به یک نتیجه رسیدم !
من زیادی منطقی نیستم ،به احساس باور دارم و بدون آن زندگی را اصلا قشنگ نمیبینم ، شاید مخاطبین و همنشین های محترم مجازی زیادی احساساتی باشن ! و شخصی که به تعادل بین منطق و احساس رسیده را صرفا" منطقی میبینند.
کسی که از 100 درصد مسائل زندگی ، 80 درصد را به احساس واگذار کرده ، دیدن شخصی که 50 درصد احساس داره را بدون احساس و منطقی خواهند دید.
موافقم با کامنتی که برام گذاشتید و فکرمیکنم منطقی هم اگر باشید منطق بهتر از احساس زیادی هستش که ادمی به ضعف می کشونه
بیشتر به تعادل معتقدم،نا از این کم ، نه از آن !
ممنون برای حضورتون ، ضمنا آدرس وبلاگتون اشکال داره، لطفا بررسی نمایید.
منم تو نوشته های شما زیاد جای پای احساس را نمیبینم
حس میکردم بیشتر منطقی باشین
فکر میکنم دلیلش همونی باشه که گفتم ، کسی که بیش از حد با احساس باشه ، کسی را که مقداری کمتر با حسش زندگی میکنه را کلا بی احساس میبینه.
خب من نزدیک سی سالگی هستم و سالها با مردی که از خودم ده سال بزرگتره ارتباط داشتم و الان ازدواج کردیم. نمی دونم نتیجه نظرسنجی چی بود. فقط دارم تجربه خودمو میگم. ایشون کودک درون زنده ای داشتن.اطلاعات عمومی و سواد اجتماعی خوب و سرزنده. من هرگز حس نکردم ازم بزرگتره! و دوم اینکه از بابت خیلی مسائل مثلا تصمیمات اقتصادی و... خیلی بالغانه رفتار میکنه و من با خیال راحت فقط تماشا میکنم و خیالم راحته کار غلط نمیکنه چون خیلی ازم باتجربه تره :) البته اینو هم بگم که من خودم وقتی با پسرهای همسنم صحبت میکردم احساس میکردم رفتارهاشون ناپخته س و نیاز دارن یکی دیگه توی زندگیشون نظر بده یا کمکشون کنه و خیلی این قضیه رو اعصابم بود. البته اینو هم بگم که بنظرم همسرم یه مورد استثناست و مثلا من با برادرم که همسنشه اینقدر راحت ارتباط ندارم و اختلاف رو به شدت حس میکنم!
بنظرم نمیشه نظر کلی داد و درمورد هر ادم قضیه متفاوته. مهم اینه بفهمی از ازدواج چی می خوای و چه چیزهایی اذیتت میکنه. مهم آرامشه و بتونی اینا رو توی طرف پیدا کنی.
خیلی خوبه که بیایم و تجربه های عملی خودمون را بگیم ، و ممنون از شما ، من هم با 10 سال اختلاف سنی موافق هستم ، اکثرا به 5 سال اختلاف رای داده بودند ، به نکات خوبی اشاره کردید، در نوشته های من همیشه اکثریت موارد مورد نظرم هست ، قطعا هستند کسایی که همسن هستند و سالها به خوبی زندگی کردند و کسایی هم بودند که با 10 سال اختلاف ، زندگی خوبی نداشتند .
و ضمنا به تعادل مابین منطق و احساس اعتقاد دارم و این مسئله را برای زندگی توام با آرامش ، بسیار مفید میبینم.
اگر زندگی کوتاه صرفا با زیبایی و هیجان میخواهید ، احساس را انتخاب کنید و اگر زندگی آرام ، زیبا و مداوم میخواهید ، تعادل بین منطق و احساس را در نظر بگیرید.