دو نفر که زندگی را شروع میکنند ، عدم اطلاع از مسائل متقابل و ناتوانی در شناخت صحیح از روحیه و خواسته های هم مشکلاتی را بوجود می آورد .
گاهی یک مرد دوست دارد همسر او برایش مادر ، رفیق ، همکار ، خواهر و یا حتی دوست دوران مجردی ! باشد . چه اشکالی دارد با بهترین وضعیت ظاهری که میتوانید داشته باشید ، گاهی با همسرتان در جایی قرار بگذارید و او را سوار ماشین کنید ؟ (لبخند)
یک زن دوست دارد از همسرش گاه محبت و تجربه یک بزرگتر (مانند پدر) ، حمایت یک برادر ، همکلامی یک دوست و حتی حس یک معشوق دلباخته را دریافت نماید.
از دید من ، در مقابل هر خواسته ای که مشروع و صحیح است و نیازیست در وجود همسرمان ، میبایستی پاسخ مناسب و درخوری داشته باشیم ، همه چیز هم باشیم ، هر حس نیاز را در همسرمان تشخیص و در حد امکان برطرفش نماییم و دیگر نگران این نباشیم که او بدنبال نیازهای روحی و حسی ، جای دیگری را بغیر از خانه جستجو نماید.
منم با من موافقم ..صدبار خواسته ت رو به طرف مقابلت میگی و اون باز حرف خودش میزنه و در دنیای خودش ... یک نفر تا کی می تونه از نیاز هاش چشم بپوشه ... اخر سر بجای دیگه ای پناه می بره
نگید نگفتم ها....
با اینکه خواسته ها مطرح بشه موافقم و در جهت درک متقابل میدونم اونو ، ولی در نظر داشته باشیم که طرف مقابل هم خواسته هایی داره ، آیا ما به آنها پاسخ مناسب دادیم و در نظر گرفتیمشون؟ شاید بی توجهی به خواسته های ما ریشه در بی توجهی خودمون به خواسته های طرف مقابل داشته باشه، به رفتار های خودمون بیشتر دقت کنیم !
ممنون از نظر و حضورتون
موافقم و به نظرم این موضوعی که گفتید خیلی کمک کننده خواهد بود که طرف مقابل به دنبال برطرف کردن نیازهاش تو جای دیگه نگرده ولی به عقیده من به کلی مانعی برای چنین کاری محسوب نمیشه و مانع اصلی حس تعهد انسان ها و باورها و مسائل مشابه دیگست؛ یعنی هر دو باید کنار هم باشه که زندگی خوب پیش بره.
ممنون از حضور و نظرتون
سلام،
من خیلی به نظر و تفکر شما که توی متن راجع بهش صحبت کردین فکر کردم، به نظر من یک همسر نباید نقش پدر، مادر، خواهر و برادر رو ایفا کنه. هرچند برای مدت کوتاه در حد چند ساعت. این آسیب میزنه به رابطه دوستی و همسری.
یه مورد دیگه اینکه، به نظر من این نیازهای روحی و حسی هم باید تا حدی منطقی باشن. اگر اینطور نباشه، اولین کسی که باید به من کمک کنه خودمم. نباید انتظارم فقط از همسرم باشه و اگر بیرون از رابطمون دنبال جواب باشم، ایراد از منه.
اینایی که میگم نظر منه البته و حتما ایراد داره.
سلام همنشین مجازی گرامی
اینکه باید و نباید های ما حقیقت باشه یا نه با واقعیتی که در زندگی آدمها اتفاق میفته متفاوته ، چیزی را که نوشتم در زندگی یا حتی یک رابطه با جنس مقابل اتفاق میفته ، میتونید بعنوان یک تجربه از آن استفاده کنید .
***
اگر نیازهای همدیگر را ندیده بگیریم ، نباید هم توقع داشته باشیم که طرف مقابل ما بدنبال آن نیازها در جاهای دیگر جستجو نکند !
اگر همدیگه رو نخوایم که تغییر بدیم و همو همونطور که بودیم و هستیم بپذیریم با همه خوبی ها و کاستی ها (هم زن و هم مرد) به این دید خوب میرسیم که همه چیز هم بشیم ..اونوقت هست که خودبخود میشیم اون چیزی که از هم انتظار داریم منتها بسیار صبوری و گذشت و مهربانی میطلبه باز هم از هر دو طرف
خوبه آدما کسی را انتخاب کنند که بدون اینکه که بخوان تغییرش بدن ، همونی باشه که میخوان.
اینو ساده نوشتم ولی یکی از مهمترین و خاص ترین توصیه های من به شماست.
ممنون سارای عزیز
جوابتون خیلی قانع کننده بود و فکر میکنم حق با شما باشه، دید من کمی بدبینانه بود.
ممنون از حضورتون
بله من در زمینه باستان شناسی فوق العاده مهارت دارم،
اگر سوالی چیزی در این زمینه داشتید در خدمتم.
نسلی منقرض نشده ، همیشه از ازل تا ابد ، انسانی اگر باشه ، تنوع فکری و نحوه های متفاوت زندگی وجود خواهد داشت .
حالا من نمیگم مردی که زنش همه چیزش باشه و زنی که مردش همه چیزش باشه، نسلشون کاملا منقرض شده، ولی شما خودتون قضاوت کنید، آیا وجود دارند؟
کو؟ اگه هستن بگید که ما با دیدنشون دنیا رو قشنگتر ببینیم.
منظورم نسل جدید هست و کاری با دنیای قدیم ندارم.
شما باستان شناسی میخوانید؟ کلا در زمینه انقراض نسل فعالیت میکنید ! (لبخند)
دقیقا همین طوره ریشه دل بستن به بیرون از خونه به طرف مقابلت برمیگرده که اون طور که باید نبوده
تشخیص و شناخت نیازهای طرف مقابل مسئله مهمی است ، وقتی مشکل پیدا بشه ، حل کردنش آسونتره.