بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

طنز: معامله زندگی

وقتی از این صحبت میکنیم که زندگی مشترک به نوعی معامله بین دو طرف هست ، بعضی صداشون در میاد که پس تکلیف عشق و احساس چی میشه؟

معمولا هم خانمها در ظاهر معترض این قضیه هستند و  احساساتشون این حرفا را برنمیتابه ، همون خانمها اگر بهشون پیشنهاد بدین که پس به نیت خدای احد و واحد ، یک سکه مهرشون کنید ، صداشون بلند میشه که این حق زنه ، یا آبروی ما جلوی فامیل میره یا دختر خالم 500 تا سکه مهرش کرده ، مال من باید 514 باشه ، انگار بازی انگری بردزه که باید امتیاز بیشتر جمع کنید !

اگه دست خانمها باشه نیتشون بیشتر بر مبنای  124 هزار پیامبره !

واقعیت اینه زندگی هم مثل بقیه معامله ها دو طرف داره ، گاهی این فروشنده است و اون خریدار و گاهی برعکس ، طول مدت این شراکت گاه تا آخر عمره و گاه قبل از شروع تموم میشه ، تو این معامله معمولا اگه یکی هم ورشکست بشه ، اون یکی هم به فنا رفته ، زیاد با چک نمیشه کار کرد ، بیشتر معاملات نقدی انجام میشه  ، نمیشه به یه خانم برای خرید لباس و طلا و لوازم آرایشش وعده سر خرمن داد ، اون لحظه که امکانات میخواد باید براش تهیه کنی وگرنه با خرمن کوب از روت رد میشه!

ظاهرا هر دو در شروع معامله صادقانه با هم دست میدن و برای هم خوشبختی و موفقیت میخوان ، ولی هر چی این شراکت ادامه پیدا میکنه نمیدونم چرا خیلی از کارا میره زیر میز و هر کی سعی میکنه بیشتر از اون چیزی که اول کار صحبت کردن ، از منفعت این شراکت برداشت کنه.

گاهی هم این بده بستون ها خنده دار میشه ، یکی کلا میزنه زیرش و میگه نه !، من؟ کی؟ کجا؟ توصیه میکنم توی خونه یه سیستم دوربین مداربسته با ظبط صدا بذارین ، تا کسی نتونه چیزی را حاشا کنه ، از بس که این دو شریک محترم بهم اعتماد دارن !

گاهی یکی میره دنبال یه شریک موقت دیگه یعنی میخواد 2 تا معامله را در کنار هم پیش ببره  که توصیه میکنم اینکارو نکنه ، ممکنه اتفاق ناگواری براش بیفته و شریک اول کلا معامله را بی خیال بشه و ببره و بندازه دور !

همیشه هم اینجور نیست ، گاهی 2 تا شریک با هم خوبن و صادق ، تا آخر راه هم سر قول قرار اولشون هستن و مرد و مردونه ، زن و زنونه ، پای حرفاشون میایستن و معامله شیرینی با هم دارن ، خوشابحال اونا.


نظرات 3 + ارسال نظر
سارا(چیکسای) سه‌شنبه 20 اسفند 1398 ساعت 21:03 http://15azar59.blogsky.com

من اوایل که ازدواج کرده بودم هرگز به این حرف باور نداشتم و به شدت مخالف بودم اما الان شدت مخالفتم خیلی بیشتر شده خیلی خیلی بیشتر ..چرا اینطوری نوشتید؟ هر چند پاراگراف اخر کمی بهتر بود

Im safe سه‌شنبه 20 اسفند 1398 ساعت 13:20

سلام.
طنز بود؟
یا برای جلوگیری از خشم خواننده مینویسید طنز

شکلک گذاشتی که از خشم من در امان باشی؟!

خانوم شفتالو سه‌شنبه 20 اسفند 1398 ساعت 11:25

درمورد مهریه: هیچ چیز تضمین کننده ی آینده نیست. آینده ای که مرد سر وفاداریش بمونه. البته بنده از نگاه یک "زن" میگم.
"وگرنه هستند زن هایی که بی وفایی را بهتر از مردا بلدن. "

+ولی؛ همه چیز باید در چارچوب منطق باشه و واقع بینی! این بخش رو نمیشه احساسی بهش نگاه کرد. همون مرد ممکنه کار به جدایی بکشه و بره باز راحت ازدواج کنه ولی همون یدونه سکه هیچ دردی از زن دوا نمیکنه و اگر خانواده ای بعدن برای حمایت نداشته باشه و یا داشته باشه و توان مالی مناسب نداشته باشن، تبدیل میشه به یکی از همون خانوم های بی سرپرستی که هزارجور تحقیر میشه تو اجتماع.

ولی در انتها باید بگم: خوش به حال همونا...همونا که شراکت ! نه...شراکت نه! همراهی و همسفری رو خوب بلدن.

جدا از طنز بالا ، زندگی را یه جور معامله میبینم ، میشه که هر دو برنده باشن ، یا بازنده ، توی این مدل داد و ستدها ، یکی برنده و یکی بازنده نداریم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد