بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

سنگینی راز !

مطلبی را از کسی به هر نحوی متوجه شدید ، که خود او مایل نیست دیگران آن را بدانند و این یک راز برای اوست، از طرف دیگر دانستن این موضوع به روح شما فشار می آورد و احساس میکنید باری سنگین را حمل میکنیدو خیلی دوست داریداین اطلاعات را به کس دیگری بگویید و کمی سبک شوید.

از دید من صبر کنید ،به این فکر کنید حتی اگر با شخصی که رازش را میدانید ، رابطه خوبی هم نداشته باشید ، شنونده راجب شما چه فکر میکند؟ کسی اگر راز کسی را به من بگوید ، از اولین شخصی که دوری میکنم خود گوینده خواهد بود ، چون  روزی  این کار را با من هم خواهد کرد و بهیچ عنوان ارضا شدن حس کنجکاوی را آنقدر مهم نمیدانم که بخواهم اسرار کسی را بدانم و من این بار سنگین را بدوش بکشم !

توصیه میکنم اگر کسی اسرار دیگری را نزد شما فاش کرد ، بدانید حتما با شما نیز این کار را خواهد کرد و او را از چرخه نزدیکان قابل اعتماد خود دور کنید.

نظرات 7 + ارسال نظر
دختر غریبه سه‌شنبه 17 تیر 1399 ساعت 19:54

رازها معمولا موضوع خوبی ندارن ...
یا ترسناکن یا تلخ و یا شااایدم یکی دو تا اون بین شیرین

قدرت نگه داشتن راز فردی کار هر کسی نیست ...
هیچوقت دوست نداشتم راز و رمز کسی رو بدونم
چون میدونم که یه روز " ناخواسته " ممکنه اون راز رو برملا کنم ....
خداروشکر راز کسی توی دل من نیست!

کار خوبی میکنید،همچنان خودتونو سبک و فارغ از سنگینی اسرار دیگران نگهدارید.
ممنون از نظرتون

فاضله دوشنبه 16 تیر 1399 ساعت 17:30 http://1000-va2harf.blogsky.com

گاهی رازنیست آدم ازپنهون کاری ومحافظه کاربودن تعجب میکنه
واقعالزومی نداره اینقدرپنهانکادباشیم

منظور من حریم خصوصی آدمها و مسائلی که در اون جریان داره هست ، از دید من هر کس لازمه یه محدوده ای برای خودش داشته باشه که حتی نزدیکترین افراد هم به آن احترام بذارن ، یعنی منظور شما اینه که هیچ رازی ندارین؟ همه چیز شما را همه میدونن؟ اینم میتونه یه راه باشه که دیگه آدم از چیزی نگران نباشه ! (لبخند)

من دوشنبه 16 تیر 1399 ساعت 13:12 http://me2020.blogsky.com

واسه دونستن راز کسی اصراری نمیکنم
ولی سعی میکنم در صورتی که کسی رازش رو باهام در میون میزاره راز دار خوبی باشم
خودم به شدت آدم محافظه کاریم و خیلی کم پیش میاد حرفام رو به کسی بزنم

درست تر این هست که اصرار کنی بهت نگن !
دانستن رازهای دیگران که معمولا هم مطالب جالبی نیست یه بار اضافه رو فکر و روح ما خواهد بود ، کسی آمد و گفت میخوام یه چیزی بهت بگم ولی قول بده به کسی نگی ، بهش بگو بهیچ عنوان نمیپذیرم ، و به همه خواهم گفت ، یه جوری متوجهش کن که نباید بهت بگه ، واینکه رازت را به کسی نمیگی خوبه ، کسی راز آدم را بدونه ، همیشه در مقابل او احساس نگرانی میکنی و مجبوری خیلی مواقع در مقابلش خود واقعیت نباشی و مواظب باشی ناراحت نشه چون ممکنه یه موقع رازت را فاش کنه.
حتما براتون پیش آمده که وسوسه بشین به یه دوست صمیمی یه مطلب خصوصی را بگین ولی جلوی خودتونو گرفتین و نگفتین ، تو یه مقطعی بنا به دلایلی با اون دوست دچار اختلاف شدید و چقدر خوشحال بودید که آن مطلب را بهش نگفتید و چقدر ناراحت میشدید اگر به او گفته بودید !

