بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

صبح زیبای 5 شنبتون خوش و مبارک و پر از شادی

امروز برنامه صبح پنجشنبه آشپزی همراه با همنشینان محترم است ، امیدوارم موادی که دیروز گفتم را تهیه کرده باشین ، از زهرا گلی گرامی هم ممنونم که دیشب میزبان بسیار خوبی بودند ، عکسهای بی نظیر و چیزهای خوشمزه خصوصا اونایی که محلی بود و حرفهای زیبا ، خیلی عالی بود ، سپاس.

دارم اینو گوش میکنم که بدنم کمی نرم بشه! (لبخند)

این پست بروز میشود


دیر بجنبید کلاس آشپزی شروع میشه و جا میمونید !

https://s17.picofile.com/file/8426157584/blogger_animal_laughing.jpg


از خواب بلند شدید؟

https://s16.picofile.com/file/8426157934/beautiful1.jpg


****


کسایی که فر دارند مرغها را بچینن تو سینی فر با 350 بذارند برشته شه یا مرغها را سرخ کنین  تا حدودی برشته شه ، میتونید درشو بذارید ، با آب خودش هم میپزه هم کمی برشته بشه.

https://s17.picofile.com/file/8426158792/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B5_%DB%B0%DB%B9%DB%B4%DB%B0%DB%B4%DB%B2.jpg


پیاز را هم خرد کنید ، لازم نیست زیاد ریز هم باشه و در یه قابلمه جدا سرخ کنید تا قهوه ای بشه

https://s17.picofile.com/file/8426159184/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B5_%DB%B0%DB%B9%DB%B4%DB%B9%DB%B0%DB%B1.jpg


وسطش هم برای خودتون یه قهوه یا چای بریزید و به این فکر کنید چه روزِ خوبیه امروز ، البته 5 شنبه بد نداریم ما !


فیلم کوتاه ، میانه راه


فیلم کوتاه ، ورود با افتخار سیب زمینی ها !


سیب زمینی ها که کمی تفت خوردن با پیازها قاطی میکنیم و موقع قسمت خوشمزه و طعم اصلی غذای ماست ، به نسبت میزان مرغ یک قاشق سرپر تا 2 قاشق سرپر پودر کاری اضافه کنید و بذارید آن هم با پیاز و سیب زمینی کمی تفت بخورد.

https://s17.picofile.com/file/8426162042/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B5_%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B7%DB%B2%DB%B5.jpg


https://s16.picofile.com/file/8426162326/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B5_%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B9%DB%B3%DB%B4.jpg


مرغهایی که کمی برشته شدن را از فر در میاریم و با پودر کاری و پیاز و سیب زمینی قاطی میکنیم ، درشو میذاریم ، میذاریم طعم مواد با هم قاطی شه، نمک کم بزنید و دیگه هیچ ادویه دیگه ای بهش نزنید ، بعد 2 تا لیوان آب جوش اضافه میکنیم ، آب زیاد نریزید ، این غذا میبایست غلیظ باشه ، تقریبا تمومه ، فقط یه مرحله میمونه که موقع سرو میبایست انجام بدید.

https://s16.picofile.com/file/8426162850/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B5_%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B9%DB%B2%DB%B3.jpg


فیلم کوتاه در مراحل نهایی


به یه آهنگ محتوا و شعری خاص  گوش میکردم(این آهنگ) ، بعد از خودم پرسیدم ، میشه یه ترانه اینقدر تاثیر گذار باشه؟ 5 شنبه است دیگه ، هر چیزی ممکنه !


میذارید حداقل 2 تا 3 ساعت قل بزنه ، برنج کته هم که میذارید ، زیر قابلمه کاری را که خاموش کردید ، میذارید8-7 دقیقه از روش بگذره تا کمی خنک بشه ،بعد یه قاشق خامه صبحانه بهش اضافه میکنید و بهم میزنید و آماده سرو است.


