بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

نگاه تجربه !

چند وقت پیش یکی از نزدیکان (دختر خانمی 35 ساله) با موقعیت و ظاهر خوب ، یه خواستگار داشت ، بعد حدود 1 ماه شنیدم که بهم خورده و خواستگار رفته.

متوجه شدم علت بهم خوردن این بوده که دختر به  پدر و مادر خود رسیدگی میکرده و در میان صحبت های خود ، زیاد به این موضوع پرداخته و پسر هم از این ترسیده که بعد ازدواج هم دختر بجای رسیدگی به زندگی بخواهد به پدر و مادر خود بیش از حد توجه کند ، البته دختر دقیقا در صحبتهایش این مطلب را به پسر گفته بود که نمیتواند آنها را به حال خود بگذارد و هر روز میبایستی برای سرکشی و فرضا بردنشان نزد پزشک یا موارد دیگر به خانه پدری سر بزند. و پسر بی تجربه هم نگران این وضع  و ماجرا بهم خورده بود.

از روی تجربه به آقایانی که بدنبال شروع یه زندگی هستند بگویم ، دختری که برای پدر و مادر خود اینچنین میکند ، مطمئن باشید برای همسر و فرزندان خود آنچنان خواهد کرد و زندگی  را بخوبی خواهد ساخت ، از دختر یا پسری بترسید که میگوید ، نزدیکان من برایم مهم نیستند و حرف آخر را خودم میزنم ! مطمئن باشید وقتی پدر و مادر کسی برایش مهم نباشند ، روزی شما هم برایش بی ارزش خواهید بود.

البته کاری با والدین بی تعهد که فرزند خود را از نظر معنوی یا مادی رها کردند ندارم ، بحث  روابط طبیعی ، خوب و یک خانواده معمولی میباشد.


نظرات 8 + ارسال نظر
بارون دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 ساعت 16:19

من افتخار نداشتم وبلاگ تیلوی عزیز و مهربان رو بخونم اما از همینجا ازشون خیلی ممنونم که هم مهربانانه مینویسن و هم اینکه غذاهای خوشمزه رو نادیده نمیگیرن، اصلا غذاهای خوشمزه یکی از مهمترین اصل های زندگیه

ظاهرا خانمها اسم غذا که میاد دیگه بقیه مطلب را نمیخوانن ! نوشته بودم که از موقعی که از غذا نمینویسن !

بارون دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 ساعت 15:57

من از شما ممنونم که با نوشتن و انتقال تجربه، عامل تلنگر می شید برای تفکر بیشتر.( به شخصه من تعادل رو از تجربه بقیه یاد میگیرم وگرنه که تعادل سخت ترین کار ممکنه و هر آدمی از پسش بر نمیاد)

من نمینویسم اما سالهاست با خوندن نوشته های قشنگ تمام دوستان خوب مجازی یاد میگیرم، و قلبا" همشون رو دوست دارم، فضایی که بین بچه های بلاگر در دنیای مجازی وجود داره شاید هیچ وقت نشه به راحتی در دنیای واقعی پیداش کرد، به قول یکی از مخاطبای عزیز وبلاگ شما، کلمات بار انرژی هستن و میتونند معجزه گر باشن، و چه معجزه ای از فکر و تفکر بهتر، مخصوصا وقتی با نهایت مهربونی و درستی نوشته شده باشه.

این جمله از تیلوی عزیز و یکی از همنشین های مهربان مجازی ماست که وبلاگشون و نوشته هاشون واقعا آرامش بخشه ، خصوصا از موقعی که زیاد در زمینه غذاهای خوشمزه نمینویسه ! (لبخند)

بارون دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 ساعت 14:50

قلب یه آدم میتونه اونقدر بزرگ باشه که برای تمام انسانها جا داشته باشه،
برای بعضی ها احترام و برای بعضی ها دوست داشتن و برای بعضی ها عشق و نهایت دوست داشتن.
خانواده کانونی هست که همیشه نهایت عشق و دوست داشتن و احترام رو باید نسبت بهش داشت، فکر میکنم یه آدم نرمال خانواده اش همیشه و تا ابد براش مهمه خصوصا پدر و مادر، اگر منصف باشیم میبینیم که تنها کسانی که ما رو صرفا برای خودمون و بدون توقع و چشمداشت دوست دارند پدر و مادرن حتی اگر متوقع باشن بازم حاضرن از خواسته هاشون به خاطر آرامش زندگی فرزندشون بگذرن، و مهمتر از همه، تنها کسانی که اگر بدترین خطا رو هم ببینند هیچ وقت حمایتشون کم نمیشه پدر و مادرن.
آدما تا وقتی پدر و مادرش در قید حیات هستن هیچ وقت نمیتونه حتی فکرش رو بکنه که جای خالیشون تا چه اندازه میتونه قلب آدم رو به درد بیاره،
امیدوارم برای هیچکس اون روز پشیمانی و حسرت باقی نمونه.
در مورد این مسئله هم بحث زیاده، فرزند وظیفه داره که در دوران درماندگی پدر و مادرش رو دریابه، اما اینکه این میزان رسیدگی و انجام وظیفه چقدر باید باشه خود شخص انتخاب میکنه، واینکه بهتره همیشه مدیریت صحیح داشت که تعادل زندگی برای اونهایی که متاهلن به هم نخوره، به هرحال وقتی کسی متعهد میشه در درجه اول باید نگاهش به زندگی مشترکش باشه، اما اینکه زن یا مردی توقع داشته باشه پدر یا مادر رو نادیده بگیریم خیلی بیجاست، و نظر شخصی من اینه، آدمی که عقیده داره باید از پدر و مادرت بگذری، خودش هیچ وقت نمیتونه پدر یا مادر خوبی باشه و حتی همسر خوبی، پس چه بهتر که دو تا آدم که در این زمینه ها اختلاف نظر دارن کنار هم قرار نگیرن.

خوشحالم میبینید که در هر موضوع بحث تعادل وجود داره و لازمه ، خوشحالم که گاه باز کردن یک بحث میتونه فکرها را هم به جریان بندازه و وادار به تفکر کنه ، خوشحالم که همنشین های مجازی ، یا با خواندن مطالب یا با اظهار نظر در حال تشکیل دریای زیبای فکر هستند.
ممنون از نظرتون

دختر غریبه دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 ساعت 13:13 http://strangergirl66.blogfa.com

درسته خودخواهی چیز بدی نیست ولی تا زمانی که فقط برای خودت زندگی میکنی
وقتی قصد تشکیل زندگی داریم باید این خودخواهی رو تقسیم کرد ....

شما‌میگی از بی تجربگیشه که من میگم نه
چون کسی که تجربه اش رو نداره سریع نمیگذره
و من میگم اتفاقا از اینه که تو اطرافیانش دیده و شنیده که جا زده!
موقعیت هر کسی هم فرق داره و نمیشه گفت خانمی که به پدر و مادرش رسیدگی کرده و زندگیش خراب شده پس من نوعی هم ممکنه از رسیدگی به پدر و مادرم اهمیتی به زندگی و همسرم ندم

البته خیلی از خانم ها افراط دارن و شاید اون آقا از این ترسیده ....

دختر غریبه دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 ساعت 12:33 http://strangergirl66.blogfa.com

خواستگار یه خانم ۳۵ ساله پسر ۲۰ ساله ی بی تجربه نیست معمولا !

حالا بگیریم نهایتا این آقا ۳۰ سال رو داره
یعنی یه آقای ۳۰ ساله درک درستی از زندگی پیدا نکرده؟
تجربه هم از اعمال اطرافیان بدست میاد و نمیشه گفت از بی تجربگیه ...
شاید بشه گفت از خودخواهیشه و زندگی رو فقط برای خودش میخواد! ( چیزی که الان تو ذهنم اومد)

36 سالش بود ، من هم تعجب کردم ، ولی یه موقع میبینی که تا حالا براش پیش نیومده بوده و در این موضوع خاص خودش یا اطرافیانش تجربه خاصی نداشتند.
خودخواهی چیز بدی نیست همه یه جورایی خودخواهن ، اتفاقا" اگر خودشو دوست داشت ، میبایست ادامه میداد ، گاهی آدمها نیاز دارن که نکته های زندگی براشون باز بشه ، بعضی وقتا تصور آدم از یک مسئله درست عکس آن چیزی هست که میتونه واقعیت داشته باشه.فکر کنم تحلیل غلطی از محبت آن دختر به خانواده پدری و مادریش داشته.

دختر غریبه دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 ساعت 12:14 http://strangergirl66.blogfa.com

بهتر که بهم خورده!

من علت این کار پسر را بی تجربگی و نگاه ظاهریش به قضیه میبینم ، شاید اگر فرد با تجربه ای در کنار آن پسر بود و همین مطلب ساده را برایش باز میکرد ، او قوی تر به این رابطه ادامه میداد و سرنوشتش تغییر میکرد !

سارا(چیکسای) دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 ساعت 11:25 http://15azar59.blogsky.com

باهات عمیقا همنظرم بلاگر

ممنون از حضورتون

تیلوتیلو دوشنبه 29 اردیبهشت 1399 ساعت 10:31 https://meslehichkass.blogsky.com/

کاملا با حرفتون موافقم
کسی که میتونه به سادگی از پدرو مادرش بگذره از هرکسی میتونه بگذره...

دقیقا همینطوره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد