بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

ماشین زمان

هر کس بالاخره به ماشین زمان فکر کرده و برای خودش خیالبافی انجام داده.

ولی دقت کردین تقریبا در اکثر موارد وقتی به ماشین زمان فکر میکنیم ، دلمون میخواد به گذشته برگردیم و یک سری اشتباهاتمون را جبران کنیم.

در صورتی که ماشین زمان به آینده هم میتونه سفر کنه ولی چرا ما با شنیدن اسمش همش سفر به گذشته تو ذهنمون میاد؟

انسانها از اشتباه کردن گریزان هستند و معمولا هم نمیپذیرند که تقریبا در تمامی اشتباهاتشون خودشون هم به نوعی مقصر بودن. وقتی زمان میگذره و آنها متوجه میشن که تصمیمی که گرفته بودن درست نبوده و در مواردی امکان اصلاح آن اشتباه هم وجود نداره ، بدنبال سفر به گذشته هستند.

چه چیزی در این گذر زمان تغییر کرده که ما متوجه اشتباهمون شدیم؟ قطعا تجربه !

ما در گذشته آیندمون زندگی میکنیم ، امروز برای فردا ، دیروز خواهد بود ، برای کاری که امروز میکنید دقت بیشتری داشته باشید ، از تجربه خودتون و دیگران کمک بگیرید تا نیازی نباشه فردا بدنبال ماشین زمانی باشید که شما را به امروز برگرداند !

نظرات 9 + ارسال نظر
دختر غریبه سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 15:01 http://strangergirl66.blogfa.com

چرا دیگه
با رفتن به آینده ممکنه رنگ همه اون موارد گفته شده تغییر کرده باشه
پس میشه ربطش داد!

(خنده) پشتکار خوبی داری ، سعی کن راجب سختی های زندگیتون هم همینطور باشید !

دختر غریبه سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 14:42 http://strangergirl66.blogfa.com

بعید است از شما
چون چیزی از ذهنتون فراموش نمیشه گفتماا
گوجه سبز هم یا سبزه یا قرمز ... مگه نه؟


چلو‌گوشت بدون گوشت نه نخوردم
شما خوردین؟

نه ! گوجه سبز سبزه ، گوجه قرمز هم قرمزه ،آسمون هم آبیه ، ماست هم سفیده ، گوجه فرنگی هم قرمزه ، زردش هم هست که احتمالا ترسیده !
البته در عین حال هیچکدومش را به ماشین زمان هم نمیشه مرتبط کرد !

دختر غریبه سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 14:10 http://strangergirl66.blogfa.com

قرمز بود
گوجه سبز قرمز!

خوردین؟

نخیر ، اینا را فقط اختصاصی برای شما پرورش میدن !(لبخند)
خوردم ، رنگی که در وبلاگتون نوشته بودید را یادم نبود .
شما چلو گوشت بدون گوشت خوردین؟

دختر غریبه سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 13:52 http://strangergirl66.blogfa.com

تو آینده خوراکی های خوشمزه تری هستا
من اومدم گوجه سبزهامو ببرم:)

اصلاح میکنم ، گوجه سبزهای آبی ؟ بنفش ؟ قرمز؟ زرد؟ چه رنگی بود؟

دختر غریبه سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 13:02 http://strangergirl66.blogfa.com

خواهش میشه

بخاطر شما برگشتم که بهتون بگم بله مینویسین
و اومدم چندتا وسایل ضروری هم بردارم و برم :)

مثل پفک و چیپس و پفیلا ، آخه میگن تو آینده از این چیزا نیست !

دختر غریبه سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 12:47 http://strangergirl66.blogfa.com


بله بله دقیقا
یه چیزی از قلم انداختین
شایسته ترین و زیباترین



خب من دارم شمارو میبینم که با سیبیل و موهای سفید پشت میزتون نشستین و در حال خوردن خورشت کنگر پز بلاگر هستین و هنوز هم حرف از منطق میزنین ... عه سه چهار تا نوه هم دارین که دارن با گیتارتون بازی میکنن ...


انشالله با تنی سالم همیشه برای همنشین های مجازی بنویسین و ماهم تا حد باورمون ازش استفاده کنیم ...

ممنون از شما ، زود برگشتین !

دختر غریبه سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 12:21 http://strangergirl66.blogfa.com

بنظرم گذشته دیگه تموم شده ... تجربه شده چه اشتباه چه درست
من دوست دارم به آینده برم ...
و این پست شما منو یاد فیلم معجون زمان انداخت که هم به گذشته و هم آینده سفر کردن
آینده هیجان انگیزتره برای من
و اصلا نمیخوام به گذشته برگردم ... چون خود ِمن تغییر نمیکنه و بازهم ممکنه همون اشتباهات و تجربه ها رو انجام بدم حالا به یه نحو دیگه

با رفتن به آینده و برگشتن به زمان حال خیلی از اشتباهاتم رو مانع میشه که انجام بدم
پس پیش بسوی آینده

دختر غریبه در آینده برای وبلاگ بلاگر پست میگذارد:Strangergirl2050.blogfa.com
سلام ، من جدیدترین دختر خیلی خیلی خیلی ساده شدم دیگه ، نفر اول شایسته ترین دختر ساده سال 2050 انتخاب شدم !
همه چی هم بلدم و هیچکس هیچی نمیتونه یادم بده !
***
لطفا به آینده من سلام برسون و ببین هنوز دارم مینویسم؟

سارا سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 12:13 http://15azar59.blogsky.com

اگر بخوام به گذشته بگردم فقط یک دلیل داره دیدن دوباره پدرم و تمام ..
دلم میخواد به اینده برم ها اینده دور ولی وقتی فکرشو میکنم که چقدر گیج و سردرگم و غریبه هستم پشیمون میشم ..
گذشته رو هم دوست ندارم

واسه اینه که میگم دختر خوبه ، خصوصا برای پدر مادرش (برای شوهر نه چندان !) اینهمه آرزو تو دنیا هست ، سارا به فکر پدر هستش ، سارا جان فکر میکنم تصمیم گرفتی همینجا پیش ما بمونی ،به گذشته و آینده هم که نه گفتی ،پس لطفا" ماشین زمانت را خاموش کن ، چند تا استکان چای کمر باریک ناصرالدین شاهی با نعلبکی هایی که گلای قرمز داره بذار توی یه سینی نقره کنده کاری بیار بشینیم بخوریم و تو همین وبلاگامون گپمون را بزنیم !

تیلوتیلو سه‌شنبه 27 خرداد 1399 ساعت 11:51 https://meslehichkass.blogsky.com/

من به ماشین زمان و سفر به گذشته فکر نکردم
دلم هم نمیخواد
من سعی میکنم از حال لذت ببرم
اگه هم بخوام به گذشته سفر کنم قطعا میخوام یه تجربه ای را که خیلی بهم لذت داده و ازش لذت بردم تکرار کنم ...
تجربه خیلی گرانبهاست و استفاده از تجربیات یک تکنیک اثربخش
میدونید که همه آدمها هم از تجربیاتشون استفاده نمیکنن و من خیلی آدمهایی را میشناسم که به اصطلاح از یه سوراخ بارها گزیده میشن...

دقیقا ، بعضی ها به یک اتفاق در زندگی بعنوان یک حادثه نگاه میکنند و از روش میگذرن ، اما کسی موفق خواهد بود که از آن اتفاق درس بگیره و به تجربیاتش اضافه کنه و البته بموقع و در جای مناسب از آنها استفاده کنه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد