وقتی بر مبنای منطق تصمیم میگیری ، داری به مسائل واقعی فکر میکنی ، معمولا واقعیت یک چیز است و از هر طرف و در هر حالی باشی و بهش نگاه کنی همان یک چیز را میبینی و بعد ها هم تغییری در تصمیمت بوجود نخواهد آمد.
مصداق تصمیم منطقی: بعد از فرصت دادنهای بسیار ، بخاطر اعتیاد یا مشکل عمده دیگری که داشته از او جدا شدی ، مسئله هم قابل حل نیست ، دیگر به او بر نخواهی گشت و از هر طرف به این قضیه نگاه کنید ، جدایی تصمیم درستی به نظر میرسد و گذر زمان یا دلتنگی و نیازهای دیگر باعث تغییر آن تصمیم نمیشود.
***
وقتی بر مبنای احساس تصمیم میگیری کافی است بادی از سمت مخالف بیاید و جریان احساس شما را تغییر دهد ، به همان نسبت تصمیم شما هم عوض خواهد شد .
مصداق تصمیم های حسی : بخاطر یک سری مسائل کوچک و بی اهمیت با او وارد بحث شدی و چون میخواستی نشان دهی که اهل کوتاه آمدن نیستی ، از او جدا شدی با اینکه به او علاقه داشتی و حتی نزد وجدان خودت گاهی هم حق را به او میدادی ! یک روز که تنهایی و دلتنگی بهت فشار میاره و از کرده خود پشیمان هستی و به این نتیجه رسیدی که تصمیمی که گرفتی بر مبنای شرایط روحی و حسی آن زمانت بوده به بهانه ای به او زنگ میزنی و به نحوی درخواست برقراری مجدد ارتباط را میدهی !
این منم بین منطق و احساس!!
هنوز بر سر دوراهی؟ ! (لبخند)
امیدوارم تصمیم درست را بگیرید.
سلام
درسته وقتی از روی احساس وعجولانه فقط برای رهایی از اون لحظه تصمیم میگیریم احتمال خیلی زیاد پشیمانی خواهد داشت وممکنه تمام پلهای پشت سر خراب شده باشه و راه برگشتی نباشه.که متاسفانه اکثرمون احساس بر عقلمون سنگینی میکنه ونمیذاره درست تصمیمی بگیریم.نمونه اش را دیدم. امیدوارم هممون عاقبت به خیر باشیم در هر کاری.
سلام
همینطوره که میگین ، تصمیمهایی که پایه حسی دارند با کوچکترین تغییرات در احساس ، تغییر خواهند کرد .
سپاس از حضور و نظر شما