از دیدِ من روح هر انسان یک درِ پنهان دارد و اتفاقا هیچوقت هم قفل نیست ، ولی مکان این در معلوم نیست ، پیدا کردنش کمی سخت است و آنگونه راحت نیست که ما براحتی دستگیره آن را ببینیم و بچرخانیم و وارد شویم !
نشانه های آن دَر را میتوانیم در برخورد و با ارتباط مداوم در گذرِ زمان با آن شخص ببینیم ، یکی به شما با احساس و عاطفه نشانه میدهد ، کسی با منطق و عقل و عده ای هم با جسم و مادیات و پول !
اگر دقیق باشید و نشانه ها را پی بگیرید به دری خواهید رسید که وقتی وارد آن میشوید میتوانید ارتباط مناسبی با آن شخص برقرار کنید ، خیلی بهتر از ارتباطی ظاهری و سطحی.
اگر روزی بتوانیم این کار را بکنیم ، مطمئن باشید که میبینیم هیچکس دست نیافتنی نیست ، فقط کافیست دری را که به درونش باز میشود را پیدا کنید !
دقیقا در کلاسهای اصول مذاکره، این را به عنوان یک اصل بیان میکنند.
در را پیدا کنید و از آن در وارد شوید.
ولی من حس بدی دارم از اینکه آدمها برای پیشبرد اهداف کاری شان درهای روح بقیه را بگشایند. احساس نگاه ابزاری به من دست میدهد.
اگر آنجا هم میگویند شاید انگیزه مادی دارند و منافعشان فکر. میکنند ، ولی در روابط اجتماعی هم میشه با انگیزه خوب ازش استفاده کرد.
ممنون از همراهیتون
احساسی نیستم و عقلی کار میکنم شاید در ظاهر نشون ندم کسی به من نزدیک شد اینو تشخیص داد دوستای خیلی خوبی شدیم البته الان رفته خارج
ممنون از مصداق خوبتون
حالا این در نشه سوزن توی انبار کاه شاید بشه یه کاری کرد
دقیقا سوزنیه در انبار کاه ، اگر نشانه هاشو ندیده بگیری ، هیچوقت پیداش نمیکنی و به درونِ طرف مقابل راه پیدا نکنید رابطه شما سطحی خواهد ماند.
ممنون از مصداقِ خوب شما
این مسئله برای من پیش آمده و کاملا موافق هستم
ممنون از حضور شما و ای کاش بصورت کلی و مفهومی از تجربه خود میگفتید.