بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

عادت بد !

به یکی عادت کردی که همش تنهات میذاره؟ به بودن با او عادت نکردی ، به نبودنش عادت کردی !

اسمش اینه که هست ، دلتو خوش میکنه؟ گاهی وقتا که عقلت بهت هشدار میده که داری چکار میکنی ، این که بودنش اصلا تو زندگیت معلوم نیست ، احساست از رو ناچاری یه جوری منطق را توجیه میکنه.

حالا یکم بشین فکر کن ، واقعا هست؟ اصلا واقعی هست؟ یا غیر از اینکه دلتو خوش کنی که کسی در زندگی حسیت حضور داره و یکطرفه داری چیزی را باهاش تجربه میکنی ، چیز دیگه ای هم هست؟

به چی عادت کردی؟ به یه خیال؟ به یه تصوری که غیر از حس خودت  ، حتی منطقت هم اونو قبول نداره؟

به کسی عادت کن که وقتی دستت نیاز به گرفتن داشت و او محکم و سفت بگیرتش ،با اینکه ممکنه دردتون بگیره ، ولی  یه درد لذتبخش را تجربه کنی !

نظرات 3 + ارسال نظر
بارون پنج‌شنبه 17 مهر 1399 ساعت 16:47

کاملا درسته
حیف از عمر...

حیف از لحظات بی ثمر !
زمانهایی از عمر هست که از گذرش افسوس نمیخوری

بارون پنج‌شنبه 17 مهر 1399 ساعت 16:25

من شنونده خوبی هستم اما نمیدونم پای عمل که برسه هم بتونم خوب باشم یا نه(راستش چشمم آب نمیخوره)

خیلی بتونم فقط در مورد خودم نظر میدم، شنوا بودن یا نبودن دیگران رو من نمیتونم در موردش نظری داشته باشم.
مطلبت اونقدر درست و بی نقص بود که آرزوی شنوا بودن کردم.

همه میشنون ، تعداد کمی به حرف تجربه عمل میکنن ، بیشترشون خودشون تجربه میکنن و هزینشو میدن.
کاش آدما میپذیرفتن بعضی چیزا هست که همه آدما براش یه تجربه یکسان دارند و نیازی به بذل عمر نداره که به نتیجه رسید !

بارون پنج‌شنبه 17 مهر 1399 ساعت 15:36

گوش شنوایی هم هست؟
عاقبت گوش ناشنوا میشه ضرب المثل؛ سرش باید به سنگ بخوره تا متوجه بشه...

شما میشنوی من چی میگم ؟
یک نفر هم متوجه بشه کافیه !
سپاس از نظر شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد