غول چراغ جادو به زنی که او را نجات داده بود تعظیم کرد و گفت سرورم ، به سه آرزویی که از ته دل داشته باشی میرسونمت.
زن گفت ، پولدار بشم ، کمی گذشت و اتفاقی نیفتاد ، غول گفت نمیدونم چرا نمیشه.
یه آرزوی دیگه بکن، گفت مشهور بشم ، باز غول گفت ،عجیبه ،ولی نمیشه.
آرزوی آخرت رو بکن ،من برای اولی و دومی ورد مخصوص را خواندم ولی اثر نکرد.
زن کمی فکر کرد و آرزوی سومشو گفت ...
سالها از اون موضوع گذشته ،زن زندگی خوبی داره،همسر و بچه های خوب ، ولی جریان غول چراغ جادو را برای کسی تعریف نکرده ، کسی نمیدونه آرزوی سوم و تنها آرزوی از ته دلش خوشبختی بود.
،
ای غول بدجنس اون ماشین نگفتم
یادت باشه ، هر چی میگیری اتومات باشه ، اگر سوالی هم داشتی بپرس راهنمائیتون میکنم.
غول چراغ لطفا یه ماشین قرمز از اونا که دوست دارم
اطاعت سرورم ، یه ماشین کنترلی قرمز تو دیجی کالا برات سفارش میدم !
ابی میخونه : تو چی میخوای ازین دنیا بگو غول چراغ اینجاست.....
غول چراغ....
میبینم تعطیلات خوبی داشتی و شنبه صبح را با رقص و آواز شروع کردی ! (لبخند)
غول چراغ جادوی عزیز کجایی قربون شکل ماهت، یه سر اینورا هم بیا

خیلی زیبا بود
خوشبختی یعنی حال خوب، یعنی با هر آنچه داری و نداری توان خوشحال کردن خودتو داشته باشی، خوشبخت که باشی، قدر لحظه به لحظه زندگی رو میدونی نه در گذشته سیر میکنی و نه بیقرار آینده ای.
تبدیل مشکلات به شکلات یعنی خوشبختی
آرزوهای اول و دومش از ته دل نبود، خوشبختی ، آرزوی واقعی و از صمیم قلب بود و برآورده شد.
شاید اگر چیزی را از اعماق وجودمون بخواهیم و براش تلاش کنیم ، امکان رسیدن بهش ، بیشتر ممکن باشه ، البته با نیم نگاهی هم به امکاناتمون