بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

دهن سوز !

میتونید یه غذا را از روی گاز بردارید و بلافاصله بخورید؟ قطعا نه ، باید زمان بدید تا کمی خنک شه که حرارت آن دهن شما را نسوزونه و به شما آسیب نزنه و تازه اون موقع است که طعم واقعی غذا را میتوانید بچشید .

از دید من ، اول هر آشنایی  یا شروع هر کاری  ، آدمها گاهی زیادی داغن ! اشکالات را ندیده یا کوچک میبینند ، بعد که حرارت افت کرد موارد مشکل زا خود را نشان میدهد.

دادن زمان در هر موردی ،مانند  پیدا کردن کار ، بستن یک قرارداد ، زندگی ، انتخاب رشته و... میتونه باعث بشه قبل از اینکه متعهد بشید و چیزی را امضا کنید ، حرارت اولیه کمی پایین بیاید ، همه چیز را ببینید ، بسنجید ، مزه کنید و بعد وارد ماجرا شوید.

نظرات 7 + ارسال نظر
دختر غریبه چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 15:18

من اینکارو کردم و البته دلم سوخته
خنده


ولی دیگه سعی میکنم بزارم حرارت اولیه از تب و تاب بیفته و فکرم رو به کار بندازم

کار خوبی میکنید
سپاس از حضورتون

بارون چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 13:00

من که خیلی موقع ها به غذای روی گاز ناخونک میزنم اینقده خوب و خوشمزه اس که نگو
حرف شما درسته ولی اگه زندگی این شور و هیجان های خاص رو نداشت که دیگه هیچی
تجربه کردن شور و اشتیاق اولیه خیلی خیلی قشنگه( حداقل نظر من اینه)، چون در نهایت بعدها چه بخوایم چه نخوایم نوع رابطه پخته تر خواهد شد و از شور و اشتیاق اولیه خبری نیست.
این گونه موارد از مسائل ذوقی خانماست و در اغلب مواقع دوست دارن که این شور و حال باشه.

یعنی این خانمها اصلا اهل شکم و غذا نیستند !
من یه چیز دیگه نوشتم ، اینا همش چسبیدن به اون مثال غذا ، اصلا اون 2 تا خط اول را ندیده بگیرید ،کاری میخواهید بکنید قبل از اینکه واردش بشید بهش زمان بدید ، به همین سادگی !
سارا میگه غذا را اینجوری باید گرم کرد ، بارون هم میگه ناخونک زدن چه عشقی داره ، کلا موضوع بحث عوض شد ! (لبخند)
ممنون از نظر خوشمزه شما

سارا چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 12:56 http://15azar59.blogsky.com

منم مثال زدم
غذا منظورم نبود ..

پس من به عمق مطلب پر از استعاره شما پی نبردم !
حس میکنم خیلی پیچیده بود ، متاسفم که زود قضاوت کردم.
ممنون از توضیح کامل در نظر جدید !

قاصدک چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 12:49

نوشته هاتونو میخونم و از تجربه و اطلاعاتتون استفاده می کنم تشکر بابت وقتی که گاهی واسه دادن اطلاعات و به اشتراک گذاری تجربیات خودتون و یا افرادی که دیدید و شنیدید میذارید.

شما لطف میکنید ، خوشحال میشم همنشین های گرامی هم اگر تجربه مرتبطی دارند به اشتراک بذارن.
ممنون از اینکه هستین

سارا چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 12:17 http://15azar59.blogsky.com

بنظر من چای باید لب سوز لب دوز و قند پهلو باشه
غذا هم باید داغ باشه هی نگاش کنی بوش کنی کیف کنی تا کمی ولرم بشه بعد استفاده کنی
وقتی سرد شد هم باید گرمش کنی البته فقط گرم نه داغ مثل اولش که میپزیش ..

سارا جان مثال زدم ، پست اشپزی نبود که !
ممنون از راهنمایی های خوبتون

تیلوتیلو چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 11:44 https://meslehichkass.blogsky.com/


معلوم بود؟؟؟

دقیقا !

تیلوتیلو چهارشنبه 22 مرداد 1399 ساعت 10:57 https://meslehichkass.blogsky.com/

قبول داری اون التهاب اولیه آشنایی خیلی بامزه ست
گاهی خیلی دلچسبه
اون تب و تابی که وصف شدنی نیست
مثلا من یادمه ابتدای آشنایی، آقای دکتری که حالا کل پیامهای ماهش را بشماری به 10 تا پیام نمیرسه توی یک روز برای من نزدیک صدتا پیام فرستاده بود
به نظرم گاهی اون شور و حال ابتدای هرکاری خیلی کیف داره
البته حرفای شما را متوجه شدم و عقل و منطق و ... را قبول دارما...

قبول دارما ... ، ولی کار خودمو میکنم !
من که از محتوی نظر شما اینو متوجه شدم .
سپاس از نظر پر از کیف شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد