منو ببخش اگه :
خیلی وقتا تنهات گذاشتم ، و بهانم این بود ، خیلی گرفتارم
بهت توجه نکردم و گاهی رهات کردم
به آدمای دیگه بیشتر از تو بها دادم
گاهی ساکتت کردم و گذاشتم بهت زور بگن
بهت نرسیدم و متوجه نشدم چی خوردی ، چی پوشیدی؟
بیرون زیاد نبردمت تا یکم بگردی ، دلت باز شه
باهات زیادی منطقی بودم و تعادل نگه نداشتم
وقتی میگفتی دلم گرفته کاش منو یه سفر ببری ، ببخش که گفتم کار دارم
خیلی باهات مهربون نبودم ، زود عصبانی میشدم و محکومت میکردم
بیشتر از خنده و شادی ، غم و غصه هامو برات آوردم
پیش کسایی که برات عزیز بودن کم بردمت
آنقدر که درمیاوردم برات خرج نمیکردم
مهمون برام عزیزتر بود ، میگفتم تو که از خودمونی و پذیرایی درستی ازت نمیکردم
معذرت که گاهی بهت دروغ میگفتم که اینطور میشه و اون کارو میکنم، ولی نمیکردم
ببخش که اگه هر خطایی میکردی ، بسادگی نمیبخشیدمت و تا مدتها باهات حرف نمیزدم
چند بار هم که به چیزی یا کسی هم دل بستی ، زدم تو ذوقت و گفتم بدردت نمیخوره
خیلی خوبی که سالهاست با این همه آزار و اذیتی که میکنم ، بازم تحملم میکنی
بازم پیشمی و بهم امید میدی ، هیچوقت تنهام نذاشتی و ترکم نکردی
***
حرف زدن جلوی آینه را تموم میکنم و قول میدم با "خودم" مهربونتر باشم !
آخی

قربون «من»برم، اینقده دلم براش تنگ شده بیشتر از همه و همیشه، این متنو که خوندم احساساتی شدم دلم میخواد الان براش گریه کنم.
«من» جان، خیلی هم مظلومه، به شخصه کم براش وقت گذاشتم و خیلی مواقع در مراعات با آدمها نفر دوم بوده تا همین الان.
دوستش دارم و امیدوارم منو به خاطر کوتاهی هام ببخشه.
+ بااجازه بلاگر جان میخوام جبران برای من، یعنی یه جورایی برعکس این موارد رو برای «من جان» بنویسم:
مثلا؛
دیگه هیچ وقت تنهات نمیزارم و همیشه باهاتم حتی اگه گرفتارترین باشم
...
بقیه هم مثل این مورد.
کاری از این مهمتر هست؟؟
از خودتون بیشتر ، نه !
خیلی خوبه که "خودِ با معرفت"ی داشته باشیم
کاش هر کی بهمون خیانت میکنه خودمون به خودمون خیانت نکنه
خیلی خوب بود مخصوصا جایی که باید اول خودمون رو دوست داشته باشیم
جالب بود . منم گاهی از این حرفا با خودم جلوی اینه میزنم
نکنه این بلاهارو سر زنت آوردی؟؟؟؟
از کجا میدونی در حال حاضر زنی هست یا نیست که بخوام بلایی هم سرش بیارم ؟!