برای رفع خستگی اینو گوش میکنم ! (لبخند)


فرقی که بین کار بیرون و خونه حس میکنم اینه ، کار خونه یجورایی تکرارِ ، اتفاق متفاوتی توش نمیفته ، میشه براش یه روال تعیین کرد ،وقتی میری سر کار ، اتفاقات غیر قابل پیش بینی زیاد داره و این ممکنه  سخت تر بودنِ کار بیرون را توجیه کنه.


هستند آدمهایی که حتی وقتی بی تعهدی میبینند ، نمیتونند تعهداتِ خودشون را زیر پا بذارند ، برای آنها این یه باور است و متعهد بودن و نبودنِ طرفِ مقابل تاثیری روی باورهاشون نداره !


ناهار را خوردم ، نمیدونم 5 شنبه بود و همه غذا ها تو این روز بهم میچسبه یا کلا طعم کاری را دوست دارم ، در هر حال خیلی خوب شده بود ، من خیلی جاها کاری خوردم ، ولی دستپخت خودمو به همشون ترجیح میدم .


علنا این حسو به یه مرد ندین که دارین ازش مراقبت میکنید ، ولی پنهانی اینکارو بکنید ، او متوجه میشه که هم دارید رعایت مرد بودنشو میکنید هم حواستون بهش هست ، از دیدِ من خانمها بیشتر دوست دارن مراقبت مردِ زندگیشون را علنی ببینند !


 وقتی با کسی آشنا میشید که از دیدِ شما زیادی خوبه و هیچ اشکالی بهش نمیتونید بگیرید و واقعا هم اینطور هست ، وقتشه که به خودتون نگاه کنید !

مطمئن باشید در مقابل چیزهایی که بهتون میده  ، خواسته هایی هم داره ، در توانتون هست؟

تصویر خورشت کاری همنشین محترم مجازی (بارون) که در هم آشپزی امروز همراه شدن و این غذا را درست کردند ، با سپاس از ارسال تصویر:


https://s16.picofile.com/file/8426186434/2021_02_26.jpg


اتفاقی افتاده و خودتو محق میدونی؟ احساس میکنی مظلوم واقع شدی؟ یه خواهشی دارم ، بدون اینکه کسی کنارت باشه، تنها باش، چشماتو ببند  و  یکبارِ دیگه دقیق و با قضاوت وجدانِ خودتون از ابتدا جزء به جزء اون ماجرا را بررسی کن ، احساساتی نشید ، به پایان اتفاق فکر نکنید که شما مورد ظلم قرار گرفتید ، به ابتدای آن فکر کن و برو جلو ، مثل یه فیلم که حتی اگه لازمه چند بار بزنی و از اول نگاه کنی ، اگر باز هم وجدانت احساس میکنه درپیش آمدن اون حادثه هیچ نقشی نداشتی ، باشه ، قبول ، مظلوم بودی !


ممکنه کسی احساسی که اون بهتون داده بهتون نده ولی احساس همه زندگی نیست !


وقتی از احساس رد میشی و به زندگی منطقی میرسی ، اگر تعادل نداشته باشی ، میدونی چی برات مهم میشه؟ متاسفانه درست حدس زدی !


چرا میگن عروسی ؟ دامادی کجاست پس؟ داماد نقشی نداره؟ چرا نمیگن دامادی؟


دارم اینو گوش میکنم ولی اینم حقیقت را نمیگه ، یکی دیگه براحتی میاد !


یادت بیار ، یه روزی برای گرفتن دستاش چه اشتیاقی داشتی !  این همونیه که میگفتی بی تو زندگی محاله !  چی شد؟ چرا به اینجا رسید؟

آدما یادشون میره چیا میگفتنو  برای رسیدن بهم چه دستهایی به سمت آسمون نمیبردن ! برای همینه میگم از اول با تعادل و در خط میانه حرکت کنید .


هنوز 5 شنبه های عزیزم ادامه داره


شام 5 شنبه شب بلاگر


هنوزم 5 شنبه است و من دارم لذتم را میبرم و اینو گوش میکنم ، فارغ از های و هوی دنیا !


وعده ای که میده ، بهش متعهدِ ، اینجور نیست  که بگردی و بگردی و بگردی و بازم بگردی  و پیدا نکنی کسی که  سر حرفش باشه و بهش اعتماد کنی، اون خوش قوله  حتی بعد 10 سال ، 100 سال و ... یادش نمیره کی بیاد،  برای همین دوسش دارم  و با هیچی عوضش نمیکنم ، سالی یه روز هم میومد میخواستمش ، حالا که هفته ای یه بار میاد!


جمعه ایها ، شروع به گرم کردن خودتون بکنید ، کمی نرمش ، چرخش  و حرکات موزون و ناموزون ... عشقتون داره میاد ، خوش بگذره.


دارم اینو گوش میکنم و با شادی از 5 شنبه خوبم جدا میشم ! این جمعه ایها هم ریختن وسط دارن شلوغ میکنن ، هنوز 20 دقیقه وقت داریم !

نظرات 19 + ارسال نظر
اسفند شنبه 9 اسفند 1399 ساعت 22:14

اگه علنی این حس رو بهش بدیم که داریم ازش مراقبت میکنیم چه اتفاقی میافته؟

حس خوبی نمیگیره ، احساس میکنه مثل بچه ها دارید باهاش برخورد میکنی ، ته دلش دوست داره ولی نه جلوی دیگران !
سپاس از همراهیتون

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 22:21 http://zahragoolii.blogfa.com

با احترام به نظرتون ، ولی خیلیم موافق نیستم

همونجور که که من نظرم را گفتم شما هم گفتید.
سپاس از نظرتون و درود به مخالفِ نظرِ من

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 22:11

پول ؟!!
با چه میزان پول میشه احساس رو فروخت ؟ یه میلیون دلار ! ده میلیون دلار !
خودم رو میگم با آدم های دیگه کاری ندارم ، من که با این مقادیر کم اقناع نمیشم ، هستند کسانیکه جزیره خصوصی دارن ، هواپیما و کشتی خصوصی ، چرا آدمی خودش رو محدود به خونه ، نه ویلا ، اصلا کاخ کنه ؟ اصلا من زیاده خواهم با یه جزیره و یه کشتی هم قانع نمیشم هر چقدر از مال دنیا رو بهم بدن کمه !!!! بیشترشو میخوام .
تو دنیا فقط یه چیزه حال آدم رو خوب میکنه ، نفس کشیدن کنارکسی که دوستش داریم . یه لحظه سر گذاشتن رو شونه محبوب ، میارزه به تمام دنیا
الهی که اونهایی که اهل معامله هستند ، نور و عشق خدا به قلب یخ زدشون بتابه و شده یه روز هم با عشق زندگی کنند.
ببخشید در صفحه شما زیاد نظر دادم ، پوزش

سپاس از نظرتون

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 21:55 http://zahragoolii.blogfa.com

واقعا با عبور از احساس پول مهم میشه؟

میشه

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 21:45 http://zahragoolii.blogfa.com

امروز اتفاقا با خواهرم ماشین عروس دیدیم ، گفتم بنظرت چی میشه که این همه عشق یهو از بین میره و آخرش خوب تموم نمیشه ، گفت دروغ...
دقیقا حرفی که من قبلا زده بودم و شما یه جواب قانع کننده تری بهم داده بودین ، منم در جواب خواهرم حرف شمارو گفتم ، خواستم بگم خیلی خوبه که یه اطلاعاتی رو برامون به اشتراک میزارین ، ممنونم

ممنون از همراهیتون

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 20:11 https://hamneshinkhoban.blogsky.com/

من بابِ تشکر بخاطر تجربه امروز ، یه نکته طلایی بهتون میگم !
اگه سحر خیز هستید ، میانه روز ( مثلا ۱۰ صبح)
خواستید قهوه میل کنید ، یه چرت کوچیک بعدش بزنید ، حسابی اثر میزاره و فول انرژی پیش میرید

ممنون ، اصولا خوابِ من کمِ
سپاس از همراهیتون

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 20:06

اون گربه چه ناز بود! .

خسته نباشید شفِ بزرگ ! با اینکه رون مرغ دوست ندارم ولی تجربه خوبی بود ، البته فکر کنم بارانِ عزیز حرفه ای تر درآوردند.
شما که محاله کسی رو دعوت کنید و قیمه بادمجون بدید ، پس ایشالله قسمت شه یه قیمه بادمجون دسته جمعی با شف بلاگر.

با عبور از احساس... چی مهم میشه ؟ نتونستم حدسی بزنم.

چون عروس قشنگه فک کن بگن آخرین باری که دومادی رفتی کی بود ، (حسود شدید )

بلاگر با کمال میل کتف و بال نوش جون خودتون ، کاش میشد یه خورده از گوجه رو میفرستادید این طرف .

پول!

lili پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 15:33

سلام
امروز هم از پنج شنبه های خوبه که بهترین حس را داشتم نمیدونم چرا. ولی بهتر از همیشه بود برام با هوای بسیار خوب و سرد وبرفی که لذت بردم . ناهارتون نوش جان. منم مرغ کاری که نه ولی مرغ زعفرانی سرخ شده با ته دیگ زعفرانی پختم جای همه خالی . "پنج شنبه عزیزم تا اخرین جرعه تورا سرخواهم کشید ولذت میبرم از بودنت". سپاس از شما

سلام ، دیگه یجورایی این لیلی داره از من جلوتر میدوه ! (لبخند)
صبر کن با هم بریم ! برای من هیچ 5 شنبه ای بهتر و بدتر نیست ، همشون رو یه اندازه دوست دارم ، شما هم همینی ، یعنی همه 5 شنبه ایهای واقعی همینن ، معلومه امروز احساساتی شدی و شاید اثر زعفرون باشه ! (شادی آوره)
با آن قسمتش که تا لحظه آخر با 5 شنبه عزیزمون هستیم حس خوبی گرفتم ، سپاس از شما و حضور سرشار از انرژی 5 شنبه ایها
به فکرشم یه مدرک رسمی آماده کنم ، برای ثبت هویت 5 شنبه ایها !
حاکم بزرگ میبایست یه نشان هم داشته باشه (لبخند)

بارون پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 15:17

ممنون از شما بابت آموزش خوبتون

غذای خوشمزه ای هست، من قبلا یکبار درست کرده بودم و به خوبی اینبار نبود، طبق دستور شما درست بشه خیلی عالیه..

سپاس از شما و همراهیتون در هم آشپزیِ بلاگر

بارون پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 14:00

نوش جان..
به نظر من هم خیلی خوشمزه بود..

ممنون از همراهیتون ، بله خیلی خوب شده بود.

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 13:47 http://zahragoolii.blogfa.com

میشه لطفا مورد آخر رو با ذکر مثال بگین؟؟

برای مثال وقتی تو یه جمع هستید مدام بهش چیزی تعارف نکنید، خودتون میدونید مثلا چه میوه ای دوست داره ، بهترینشو پوست بکنید بذارید جلوش ، با صدای بلند نگید سردته؟ لباس گرم میخوای؟ لباسشو براش بیارید و بذارید کنارش ، خودش بخواد میپوشه و حس خوبی هم میگیره.

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 11:45 http://zahragoolii.blogfa.com

شاید سخت تر باشه ولی کارای تکراری بنظرم سختتره...
اینکه با آدمای مختلف در ارتباط باشی خوبه ، نظراتشون ، حرفاشون و...

ضمن احترام به نظرِ شما ، قانع نشدم !
ممنون از حضورتون

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 11:16 http://zahragoolii.blogfa.com

همش داشتم به این فکر میکردم خامه صبحانه ، کجای کار قراره اضافه بشه ، تا حالا هیچوقت ندیدم همچین چیزی ، چه تاثیری داره ؟
من مشکلم اینه تا وقتی گرسنه نشم نمیتونم شروع به درست کردن غذا کنم ، اینجوری دیگه نمیتونم دوسه ساعت صبرکنم تا قل بخوره...

خوشمزه میشه ، صبور باشید تا از نتیجه هر چیزی ازجمله غذا لذت ببرید !
سپاس از همراهیتون

توسن پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 11:08

سلام خوبی ؟خوشی ؟سلامتی؟
ن ی وقت ی سری ب ما بزنی ببینی زنده ایم نفس میکشیم یا نَهْیا همین جا بشین جوجتو بزن
فقط قیافه اون دوتا گورخره و کره اسبه و الاغه
دوستای صمیمیتو بیدار باش دادی؟؟

میبینم ک سبکای خوشگل موشگل گوش میدیییییی شماعی زاده و سوسن خانم میخای امتحان کن ببین واقعا تاثیر داره یا ن

سلام یکشنبه ای محترم ، خوبم ، خوش که هستم ، 5 شنبه است دیگه، تا جایی هم که میدونم سلامتم
ممنون در مراسم ما شرکت میکنید ، گاهی لازم شادی را با ترفند گوش بدیم ! (لبخند)
سپاس از همراهیتون

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 10:48 http://zahragoolii.blogfa.com

من هیچوقت نمیتونم برنج کته ی خوبی درست کنم یعنی مثل زمانیکه آبکش میکنم خوشگل نمیشه ، ترفندی ندارین براش؟

قابلمه متوسط ، برنج را حداقل 4 بار میشوری و آبشو خالی میکنی ، به اندازه یه بند انگشت من یا یک و نیم خانمها از روی سطح برنج آب میریزی روش و یک قاشق و نصفی روغن پخت و پز خوب میریزی و کمی نمک ، پوشش داخلی قابلمه میبایست خوب باشه ، اگه برنجتون زیاد خمیر میشه ، آب را کمی کمتر بریزید ، وقتی جوشید و آبش رفت و به سطح برنج رسید ، زیرشو کم کنید ، آخر کار هم دستتون را خیس کنید و بزنید کنار قابلمه اگه جیز (لبخند) کرد یعنی ته دیگِ برنجتون هم آمادست.

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 10:09 http://zahragoolii.blogfa.com

خواهش میکنم ، کاری نکردم که
دیگه نهایت تلاشمو کردم امیدوارم زیاد حرف نزده باشم

خیلی خوب بود ، من لذت بردم ، سپاس و درود مخصوص 5 شنبه ای

Zahragoli پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 10:01 http://zahragoolii.blogfa.com

کاش آشپزی رو به یه روز دیگه موکول میکردین ، من دیشب مهمون زیاد داشتم خستمه

حرف که میزنم میبایست انجام بدم !
سپاس از همراهیتون

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 09:20 https://hamneshinkhoban.blogsky.com/

چه عکسایی ، طبیعت خودش مونده حیرون این همه زیبایی
ساعت ۶ بیدار بودیم صبحانه خوردیم ، منتظر نهاریم
بلاگر امروز تولد حضرت علی ، روز مرد ، ۵ شنبه .. خب عیدی چی میدی ؟؟

یعنی آقایون نذری هستندا ! تو هر مراسمی قربانی میشن !
الان من میبایست عیدی بگیرم یا شما؟ (لبخند)
سپاس از حضورتون

بارون پنج‌شنبه 7 اسفند 1399 ساعت 09:19


صبح زیبای شما هم بخیر

نه دیگه خواب بی خواب با این تصاویر قشنگی که شما گذاشتین چشمای همه چهار تا شده تا الان

سپاس از همراهیتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد