بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

شلختگی رفتاری !

از دید من وقتی کسی در رفتار و گفتار ثبات نداشته باشه ، دچار شلختگی شده ، زندگیش پر شده از کارهای نصفه نیمه ، تصمیم های آنی اقتصادی یا کاری ، حرفهای بدون پشتوانه و عمل ، بی برنامگی ، اختلافات های بی علت با نزدیکان ، درگیری های فکری بیهوده و خیلی چیزای دیگه که نظم و انظباط را ازش گرفته.

مثل اتاقی شده که وقتی واردش میشی ، هیچی سر جاش نیست و مشخصه که بهش رسیدگی نمیشه.

عقیده دارم بهترین راه برطرف کردن این نوع زندگی ، برای مدتی هیچ کاری نکردنه !

بخودتون زمان بدین ، هر چی تو ذهن و روح دارین پاک کنید و از اول با یک ایده درست و کار شده و نگاهی واقع بین شروع کنید.ممکنه این پروسه چند ماه هم طول بکشه ، از دید من اشکالی نداره ، هر وقت حس کردید که فکرتون نظمی گرفته و قادرید برنامه مرتب و مناسبی برای خودتون بچینید ، وقتشه که به زندگی برگردید !

نظرات 3 + ارسال نظر
سارا شنبه 25 مرداد 1399 ساعت 13:33 http://15azar59.blogsky.com

این چیزیه که سالهای ۹۰ تا ۹۳ برام پیش اومد و خیلی سردرگم و گیج بودم به هیچ چیز توی ذهنم نمیتونستم نظم بدم توی کارم توی روابطم با دیگران با خانواده با همکاران دچار چالش های جدی بودم حتی با خودم از سال ۹۳ تا ۹۵ کار کردم روی خودم خیلی چیزها رو بسته بندی کردم و گذاشتم کنار و دیگه هیچوقت بهش فکر نکردم یاد گرفتم که تنها باشم و زندگی کنم بخصوص با فوت پدرم که باعث یه بی نظمی دیگه شد ولی اینبار تجربه قبل را استفاده کردم و کمتر از یکماه خودمو جمع و جور کردم و حالا نظم ذهنی خوبی دارم نمیگم عالیه یا بینظیره اما خوبه دسته بندیه میدونم دارم چکار میکنم میدونم باید ها و نباید هامو ..گاهی هم که شلوغ میشم سعی میکنم جمع و جور کنم و نظم بدم ...من این تجربه شلختگی ذهنی روانی و رفتاری را با ضربه ای که خوردم دارم و خیلی منو عقب انداخت از همه چیز و خدا رو شکر الان نسبتا منظم شده همه چیز ..تا اتفاق بعدی چی باشه و تجربه چی بگه

خیلی خوبه سارا ، از اینکه اراده خوبی داری و تونستی برنامه و نظم برای زندگی داشته باشی خوشحالم و براتون آرزوی موفقیت میکنم.
ممنون از نظر خوبت و به اشتراک گذاشتن تجربتون

بارون شنبه 25 مرداد 1399 ساعت 13:32

چقدرم اذیت کننده هست قرار گرفتن در این شرایط، دریغ از ذره ای آرامش.
توصیه شما به نظرم بهترین راه حله، چون در این شرایط بخوای قدم برداری و اوضاع رو درست تر کنی انگار از چاله در میای میفتی تو چاه، بهتره به گفته شما اجازه بدیم یه مدت ذهن و روحمون کاملا آزاد باشه و در واقع هیچ کاری نکنیم عموما وقتی در این شرایط قرار میگیری بدتر دست و پا میزنی در حالی که عملا بی فایده اس.
من هم در این شرایط قرار گرفتم و میدونم خیلی سخته، شاید بگم بدترین ثانیه های زندگی مربوط میشه به شلختگی رفتاری.

با شما موافقم و میپذیرم که یکی از بدترین های زندگی همینه.
سپاس از نظر خوبتون

قاصدک شنبه 25 مرداد 1399 ساعت 12:50

سلام؛ این موقعیتی که گفتید یه مدتیه واسم پیش اومده رفتار و گفتارم و در اصل هدفم ثبات نداره (البته موقتا اوضاع داره بهتر میشه چون برنامه هایی واسم برای یه مدت تعیین شده). قبلا همیشه مسیر زندگیم واسم خیلی واضح بود ولی الان خیلی اونجوری نیست زندگیم پر از تصمیمات بزرگ و سرنوشت ساز شده و تو انتخاب به مشکل برخوردم شاید چون تنها نظر من شرط نیست. همیشه وقتی تصمیمات دقیقا مربوط به خودم میشه و فقط رو خودم اثر میذاره انتخاب مسیر راحت تره ولی وقتی تصمیم من رو خیلی از آدمای دیگه میتونه اثر بذاره واسم سخت میشه. انتخاب هر مسیر باعث میشه تو یه زمینه ای آدم دلخواه نباشم به همه چی با هم نمیتونم برسم باید انتخاب کنم و این واسم سخته.
گزینه هایی پیش روم دارم که تو هر کدوم به یه چیزی بهتر میتونم برسم
مثلا تو یه حالتایی آینده شغلی بهتری پیدا می کنم
تو یه حالتایی به خانوادم بهتر می تونم برسم
هر راهی رو برم تهش یه حسرت دارم نمیدونم کدوم بزرگتره فکر می کنم هر دو به اندازه کافی بزرگ هستن.
شاید زمان همه چی رو حل کنه.

سلام و احترام ، توصیه میکنم یه مدت هیچ کاری نکنی ، و وقتی شروع کنی که حس کنی آمادگی نظم و ثبات را داری.
من همیشه فکر و ذهن آشفته و شلخته را به کاموایی که باز شده و خیلی جاهاش گره داره و سر کلاف را نمیتونی پیدا کنی تشبیه میکنم ، و زمانی میتونی از این وضعیت نجات پیدا کنی که بتونی گره ها را باز کنی و اونو مثل روز اولش بپیچی.
سپاس از حضور و نظر خوب شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد