بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

آخرین ایستگاه !

ترس از هم و غریبه شدن دو نفرحس افتضاح و یه جورایی برگشت ناپذیر است و اگر روزی به این احساس رسیدین ، راجب روابط خودتون حسابی فکر کنید.

وقتی حس کردین نسبت بهم محتاط شدین ، بدونین همه چیز تمومه ! وقتی مواظب هم بودین و کارهای طرف مقابل را قدمی در جهت ضربه زدن به خودتون دونستین ، دیگه امیدی به اون رابطه نیست.

زندگی در جهنم را به بودن در برزخ ترجیح میدم و توصیه میکنم اگر روزی به این نتیجه رسیدین که او جدای از شماست و نمیتونین بهش اعتماد داشته باشین و هر کاری و هر حرکتی از طرف او را به حساب ضربه زدن به خودتون گذاشتین ، به فکر این باشید یا در رابطه خودتون تجدید نظر کلی بکنین یا کلا اون رابطه را قطع بکنید.

بی اعتمادی آخرین ایستگاه روابط آدمهاست !

نظرات 7 + ارسال نظر
تیلوتیلو یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 12:34 https://meslehichkass.blogsky.com/

من حرفم این بود که به جای خیانت کردن اول تکلیف رابطه را مشخص کنید
شما اگه با طرف مقابلتون خوشحال نیستید این را بهش بگید ، خیلی رو راست و اگه این رابطه درست شدنی نیست با هم حرف بزنید و از رابطه خارج بشید... اینکه در یک رابطه ای هستیم و وارد رابطه های موازی میشیم خودش میشه اول مشکلات... اول دردسرها... خیانت هیچ توجیهی نداره...چون موندن زوری نیست

شاید باز میبایست خودمون را در موقعیت ها قرار بدیم تا بتونیم درک درستی از چرایی بعضی مطالب داشته باشیم.
تصور کن یه زن با 2 تا بچه ، بدون پشتوانه مالی ، همسرش به هر دلیلی (میتونه دلیلش هم خود اون زن و برخورداش باشه یا هوس های مرد یا هر چیز دیگه) خیانت میکنه ، کجا بره؟ با کدوم پول ؟بچه ها رو چکار کنه؟ اینجا ،موندش زوری میشه متاسفانه !

ستاره یکشنبه 1 تیر 1399 ساعت 10:32

بی اعتمادی دریست
خود ستایی و بیم چفت و بست غرور است
و تهی دستی دیوار است و لولاست ، زندانی را که در آن محبوس رای خویشی
دلتنگی مان را برای دلخواه دیگران بودن
از رخنه هایش تنفس میکنیم
تو و من توان آن را یافتیم که بر گشاییم
که خود را بگشاییم.........

البته با احترام و آزادی روح و اندیشه این کار ممکن است ، اینکه من هر آنچه هستم بگویم و شما نیز همچنین و در انتها باز دستی به پشت هم بزنیم و بگوییم ،خوبی؟ یه استکان چایی خوشرنگ میخوای برات بیارم !

بارون شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 21:58

ما چه میدونیم در برزخ یکی دیگه چی میگذره؟
فکر کردین در جهنم زندگی چه اتفاقی قراره بیفته که به برزخ ترجیحش بدیم؟
برزخ، درد و بلاتکلیفیه اما جهنم هم درمانش نیست...
بازم قضیه همون اثر انگشت و تفاوت ما آدمهاست؛
خوشی و ناخوشی ما، اجبار و اختیار ما، دلیل های ما برای انجام هر کاری از جمله موندن و رفتن و مهم تر از همه روح و ظرفیت ما آدمها با هم متفاوته بلاگر جان.

گاهی نمیشه به همه چی ساده نگاه کرد، حداقل از دید یه خانم میگم بعضی چیزها در عین سادگی اونقدر پیچیده ست که نمیشه راحت ازش گذر کرد، سقف اعتماد اگر فرو بریزه برزخ و جهنم چندان تفاوتی نداره، شما بگو نقطه رهایی از برزخ و جهنم کجاست؟

بلاگر جان !!! هم نظرشون همینه ، همنشین مجازی صمیمی من ! (لبخند)
خوشحالم اینجا ذهنتون مجالی برای چالش پیدا میکنه.

