بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

هوای پیاده روی !

هوای اینجا کمی ابریه ، با کمی باد ، شاید تنها چیزی که به فکرم میرسه یه پیاده روی طولانی تا یکی دو ساعت باشه. آخرشم به یه ظرف فالوده که مورد علاقه منه ختم بشه ، همینجا نزدیکای خودمون  !

من فالوده با آبلیموی تازه را به بستنی ترجیح میدم ، هیچ جای دنیا یه چیزای اینجا رو نداره ، بوی نون سنگک تنوری که سنگای تنور بهش چسبیده باشه ، صدای بوق ماشینا که انواع مختلف داره ، ممتد یعنی اعتراض ، 2 تا بوق پشت هم ، یعنی مسافر هستی سوار شو ، فقط یه بوق ، یعنی حواست باشه ، بوق های پشت سر هم ، یعنی عروس داره میاد ، 2 تا بوق  پشت هم و یه بوق تک یعنی ، سوار میشی؟!!!، آدمایی که میتونی بی بهانه با هم حرف بزنید و همونجا باهاشون آشنا بشی ، چشمهایی که کلام نمیخوان و  با هم حرف میزنن ، جاده چالوس کرج با اون زیبایی هایی که هیچ جاده ای تو دنیا نداره ، سد طالقان و هتلی که مشرف به اونه و واقعا زیباس ،تجریش با اون بازار دیدنیش که هیچوقت ازش خسته نشدم ، وسطش یه رستوران قدیمی داره با فسنجون و قیمه و ته دیگ های آنچنانی ، اقدسیه با اون باقالی پلو با مرغ و  روغن کرمانشاهیش ، فشم و دربند و درکه با طعم ترش آلوهای وحشیش و لواشکاش ، فرحزاد و رستورانهاش ، بوی خاک بارون زده ،  بوی چمن خیس ، طعم بعضی میوه ها ، بوی بعضی گلها ، که هیچ جای دنیاپیدا نمیشن ، جاهای دیگه  میوه و گلهاشون خیلی زیبان ولی طعم و بو ندارن !

نمیشه کاری کرد ،این خاک هر جاش که باشی  و این انسانهای مهربون و صمیمی که انگار همه رو میشناسی ،  آدمو میکشه سمت خودش !

نظرات 5 + ارسال نظر
ستاره سه‌شنبه 24 تیر 1399 ساعت 00:12

بازار تجریشو منم دوست میدارم

برای خرید و گذراندن وقت خیلی خوبه
ممنون از پیام و حضورتون

بارون دوشنبه 23 تیر 1399 ساعت 23:25

سس شکلات تعجب نداشتاا
روح گس؟؟ نمیدونم شاید، اما من میگم گاهی شیرین و گاهی ترشه، گاهی این و گاهی اون، که صد البته بدم نیست ولی گس اصلا دوست نداشت

چرا نمیذارین هر کس سلیقه و نظر خودشو بگه؟
سس فالوده شنیده بودید؟
من خودم تا حالا نشنیدم ! (لبخند)
دوست نداشت دلیل بر وجود نداشت نمیشه.
ممنون از بودن شما

فهیمه دوشنبه 23 تیر 1399 ساعت 23:17

حس جالبی تو نوشته هاتون هست دارم قدیمیهاشو میخونم

ممنون از بازدیدتون

بارون دوشنبه 23 تیر 1399 ساعت 21:44

بعد از پیاده روی مذکور من ترجیح میدم بستنی با سس شکلات بخورم
میگن آسمون همه جا یه رنگه، چشم آدم مهربان باشه میتونه هر گوشه دنیا مهربونی جذب کنه.
توصیفتون قشنگ بود اما چند کیلومتر پایین تر از جاهایی که شما نام بردین آسمون خاکستری دیده میشه و دنیای آدمهاش هم همینطور.
از دید من زیبایی زمانی ارزش داره که همه بتونن به طور یکسان ازش استفاده کنن.
این خاک ارزشمنده و فوق العاده دوست داشتنی اما یکی که میگه
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
چی باید بهش گفت؟
هیچی باید سکوت کرد چون از دید خودش قطعا درست میگه.

نه به اون سس ! شکلات نه به اون بیرون کشیدن رخت خویش !
حس میکنم خیلی ها روحشون گس شده ، یه چیزی بین سنجد و به !
ممنون از نظر و حضورتون

یک زن دوشنبه 23 تیر 1399 ساعت 20:43 http://man-yek-zan.blogfa.com/

منم این سرزمین رو فارغ از هر درد و رنج دوست دارم. . .

من هم ... !
ممنون از حضورتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد