باز یک پنجشنبه طلایی دیگه رسید ! آفتاب و هوایی که فقط میتونه پاییز رنگارنگ داشته باشه ، اگر از خونه هم نمیتونید بیرون بیایید ، چشماتون را ببندید و جاده چالوس را تصور کنید ، درختها از دو طرف روی جاده پهن شدند ، رنگهای گرم پاییز همه جا را گرفته ، از تو شیشه نسیم خنک میاد و همه جا پر از رنگ و رنگ و رنگه !
اصلا یه چیز دیگس این پنجشنبه ها میون این 7 تا ، روزی که بدنیا آمدم را نمیدانم ، شاید پنجشنبه بوده که اینقدر دوستش دارم ، انگار هر هفته پنجشنبه ها تولد دوباره منه !
برنامه دارم یکم خرید کنم ، یه غذا از بیرون بگیرم و تو ماشین بخورم ، یکم آدمها را نگاه کنم و ببینم بقیه هم پنجشنبه ها را دوست دارن؟!
من مشکلی با حرف زدن با آدمهای غریبه ندارم ، بهشون راحت و ساده نزدیک میشم ، اگر یه روز پنجشنبه ، یکی تو خیابون به شما گفت ، سلام ، من ... هستم ،میتونم اسمتون را بپرسم ؟ و وقتی به راحتی و صمیمانه با اسم کوچیک صداتون کرد و باهاتون حرف زد ، شاید من باشم !
وقتی مودبانه ، با احترام و سنجیده و در عین حال برآمده از باورهای مشخص و تفکر بر روی سخنان خود ، حرف میزنید ، کسی بخودش این اجازه را نخواهد داد تا به کلام شما به نحو دیگری پاسخ دهد ، حتی کسانی که زیاد مراعات سخن گفتن را نمیکنند.
هستند معدود افرادی که مراعات کلام که از دید من بسیار مهم است و دریچه ای از شخصیت به روی دیگران میباشد را نمیکنند ولی این اطمینان را به شما میدهم که آنها نیز در درون خود رفتار شما را تحسین میکنند و آرزو دارند که شبیه شما باشند.
هر جا و در هر موقعیتی حق خود را قاطعانه مطالبه کنید ولی در کمال ادب ، آرامش و احترام.