برفا دوشنبه 16 تیر 1399 ساعت 11:59

من باااااااانک راز دوستامم ولی رازاشون خفنه گاهی بعد از اینکه تعریف کردن میترسم ازشون با خودم میگم فاصلتو برفا با این زیاد کن که خطریه از مضررات دونستن راز دیگران همینه
خودمم رازی که تا حالا نداشتم ولی یه عروسک دارم اندزه انگشته از بچگی دارم خیلی دوسش دارم فقط با اون درد دل میکنم
از نوشتته هاتون فهمیدم که رازو اصلا نباید به کسی گفت فقط نفهمیدم که مال بقیه رو باید شنید یا اونم نه .

اتفاقا این مطلب را به منظور این نوشتم که راز دیگران را نشنوید ، مثل یه بار سنگین همیشه همراهتونه و اگر به دیگران هم بگید که سبک بشین ، دید آنها نسبت به شما منفی میشه ، ضمنا راز تا آن موقعی هست که به کسی گفته نشه ، اسمش روشه ، اگر قرار باشه به دیگران بگیم که دیگه راز نیست !

سارا یکشنبه 15 تیر 1399 ساعت 20:07 http://15azar59.blogsky.com

من نه پیش کسی رازی دارم
نه کسی پیش من رازی داره
کلا پاک پاکم
حساب بانکی مخفیانه داشتنم راز حساب میشه

پس راحت هستی .
***
اگر رمز حساب بانکیتونو بدین به من دیگه راز محسوب نمیشه و از زیر این بار سنگین رهاتون میکنم ! (لبخند)

قاصدک یکشنبه 15 تیر 1399 ساعت 19:22

منم عادت ندارم راز کسی رو پیش یکی دیگه برملا کنم شاید یکی از علتایی که آدم کم حرفی هستم اینه که یه کم پیش خودم حساب و کتاب میکنم که گفتن هر حرفی پیش دیگران درست نیست و خودمو جای اون نفری میذارم که رازشو میدونم مطمئنا منم خوشم نمیاد بعضی مسائل پیش دیگران مطرح بشه عادت دارم از خوبی آدما پیش نفرات دیگه بگم و وقتی یکی دیگه شروع میکنه به گفتن مسائل خاصی از نفراتی؛ از خود گوینده زیاد خوشم نمیاد بحثو عوض میکنم و نمیتونم دیگه باهاش بعد از اون خوب ارتباط برقرار کنم چون واقعا منم متوجه میشم آدم قابل اعتمادی نیست و دنبال نقاط ضعف یا مسائلی از منم میگرده که پیش یکی دیگه مطرح کنه از طرفی ارتباط ضعیف من باهاش باعث میشه حس کنه من طرفدار اونیم که در موردش داشت بد می گفت
خیلی قاطی پاتی شد خلاصه ماجرا نکنیم این کارا رو خوب نیست

ممنون از انتقال تجربتون، با اون قسمت قاطی پاتی هم کاملا موافقم ! (لبخند)

بارون یکشنبه 15 تیر 1399 ساعت 15:06

من دوست دارم خودم راز یکی دیگه باشم، رازی که هیشکی ندونه جز خودش

دونستن راز دیگران از زبون خودشون هم اصلا دوست داشتنی نیست چه برسه یه راوی فضول بخواد این کارو بکنه.
به شخصه علاقه ای به شنیدن راز زندگی بقیه ندارم چون یا ژانر وحشته یا فوق غمگین، و عموما در این شرایط کاری از دست من برنمیاد، حالا مسائل روزمره و این حرفا گاهی در محفل دوستانه اگه گفته بشه بدم نمیاد بشنوم، اونم به شرطی که از زبون خود شخص بشنوم نه در قالب پشت یکی حرف زدن.

کلا منظورتون اینه که هم دوست نداری راز کسی را بدونی هم دوست داری فقط شرطش اینه اگر در محفل دوستانه باشه اشکالی نداره ! (لبخند)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد