بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

ببخشیدش !

به گذشته فکر کنید ....

هر وقت نسبت به هیچکس سیاهی تو دلتون نبود ، خودتون آروم و شاد زندگی میکنید ، اگر کسی در گذشته بوده  که  آزارتون داده ، برای خودتون سختی و رنج همراه داره که بهش فکر کنید و همش تو ذهنتون نگهش دارید ، گاهی حتی اون نمیدونه که شما نسبت به او چه حسی دارید و اصلا کجائید و چه میکنید !

اینجا فقط خودتونید که دارید آزار میبینید ، تنفر ، کینه ، سیاهی ، هر چیزِ منفی دارید را بریزید دور و سبک بشید، آروم بشید، ببخشیدش !

نظرات 7 + ارسال نظر
.. یکشنبه 30 آذر 1399 ساعت 11:04

من معمولا خاطرات خوب یادم میمونه
ولی شده کسی به شدت بهم بدی کرده و اینم فقط باعث شناخت من نسبت به اون آدم شده از دستش ناراحت نیستم ولی هیچ وقت هم بهش اعتماد نخواهم داشت و تجربه ای شد واسم که گول ظاهر آدما رو نخورم.

به چشم یک تجربه بهش نگاه کنید ، خصوصا در موارد مشابه تکرارش نکنید ، فکر میکنم او مثل شما به این رابطه نگاه نمیکرده .
سپاس از همراهیتون

N یکشنبه 30 آذر 1399 ساعت 00:58 http://zendegiiiio.blogfa.com

میدونی بلاگر..توزندگیم یه نفر رو هیچ وقت نمیبخشم..موضوع عشق و از این چرت و پرتا نیس.دلمو جوری شکست که تا عمر دارم نه میتونم ببخشمش ونه فراموشش کنم

خودتون بیشتر دارید عذاب میکشید ، نمونش نوشتن همین متن با کلمات سخت در همینجا !
اون اصلا خبر داره کجایی و چه میکنی میدونه ناراحتی یا نه ، داره زندگیشو میکنه و درگیر مسائل خودشه ، نگه داشتن اینجور چیزا غیر رنج براتون ثمری نداره !
سپاس از حضورتون

توسن شنبه 29 آذر 1399 ساعت 23:31

ما عادت داریم گول ذهنمونو بخوریم
از مرور خاطرات لذت میبریم و دوس داریم دوباره ب اون دوران برگردیم چون اکثر ب جنبه خوشایندش فک میکنیم ...
بعضی وقتا هرچقد بگذره فراموش نمیشع تصویرش مث روز جلو چشماته اگر خوشایند باشه از مرورش لذت میبری و و الان از نداشتنش در عذابی از ی طرف اگ ناخوشایند باشه خود ادم اذیت میشه مث من

متاسفم !
ممنون برای به اشتراک گذاری تجربتون

رهگذر شنبه 29 آذر 1399 ساعت 23:15

سلام مجدد
ممنون از جوابتون بخش اعظم چیزی که لازم داشتم فهمیدم چون نوع مطرح کردنش برام مهمه. ولی من باب توضیح بیشتر، به ویژه اگر شخص دیگه ای هم چنین موضوعی براش مطرح باشه:
منظورم استقلال آقایون از خانواده است. استقلال مالی، مکانی، فکری که آخری خیلی مهمه و عمده اختلافهایی که در اطرافیانم می بینم مرتبط با همینهاست.
حقوق خانمها هم که فکر می کنم خودتون متوجه شده بودید، تحصیل، شغل، طلاق و امثالهم.
در مورد دلهره، بله درسته. واقعیت اینه که شرایط من با شما متفاوته، من خانم هستم و به واسطه محیط و جو حاکم بر جامعه طرح چنین موضوعاتی برای ما خانمها هنوز هم تابو محسوب میشه و کار راحتی نیست. به علاوه خانمها و آقایان قبل از ازدواج در مورد خیلی مسائل به توافق می رسن و آقایون، حتی از چند ساعت بعد از عقد زیر همه یا بخشی از قول و قرارهاشون می زنن. بنابراین کل این فرآیندها فشار روحیش برای خانمها مضاعفه.
در هر صورت از راهنماییتون ممنونم. لطف کردید.

سلام
قبل از ازدواج حتما به هم وقت بدید ، از این نگران نباشید در آن فرصت ممکنه کاری بکنید یا رفتاری نشون بدید که باعث جدایی بشه و یک خواستگار را از دست بدید ، اگر با نشون دادِ خودِ واقعیتون اون بره ، مطمئن باشید بعد ازدواج هم میره ولی با هزینه های خیلی بیشتر !
همه آقایون زیر قول هاشون نمیزنند و همه خانمها هم روی قولهاشون نمیمونند ، فقط توصیه من دادن زمان هست ، کسی نمیتونه در یک رفت آمد مداوم مثلا برای 6 ماه یا بیشتر ، نقش بازی کنه.هرچند تا زیر یه سقف نرین و به هم متعهد نشید ، و چند سالی هم نگذره ، هنوز چیزی معلوم و مشخص نخواهدبود !

بارون شنبه 29 آذر 1399 ساعت 22:07

به نظر من قابل ستایش ترین آدمها اونهایی هستند که دل دریایی دارن، بدی ها رو بدون اینکه کوچکترین تاثیری بر روح و روانشون داشته باشه غرق میکنن و مثل همیشه آروم و مهربانن ، در واقع بخشیدن براشون خیلی راحته.
میگه اگر کامل و عاقلی مرنج و مرنجان...
آرامش زندگی در همینه، ولی گاهی هر کاری هم بکنی یه دلخوری هایی پیش میاد که اگه دامن بزنیم و کش بدیم وضع بدتر میشه و کینه و سیاهی هم بیشتر..
ممنون بابت توصیه قشنگتون، حالا دریا بودن که هیچ ولی میشه یه رود کوچولو بود که نزاریم چیزی توی دلهامون بمونه.

ممنون از نظرِ خوب و همراهیتون

رهگذر شنبه 29 آذر 1399 ساعت 21:18

سلام
خواننده خاموش اینجا هستم و نظر که میذارم راجع به مطلب شما نیست و در واقع یک درخواسته. با عرض شرمندگی!
اگر امکانش هست توضیح بدید که چطور میشه با آقایون در مورد «استقلال» و «حقوق خانمها» صحبت کرد طوری که باعث جبهه گیری نشه. بیشتر تو جلسه خواستگاری منظورمه. مطالب مختلفی در این مورد هست ولی شاید اگر یه آقا خودشون بهش فکر کنن و جواب بدن برای خانمها کاربردی تر باشه.
متشکرم

سلام همنشینِ گرامی
خودمو توی او حالت تصور میکنم که خواستگاری رفتم که بشه بهتون جواب بدم ، ولی سوالتون خیلی مبهم و کلیه ، اولین توصیه من اینه با مصداق و شفاف حرفاتون را مطرح کنید ، اگر موقع حرف زدن حس ترس داشته باشید ، او متوجه میشه و هیچکس از زن یا مرد ترسو خوشش نمیاد !
با اعتماد به نفس و محکم حرف بزنید و دقیقا مشخص کنید که خواسته هاتون چی هست ، تو چشماش نگاه کنید ، صادقانه بگم یه مردِ طبیعی کلا از زن مستقل چه مادی چه معنوی خوشش نمیاد !
ولی راجب حقوقتون با ذکر مورد و تک تک حتما صحبت کنید و نذارید ابهامی بمونه ، خواسته ای دارید با صدای رسا و با قدرت بهش بگید ، مردها معمولا بالای 35 سال چون خودشون میدونن چی میخوان ، بدنبالِ کسی هستند که او هم از خواسته هاش مطلع باشه.
توی نظرِ شما دلهره میبینم ، امیدوارم در آن جلسه با همسر آینده اینجور نباشید !
موفق باشید

مسافر شنبه 29 آذر 1399 ساعت 19:14

یاد قضیه پیر و مریداش افتادم که پیر به مریداش میگه به تعداد آدمهایی که ازشون بدتون میاد و کینه دارید یک کیسه پیاز با خودتون تا یک هفته حمل کنید ...بعد یک هفته که میشه بوی خرابی پیازها براشون آزار دهنده ست و پیازها خراب شدن و از طرفی سنگینی حملشون... می‌گفت دقیقا کینه ها همین کار با دلتون می‌کنه و فقط خودتون اذیت میشید

از این هم که شما میگی بدتره ! خودِ آدم بیشتر اذیت میشه ، بعضی دلها روان هستند و چیزی در خودشون نگه نمیدارند !
ممنون از نظرِ خوبتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد