنای چشم‌بله قربان گو دوست دارن؟

مردا دوست دارن غرورشون حفظ بشه ، اتفاقا زنها بیشتر از مردا دوست دارن غرور مردشون سر جاش بمونه، معدود زنهایی هم که دوست دارن بساط زن سالاری راه بندازن تو خونه ، اگر یه روزی موفق هم بشن، خودشون اولین کسایی هستن که از اون مرد ذلیل متنفر میشن.
بعنوان یه مرد صادقانه میگم ، از کسی که به من مشورت با پشتوانه قوی فکری بده خوشم میاد ولی دوست دارم حرف آخر و تصمیم نهایی بعهده مرد باشه،علت را هم در یکی از پست های قدیمی توضیح دادم.(رئیس کیست؟)

خانوم شفتالو چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 18:42

کلا آدم هایِ بله قربان گو ! جذابیت زیادی ندارن و بعضا خسته کننده و کسالت آور هستن. چه اشکال داره نظرات متفاوت داشتن! اما درک مقابل روبرو شدن!

م چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 17:46

من یک زن هستم ودقیقا همینطوره تمام زنان ماهمینطورهستن، ولی من خیلییی سعی میکنم درمورد خونواده شوهرم اینطورنباشم ولی باتمام سعی وتلاش گاهی اوقات شیطون گولم میزنه

بی مزه چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 16:58

به امید خدا، قسمت همه ی زیبارویان عالم از این مردا بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد