زن بودن یا مرد بودن یعنی چی؟ هر کدام احساسشون چیه؟ در مقابل موضوعاتی که در زندگی پیش میاد چگونه فکر میکنند؟ چقدر در نتیجه گیری یا اهداف یا عکس العملهاشون از هم دورهستند یا به هم نزدیکند؟ به مسائل مفهومی زندگی چگونه نگاه میکنند و برداشتشون از مفاهیم چیه؟
مثلا وقتی کلمه وفاداری را میشنون دقیقا چه حسی یا چه برداشتی از این کلمه دارند ، یا عشق ، دلتنگی ، کار ، زندگی و ...
این فقط در صورتی امکان پذیر میشه که مدتی بجای همدیگه زندگی و بتونن کالبد و روحشون را با هم عوض کنند و دقیقا بدونن طرفِ مقابل چی حس میکنه یا چطور فکر میکنه؟ و از دریچه چشم اون یکی به این یکی و به زندگی نگاه کنند.
حداقل بزرگترین سوال من اینه که در مسائل مختلف زندگی یک زن چطور فکر میکنه و چه حسی داره ؟ ولی میدونم هرگز پاسخی که نشون دهنده حس واقعی آن باشه براش پیدا نمیکنم !
با نوشتن یا حرف زدن هر چند دقیق و با جزئیات هم باشه جنس دیگر نمیتونه به مفهوم زن یا مرد بودن پی ببره.
اگر زن بودم همین وبلاگ را چطور مینوشتم ؟ ولی اینو میدونم این پست را همینجور مینوشتم که الان نوشتم ! چون مطمئن هستم این علامت سوال برای خانمها هم هست که مرد بودن یعنی چی؟
خیلی سخت بود
سوال بعدی لطفا
همیشه فکر میکردم کسایی که عینک میزنند درسشون خوبه ! (لبخند)
سوالی که یجورایی بی جوابه!
اینکه کمی همدیگه رو درک کنیم و قبول داشته باشیم که دنیاهامون به کلی باهم متفاوته هنر کردیم( در همین زمینه هم مشکل داریم) چه برسه به اینکه بخوایم بدونیم در دنیای هر کدوم از ما چه میگذره.
از دید من شدنی نیست تنها میشه پذیرفت که دنیای متفاوتی داریم.
با شما و خصوصا خط آخر نظرتون کاملا موافقم.
سپاس از بودنتون
به نظر من مردا و زن ها تفاوت خیلی زیادی با هم ندارن و بر حسب مسئولیت هایی که به عهده میگیرن نوع نگاهشون به مسائل متفاوته و عملکرد متفاوتی دارن.
خانوم با مسائل سلیقه ای و زیبایی شناسی و تربیت فرزند سر و کار داره بنابراین عادت میکنه که نگاهش به همه چی لطیف و رمانتیک باشه البته اگه همون خانوم تو محیط کاری سخت و مردانه قرار بگیره روحیش کاملا متفاوت میشه
مرد هم همینجوری مردا معمولا تو محیط کاری خشن تری هستن و عهده دار مسائل مالی بنابر این روحیشون متفاوته حالا اگه یه مردی تو یه کار هنری ظریف باشه میبینید روحیش حساس و ظریفه و بیشتر شبیه روحیه زنانه میشه
البته نباید مسائلی که ذاتا تو وجود آدما هست هم نادیده گرفت بعضی از مردا از ابتدای تولد و به صورت ارثی روحیه لطیف تر و بعضی از خانوم ها به صورت ارثی روحیه قوی تر و مردانه تری دارن.
یه موضوع دیگه:
اگه خانوم فقط کار خونه انجام بده و آقا فقط کار بیرون و هیچ کدومشون از مورد دیگه کلا سر رشته نداشته باشن تو خیلی مسائل همدیگه رو درک نمی کنن ولی خانومی که کار بیرون انجام بده (نه همیشه ولی طعمش رو چشیده باشه ) و آقایی که کار خونه ( بازم نه همیشه ولی طعمش رو چشیده باشه )هر دو به نظر من قدر زحمات طرف مقابل رو بیشتر متوجه میشن و نه آقا همه جا رو بی دلیل به هم میریزه و توقعات آنرمال داره و نه خانوم ولخرج میشه و توقعات خاص برآورده نشدنی داره.
ضمن احترام به نظرِ شما ، نظرِ من متفاوت است ، خصوصا در خط اول .
از دیدِ من مرد و زنی در یک جزیره دور افتاده بدون حضور هیچکس هم بزرگ بشن ، ذاتا با هم تفاوتهایی دارند ، هر چند شرایط محیطی و رشدشون کاملا یکسان باشه.
سپاس از همراهیتون
نمیشه که کاملا فهمید طرف مقابل چطور برداشت یا طرز تفکری داره فقط با کسب تجربه میشه به شناخت نسبی رسید
با اون هم فکر نکنم بشه ، ما یه تصویرِ مبهم از طرفِ مقابل داریم و از دیدِ من هرگز به آن نقطه نمیرسیم که بتونیم بجای همدیگه حس کنیم !
سپاس از نظرتون
سلام
به طور کلی میتونیم بگیم بزرگترین فرق جزء نگری زنان و کل نگری مردان است که شاید باعث اختلاف بشه ودیگه اینکه نزدیک بینی مردان خیلی ضعیفه وقتی این فرقهارو بدونیم که البته خیلی چیزای دیگه هم هست بهتر میتونیم کناربیایم ودرک کنیم.به عبارت دیگه زنان ونوسی ومردان مریخی .لبخند:
سلام
منظورم از این نوشته این بود که هیچوقت مرد یا زن نمیتونن درکِ کاملی از حس و روحِ هم داشته باشند ،اینکه به این نقطه برسیم هم خوبه ، چون لازم نیست که بخواهیم خیلی سعی کنیم یا خودمون را تحت فشار بذاریم تا چرایی بعضی حالتهای هر دوجنس را متوجه بشیم .
ممنون از همراهیتون