سارا شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 20:32 http://15azar59.blogsky.com

درسته بی اعتمادی اخرین ایستگاه هست
درسته زندگی توی جهنم بهتر از برزخه
ولی
گاهی شرایطی پیش میاد که در ایستگاه اخر بین دو موقعیت بد و بدتر ناچار به انتخاب میشی درسته شرایط بد رو انتخاب میکنی درسته بد هست سخته طولانیه فرسایشی هست برزخی هست ولی بهتر از شرایط بدتره با توجه به موقعیت شخص ...
نگاه شما خوبه ولی کلی هست و شامل همه شرایط ها نیست
نمیخوام مخالفت کنم چون حرفتون تا حدی درسته اما تا با کفش کسی راه نری نمیشه درباره انتخاب شرایط باهاش حرف زد

بدون اما و اگر و مشروط کردن ، کاملا میپذریم ، که قضاوت در موارد دیگران نیاز به درک آن شرایط خاص دارد.

مریم شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 19:39 http://meriu.blogfa.com

بله قطع به یقین باید وقت بذاره و عشق بورزه و ...

از دید من یک زن با زنانگیش و یک مرد با مردانگیش به طرف مقابل حس مرد و زن بودن میده.

مریم شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 19:07 http://meriu.blogfa.com

سلام آقای بلاگر
من خودم اهل این نیستم ک برای خوندن جواب نظراتم به وبلاگ طرف سر بزنم برای همین جوابتون رو اینجا هم میدم .
خیر من به عنوان یه شخصیت آفرودیت یا نه ، به آرکتایپ م کاری ندارم ، به خاطر درک شعور و استقلالی که دارم هیچ علاقه ای به مردی که امر و نهی م کنه ندارم ، تهش شاید خوشم بیاد از این که با یکم غیرت به جا انحصار طلبی کنه ، مگر نه به عقیده ی من و حداقل برای شخص خودم ، خواستن مردی که برای تو بخواد هی تعیین تکلیف کنه و هی محدود ت کنه خریت است :) زن و مرد نداره که ، شما فک کن خانم ت بهت بگه امروز صبح حق نداری بری سر کار ، امروز حق نداری بری دوچرخه سواری ...
خوبه تعهد داشتن ولی گیر دادن ؟...َ

سلام خانم مریم ،از دید من غیرت فقط این نیست که یه مرد بگه چی بپوش و چی نپوش ، تعصب واقعی یه مرد به اینه که برای زن زندگیش وقت بذاره ، مواظب روح و جسمش باشه و بهش محبت کنه ، جوری که او کمبودی نداشته باشه و احساس آرامش و امنیت بکنه .

تیلوتیلو شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 18:56 https://meslehichkass.blogsky.com/

موافقم
رابطه باید روشن باشه
تکلیف رابطه باید روشن باشه
به نظرم رابطه باید حال آدم را خوب کنه اینکه دائم در کش و قوس باشی اصلا فایده نداره و نقطه های تاریک باعث میشن آدم دائم توی عذاب باشه
اصلا سرمنشا خیانت ها به نظرم همین روابط بلاتکلیف هست... هرچند هیچ خیانتی را در هیچ صورتی مجاز نمیدونم... ما میتونیم در صورتی که نمیتونیم باید از رابطه خارج بشیم و طرف مقابل را هم عذاب ندیم و خیانت هیچ توجیهی نداره

خیانت یه مفهوم واقعی هست و در درون هر کس وجود دارد، مثل وفاداری ، مهربونی و صداقت و ... ، مقاومت در مقابلش تماما به طرف مقابل و احساسی که میگیریم بستگی داره .
از دید خودم به عنوان یه مرد میگم ،در خیلی از مواقع کسی که تو زندگی یه مرده ، اونو به سمت خیانت هول میده با نادیده گرفتن خواسته ای او !
هر وقت از هم حساب بردین ، خودتون را یکی ندونستین و به هم بی اعتماد شدین ، بدونین کار تمومه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد