گاهی پیش میاد که آدمها بر مبنای حس درونی خودشون نسبت به کسی احساس علاقه میکنند و آنچه در درونشون میگذره را به طرف مقابل تعمیم میدن.
بعد از مدتی این حس قوی تر شده و به آن سمت میره که بین من و او ( ما ) کشش خاصی وجود داره !
توصیه میکنم زیاد در این وضعیت باقی نمونید و اگر اعتماد به نفسش را دارید خیلی واضح و روشن با او صحبت کنید و اگر حس کردید چیزی که در درون شما جریان دارد در او نیست ، همانجا به احساس خود مهار بزنید و نگذارید بیشتر از این در درون تصورات غلط باقی بمانید و غرق شوید .
آن چیزی که در این حال بوجود میاد حسی بین "ما" نیست و تصوری است بین من و خودم !
و چقدر بده این حس
امیدوارم که هرکی توی این شرایط گیر کرد جسارت اینو داشته باشه که صریحا بره و صحبت کنه و بفهمه این حس دو طرفه هست یا نه
دقیقا همینطوره تیلوی عزیز ، ادامه دار شدن این وضع باعث مزمن شدن دردی میشه که خلاصی ازش به این راحتی نخواهد بود.
سلام
درسته قبول دارم .واقعیته ولی پذیرش اون خیلی سخته وباید خیلی محکم بود تا اون حس بتونه مهار بشه. عقل باید پادرمیونی کنه و دل را مهار کنه.انشااله
سلام
غرق شدن در این تصورات خیلی میتونه از نظر روحی آسیب زا باشه ، حتی وقتی متوجه میشن که حسی در طرف مقابل وجود نداشته عصبانی هم میشن. بهتره چیزی شروع نشه تا قبل اینکه بصورت واضح و مشخص متوجه بشین که در طرف مقابل هم احساس مشابهی جریان داره.
ممنون از نظر شما