بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

داستان کوتاه : تصادف با زندگی !

عجله داشتم  ، برای یه جلسه کاری دیرم شده بود ، سعی کردم از یه اپ اینترنتی برای پیدا کردن مسیر کوتاه استفاده کنم ، تو بزرگراه به سمت پایین میومدم ، مسیر را به من نشون داد ، یه مقدار با اون چیزی که من حدس میزدم تفاوت داشت ، به آن اپ اعتماد داشتم و کمی جلوتر پیچیدم به سمت راست ، شاید اگر خودم بودم مستقیم میرفتم ، کمی جلوتر یه چراغ راهنمایی بود که وقتی رسیدم قرمز شد ، من پشت خط توقف ایستادم ، صدای یه ترمز شدید آمد و بعدش یه برخورد !

پیاده شدم و به عقب ماشین که ضربه خورده بود نگاه کردم ، خسارت شدیدی دیده بود ، به راننده ماشین عقبی نگاه کردم که فرمون را محکم گرفته بود و جلوشو نگاه میکرد ! ، یه خانم بود با یه ماشین گران قیمت، رفتم سمتش اشاره کردم پنجره را بده پایین ، نگاهم کرد ، وقتی برگشت سمت من دیدم صورتش پر از اشکه و چشماش و نوک بینیش قرمز شده ، پیش خودم گفتم مگه چی شده ؟ یه تصادف معمولی بود ، شیشه را داد پایین گفتم خانم من خیلی عجله دارم ، میخواهید سریعتر با پلیس تماس بگیرید که برای کشیدن کروکی و تعیین مقصر بیان ، ساکت بود و فقط داشت به من نگاه میکرد ، گفتم خانم حالتون خوبه؟ گفت نه و زد زیر گریه ، حس کردم حال روحی خوبی نداره ، ماشین های دیگه بوق میزدن و با زحمت از کنار ما رد میشدند و همه شده بودند کارشناس راهنمایی و رانندگی و نظر میدادند ، البته یکی هم موقع رد شدن گفت ، کاش به ماشین من زده بود ! ازش خواهش کردم ماشین را به کنار خیابون ببریم که راه باز شه ، قبول کرد ، از چراغ رد شدیم و کنار خیابون پارک کردیم ، گفتم من خیلی عجله دارم اگه مشکلی نیست و میپذیرید که مقصر بودید ، برای من کافیه یه تلفن به هم بدیم و برای جبران خسارت هماهنگ کنیم ، دیدم باز داره نگام میکنه و اشک میریزه ! یه رستوران درست روبروی جایی که پارک کرده بودیم بود ، گفتم میخواهید بریم آنجا یه آبی به صورتتون بزنید ، شاید حالتون بهتر شه ، یه نگاهی به آنجا کرد و با سر تایید کرد ، به منشیم زنگ زدم و جریان را گفتم ، ازش خواهش کردم جلسه را لغو کنه ، به رستوران رفتیم ، رفت صورتشو شست و برگشت ، گفتم یه تصادف بود ، غصه نداره ، اگر براتون اینقدر مهمه من از خسارت خودم میگذرم ، گفت نه ، هر چی بشه میدم ، پشت یه میز نشستیم ، گفت دیگه برام هیچی مهم نیست ، شروع به صحبت کرد ، تا رسید به آنجا که الان داشت از محضر میومد و حکم طلاق دادگاه را در شناسنامش اعمال کرده بودند ....

3 سال از آن روز میگذره ، سروناز و من و سارینا کوچولو زندگی خوبی داریم ، شاید اگه اون اپ مسیرمو عوض نمیکرد الان زندگی منو یه جای دیگه برده بود !

نظرات 7 + ارسال نظر
تیلوتیلو شنبه 7 تیر 1399 ساعت 09:46 https://meslehichkass.blogsky.com/

تصادف خوبی بود؟

این که یه داستان از ذهن و تخیل من بود ، مطمئنم اگر واقعی بود در این تصادف ، یه وانت نیسان آبی بهم میزد ! (لبخند)

سارا وحشی پنج‌شنبه 5 تیر 1399 ساعت 19:44 http://www.sararamsar.blogsky.com/

سلام این که همبلاگی ندارین نشانه کلاسه بالاست؟

همبلاگی ؟ جالب بود از این به بعد استفاده میکنم ازش!
سلام همبلاگی ، خوبی ؟

فرزانه پنج‌شنبه 5 تیر 1399 ساعت 17:24 http://Dokhtarakeshomalii.blogfa.com

درستش اینه

فرزانه پنج‌شنبه 5 تیر 1399 ساعت 14:34 http://Dokhtarekeshomalii.blogfa.com

سلام
ممنونم از حرفای از جنس امید شما

سلام ، سپاس از حضور شما
فکر میکنم لینک وبلاگتون اشتباه باشه ، لطفا بررسی نمایید.

بارون پنج‌شنبه 5 تیر 1399 ساعت 13:53

تصادف با زندگی؟؟( عجب عنوانی!)
ظاهرا تصادف با زندگی خیلی هم خوش یمنه، از این به بعد خواستیم آرزوهای خوب برای دیگران داشته باشیم بهش میگیم امیدوارم با زندگی تصادف کنی

عامیانه بهش میگن قسمت و واقعا وجود داره به هر حال یه اتفاقاتی در زندگی از اراده انسان خارجه، اما تصمیم گیری ما آدمها و انتخابمون هم جزئی از قسمت میتونه باشه، یعنی چه خوشی و چه ناخوشی همش دست قسمت نیست و خودمون حتما حتما دخیل هستیم و بستگی داره از چه اپی استفاده کنیم! مثل انتخاب استفاده از اپ اینترنتی و یا مستقیم رفتن و استفاده نکردن از امکانات موجود برای تعیین مسیر در داستان شما مثال خوبیه

دقیقا همینطوره ، یه جورایی در حوادث زندگی دست خودمون هم در کاره ، با یا بدون نیت !

من پنج‌شنبه 5 تیر 1399 ساعت 13:44 http://me2020.blogsky.com

و همچین مواقعی هست که میگن هیچ اتفاقی بی حکمت نیس

یه حادثه میتونه زندگی را به هر سمتی بکشونه !

من پنج‌شنبه 5 تیر 1399 ساعت 12:50 http://Mahkombesokot69.blogfa.com

سلام متشکر که به وبم سرزدید
ولی این نظر شخصی شماست که عشق یه هوسه عشق ینی تموم وجودت و مهرت و محبتت علاقت ذهنت فکرت قلبت برا یه نفر

هوس را از عشق بکش بیرون ، 2-1 ماه صبر کن ، اگه چیزی موند ، اونوقت اعتراض کن !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد