بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

یه روزِ دیگه با عطرِ 5 شنبه !

چه روزی ، چه هوای خوبی ، یه صبحانه نیمه سالم و بعدش یه برنامه گردش و پیاده روی و کمی خرید :

https://s16.picofile.com/file/8426885368/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B3%DB%B0%DB%B4_%DB%B1%DB%B0%DB%B0%DB%B1%DB%B1%DB%B2.jpg


دارم اینو گوش میکنم ، اصلا کسی از خواب بلند شده؟


با این جمله موافق نیستم که میگه شما رو از خودش هم بیشتر دوست داره ! یا احساساتی شده و حرفی میزنه که مطمئن باش دوام نداره ، یا داره خلاف میگه ، یا بنا به دلایلی خودشو دوست نداره ،مگه میشه کسی را دوست داشت که خودش خودشو به اندازه کافی دوست نداره؟!


وقتی توی یه احساس آنی سریع بالا میرید و اوج میگیرید ،  به فکر زمین خوردن هم باشید ! هر چی مرتفع تر باشه ، شدت ضربه هم بیشترِ !


تفاوت دیدگاه فلسفی : دخترا برای هم جکهایی تعریف میکنن و ریسه میرن که اصولا از دید آقایون بسیار بی مزه و لوسه ولی دخترا هر هر بهش میخندن ! (لبخند)


درصد زیادی از آدمها یی که رازدار نیستند ، از دید من مشکل کمبود توجه دارند،  حس میکنن با عنوان کردن اسرار دیگران یا حتی زندگی خودشون مورد توجه قرار میگیرند !


از کسی جدا شدی؟ چرا پشت سرش بد میگی ؟ به احتمال زیاد نه شما بد بودی نه اون ، فقط به هم نمیخوردین !

از دیدِ من وقتی 2 نفر بهر علتی از هم جدا میشن و یکی مدام هر جا که میشینه از اون یکی بدگویی میکنه و راجبش حرف میزنه ، معلومه  بازنده اون ماجرا بوده و تا حد زیادی خودشو مقصر میدونه ، با اینجور حرف زدنها میخواد تقصیرِ این جدایی را متوجه طرف دیگه بکنه و از عذاب وجدان راحت بشه !


ناهار 5 شنبه ظهر بلاگر ، غذای ساده و سریع با 7-6 قاشق کته :

دلم بحال مردای که آشپزی بلد نیستن میسوزه ، مثلا میان خونه میبینن قیمه یا قورمه یا ... هست ، تو دلشون میگن این بانوی ما حتما 8-7 ساعت وقت گذاشته برای این غذا ، کل وقتی که برای آشپزی و شستن ظرفا لازمه بین نیم ساعت تا 45 دقیقه هست، بقیه اش هم میذاری رو گاز تا جا بیفته ، تازه این مربوط به خورشتهاست ، همین کباب تابه ای، کلا از اون موقعی که گوشت رو گذاشتم تو ماکروفر که یخش باز شه و همزمان پیاز رنده کردم تا موقعی که آماده شد ، 20 دقیقه طول کشید ، برنج را هم که میذارم تو پلوپز و یه دکمه را  میزنم !


https://s17.picofile.com/file/8426904100/IMG_20210305_12453.jpg



چشمِ ارزشمند ! اینکه وقتی خودتون هم با یه کاری موافق هستیدو  بگید چشم از دیدِ من ارزش چندانی نداره ، وقتی مخالف هستید و برای انجام کاری با طرف دیگه زندگی به توافق رسیدید و چشم بگید و واقعا هم برای انجامش همراهی کنید ، ارزشمندِ !


دارم اینو گوش میکنم ، پنجشنبس دیگه ، شما برید بخوابید !


راجب یه چیزی مردا دوست دارن و حس خوبی میگیرن که خانمها هم گاهی پیشنهادشو بدن ،اینکه گاهی  بخوان و بگن که بریم  به مادر شوهر سر بزنیم ، فکرتون خرابه ها ! (لبخند)


یه موقع یه چیزی برای شما آنقدر مهم نیست ولی برای طرفِ دیگه زندگی خیلی اهمیت داره ، همه چیز را با مقیاس خودتون نسنجید !


رفتم یه خرید کوچیک برای خونه ، دیگه تو این روزا جرات  نمیکنم دیر تر برم برای خرید ، خیابونها خیلی شلوغ میشه و از ترافیک گریزانم ، توصیه میکنم هر خریدی غیر از مایحتاج روزمره دارید را به بعد عید موکول کنید.


انتخاب شخصی برای زندگی توی هر سن شرایط خودش را داره و میپذیرم که که هر چی سن بالاتر میره انتخاب سخت تر میشه ، علت هم اینه آدم چیزهایی را میتونه ببینه که قبلا نمیتونست ببینه !(بدون نگاه جنسیتی)


زندگی آدما زودتر از آنچه فکر میکنید میگذره ، خوشا به سعادت اونایی که تو سن کم اینو درک کنند و زندگیشون را بر این مبنا برنامه ریزی میکنن ، تنهایی دردِ بزرگ آدما نیست  ، اینقدر ازش ننالید ! هستند خیلی ها که فیزیکی تنها نیستند ولی خیلی تنها هستند ، این دردش بیشتر از تنها بودن جسمِ آدماست ، اینکه اسمش این باشه که کسی هست ولی در حقیقت نیست !


شام پنجشنبه شب بلاگر ، کوردن بلو + چیپس دستچخت بلاگر + زیتون:


https://s17.picofile.com/file/8426931818/IMG_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B3%DB%B0%DB%B4_%DB%B1%DB%B8%DB%B2%DB%B3%DB%B2%DB%B3.jpg


دارم اینو گوش میکنم


به تنها کسی که تو زندگیم گفتم نرو ، 5 شنبه بود !


حتما براتون پیش اومده یه موقع هایی هیچکسو نخواهین حتی اون کسی که حس میکنین آرومتون میکنه  ، نگران نباشید ، همه یه موقع هایی اینجور میشن ، طبیعیه و شاید هم خوب باشه که یه وقت هایی فقط با خودتون باشید.


اونجایی که فکر میکنی حق کاملا با شماست ، درست اول اشتباهته ، هیچوقت بین دو نفر که دارن با هم زندگی میکنن ، با خوبی ها و بدیهایی که هر کس داره ، نمیشه و شدنی نیست که حقِ مطلق باشی ، بدون ذره ای اشتباه !


الان دلتون با چی آروم میگیره؟ باور کنید اگه همونیم که آرومتون میکنه دو دستی بیارن تقدیمتون کنند و نتونین خوب مراقبش باشین ،  به عکس خودش تبدیل میشه ،

ابتدا یاد بگیرید خوبی های زندگی نیاز به رسیدگی دارن ، کسی نمیاد آرومتون کنه تا شما هم اونو آروم نکنید ، اونم مثل شما بدنبال آرامش و محبت و مهر به شما رسیده ، آدما قرص سردرد نیستند و  نمیتونن حس خوبِ یه طرفه به کسی بدن و خودشون چیزی نخوان ، اگه نمیتونی بهش آرامش بدی ، آرزوشو نداشته باش!


یکی از همنشین های محترم مجازی اینو برام فرستاد و دارم گوش میکنم ، ممنون ، گوش کنید و بقیه 5 شنبه را بخوانید !

ما این لحظات آخر وداع  را با هم هستیم و 5 شنبه داره تو آغوش من گریه میکنه ، دارم آرومش میکنم ، میگم بازم میای ، اینقدر غصه نخور ! داره از من و 5 شنبه ایها معذرت میخواد ، میگه میدونین که خوش قولم ، میدونین که باز میام ، ، میدونین دوستون دارم ، دلم براتون پر میزنه ، به سختی و به اجبار دارم میرم ، دلم نیست که برم،دست من بود هر روز پیشتون میموندم ، هر لحظه ، اگر میرم هم ، نفسم ، جونم  با شماست با هم 5 شنبه ایها ، منتظرم باشین !

امروز 5 شنبه خیلی غمگین بود ، ولی بالاخره آرومش کردم ، میدونید و میدونم بازم میاد ، میاد و شادی و خوشی را با خودش میاره ، همیشه لحظه های آخر اینه ...


رفت ولی تنها چیزیه که بهش اعتماد دارم و میدونم هر اتفاقی هم بیفته سر وعدش هست  !

میدونید تا آخر عمرتون 5 شنبه که برسه یادِ بلاگر میفتید؟ چه این وبلاگ باشه چه نباشه،  چیزی بهتون یادآوری میکنه که نمیتونید جلوشو بگیرید ، 5 شنبه ها!

نظرات 19 + ارسال نظر
توسن جمعه 15 اسفند 1399 ساعت 00:29

پوکر
میدونستی پنج شنبه ها خیلی لوس میشی
خیلیاااااا خیلیییی
الان دوباره سانسور میکنه

چرا سانسور کنم؟ نظرتون را نوشتید !
سپاس از نظرتون ، آدما اونی هستن که دیده میشن ، نه چیزی که تصور و توهم میکنن که هستند !

Sra پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 23:51

امروز مثل شما حالم از تموم شدن 5شنبه گرفته شد:/

پس از من خبر نداری !

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 23:33

۵ شنبه رو در حال گریه تصور کردم وای خدا مُردم از خنده ، خدایا مگه ۵ شنبه بجز مهربانی و شادی ، خوشحال کردن بچه مدرسه ای ها و کارمندان و شاغلین ، غم و گریه هم داره !
بهر حال ۵ شنبه خوبی بود ممنون آرومش کردید
جمعتون بخیر و خوشی بلاگر

میبینی؟ با گریشم شما را میخندونه ، از این بهتر هم مگه چیزی میشه؟!

مامان یک فرشته پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 23:10

پس با این اوصاف اگر روزی زنی مریض و ناتوان شد و دیگه نتونست کارهای خونه رو انجام بده از اون لیستی که نام بردید دیگه خبری نیست.
چرا کامنت رو شخصیش میکنید

متوجه ربطش نشدم ، فقط سپاس از بودنتون ، چون حس میکنم هم 5 شنبه ای هستید و داره میره !

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 21:45

من که سراپا گوشم البته اگه خودتون حوصله و وقتشو دارید :)

دقیقا همینطوره خوبیهای زندگی و خوبانمون نیاز به مراقبت و رسیدگیِ همیشگی دارن

همینطوره ، چه گوشِ گنده ای ! (لبخند)
ممنون از همراهیتون

مامان یک فرشته پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 21:43 http://Parvazeyekfereshte.blogsky.com

امیدوارم مثل همیشه پنج شنبه خوبی رو گذرونده باشید.
یک توضیح کوچولو:کسی که کار خونه انجام میده هیچ دستمزدی بابت کارش نمیگیره اما کار بیرون حداقل یک دستمزدی براش وجود داره.
پس مقایسه این دو از اساس اشتباست

چی شد؟ دستمزد نمیگیره؟ یعنی هیچ هدیه ای ؟ خونه ای که زندگی میکنید؟ لوازم آرایشی که میخره؟ لباس؟ مصارف درمانی؟ غذا؟ مسافرت؟ مهمونی گرفتن و رفتن؟چراغی که تو اون خونه روشنه؟ کلا هزینه های زندگی؟ چه خوب که شما هیچکدام را نمیگیرید و رایگان همه اینکارها را میکنید ! و چه بد که ریالی برای شما هزینه نمیکنه ، واقعا تحسینتون میکنم.
سپاس از شما و هنوز 5 شنبه ادامه داره

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 19:39

بلاگراز شما توقع تبعیض رو نداشتیم
چی میشه مگه حالا همه مخاطبین رو دعوت کنید ؟
نه تبعیض جنسیتی ( بلاگ اسکای چه محدودیت استیکر داره ها !)

بحث تبعیض نیست ، که واقعا اینجور نیستم ، توضیح داره که شاید از حوصله بحثِ ما خارج باشه.

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 19:11

قبلنا آقایی می دیدم تنها زندگی میکنه کلی دلم میسوخت شام و نهارشو چی میخوره ، یعنی همش ریاضت میکشه؟ یعنی بغیر از تخم مرغ و املت و نیمرو با غذای دیگه ای آشنا هست ؟
الان دلم برا خودم میسوزه ، وقتی کباب تابه ای آقایی رو میبینم و دلم ضعف میره !

اون ۴تا گوجه بالایی چه دلبرانه منو نگاه میکنن !
میگم چه خوب بود اگه اون ۴ تا گوجه و یه تیکه کوچولو از کبابش برامن باقیش میموند برا شما

لبخند !
یه برنامه ولی برای آقایون مخاطب این وبلاگ دارم ، اونایی که تو تهران ، کرج ، لواسان ، شهر ری ، شمران و حومه هستند ، شاید یه قرار حضوری بذارم ، مهمون بلاگر ، ناهار و قهوه و یه نون خامه ای ! ، برای هفته های دیگه ، یه 5 شنبه این کارو میکنم .

Zahragoli پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 15:04 http://zahragoolii.blogfa.com

فقط؟؟؟
نه دیگه تا این حد هم نیستیما

سپاس از توضیح تکمیلی

بارون پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 14:38

به شخصه کار خونه رو زمانی که یه خانواده در اون خونه زندگی میکنن سبک نمیدونم، به خصوص زمانی که بخوای خونه همیشه بسیار مرتب و منظم باشه، کار خونه بیشتر بار جسمی داره و خب خیلی وقت ها شخص خونه دار دچار روزمرگی میشه و این خودش سخته و ممکنه روحی هم خسته بشه.
و اینم قبول دارم که کار بیرون استرس بیشتر و بار روانی بیشتری داره و مسئولیتش سنگین تر هست، هر کدوم سختی های مخصوص به خودش رو داره..

+ باور کنید من هم دلم برای خانم هایی که مرد خونشون آشپزی کردن بلد هست میسوزه، چون بابت هر غذایی که درست میکنید از یه داور بین المللی بیشتر ایراد میگیرن و از ذوق و تعریف کردن هم هیچ خبری نیست(خونه هایی که دارای این اوضاع هست رو با چشم خودم دیدم)

بله دیگه ، میزان منت گذاری توی اون خونه ها کمتر میشه؟ (لبخند)
ممنون از نظرتون

Zahragoli پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 14:02 http://zahragoolii.blogfa.com

شاید دلیل این حرفی که میزنم انتقاد پذیرنبودنم باشه ، ولی اگه من از کار خونه خسته شده باشم و شوهرم بهم بگه مگه چیکار کردی ، این کارا که چیزی نیست خیلی ازش ناراحت میشم ...

خانمها فقط تعریف را بخوبی پذیرا هستند و این شدنی نیست، البته با اون حرف هم که میگن کار خونه چیزی نیست هم مخالفم ، بهرحال خانمها فیزیکی از آقایون ضعیف تر هستند و نمیشه انتظار داشت بتونن هر کار مردانه ای را هم انجام بدن ، نمیخوام از ارزش کار خونه کم کنم ، اونهم سختی ها و مشکلاتِ خودشو داره ولی در کل باور کنید سخت تر از کارِ بیرون نیست.

Zahragoli پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 13:49 http://zahragoolii.blogfa.com

چرا اینقدر کارای خونه رو کوچیک میدونین ؟ یعنی بنظر شما خانم حق نداره بگه اینکارو کردم خسته شدم؟ خب تو خونه هم یه سری کارای تکراری انجام میدیم که همین تکراری بودنش خسته کننده میشه...
میدونین دوست ندارم کسی بگه خونه داری کمتر از کارای بیرونه...
خصوصا دیگه اگه بچه ای هم باشه...

خب من دارم هم کار خونه میکنم هم بیرون ، پس بخودم این حق را میدم که بتونم مقایسه کنم.
کار خونه شاید تکراری باشه که حداقل تو آشپزی اینجور نیست و میشه خلاقیت داشت و تنوع داد ولی واقعا از استرس کار بیرون خیلی کمترِ شاید هم اصلا نداشته باشه.
کسی که صرفا کار خونه میکنه وقت اضافه داره ، میتونه به کارهای شخصیش هم برسه ، کار بیرون اینجور نیست.
ممنون از نظرتون

Zahragoli پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 13:21 http://zahragoolii.blogfa.com

گفته بودین هرموقع لبخند ادامه ی نوشته میاد یعنی شوخی میکنین ، خب خداروشکر که متوجه شدین

نوشته بودم در اکثر موارد طنز هست ، اینبار هم همون بود و متوجه شدم .
ممنون از توضیح شما

Zahragoli پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 13:09 http://zahragoolii.blogfa.com

واقعا اگه متوجه نشدین ، بازم بیشتر توضیح بدما
وقتی از این حرفای سنگین میزنم ، کسی متوجه نمیشه اینقدر میگم تا آخرش کلافه بشن بگن ، فهمیدیم
از شما توقع داشتم همون اول بفهمین

حق داشتم ، اولش خیلی سنگین بود خیلی ! (لبخند)

همنشینِ خوبان پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 13:07

خوبی دخترا به اینه که توانایی اینو دارن به ترکِ دیوار هم بخندن :) و از با هم بودن لذت ببرن.
کاش تمام کشورها مسولاشون خانم بود هیچ جنگی تو دنیا اتفاق نمی افتاد ( نهایتش یه قهر کوتاه ) همه پر بود از صدای خنده ، صلح ، آرامش

همین یه قهر کوتاه؟ مثلا مسئول باشید قهر کنید برین خونه مامانم اینا ! بعدش ملت جمع شن دم در خونه مامانم اینا ، بگن بیا نون نداریم بخوریم و از این حرفا ، آره؟ (لبخند)

Zahragoli پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 12:47 http://zahragoolii.blogfa.com

از کدوم پسر خوشتون اومد؟
میو میو بود ، یا من مغزم یاری نمیکنه که بفهمم چی گفتین؟

همونی که سردش شده بود کاپشن نامزدشو پوشیده بود !
بقدری سنگین و فلسفی مینویسید که نوشته های ساده منو متوجه نمیشید ! زهرا سعی کن جوری بنویسی که آدمهای عادیی مثلِ من هم متوجه بشن ! (لبخند)

Zahragoli پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 12:39 http://zahragoolii.blogfa.com

مثلا اگه من الآن شوهرمو دوست دارم و برای حفظ این رابطه تلاش میکنم ، بیشترین دلیلش اینه که خودمو دوست دارم چون خودم توی این رابطه حس خوب دارم
کمی از سنگینیش کم شد فکر کنم

از این پسر خوشم آمد، این داره رعایت میکنه دوست داشتن خودشو ، توجه کنید:

دختره به نامزدش میگه : ﻣﻦ دیگه دارم ﯾﺦ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﻋﺸﻘﻢ!

پسره میگه : ﻋﺸﻘﻢ ﯾﻪ ﭼﻨﺪدقیقه دیگه ﺻﺐ ﮐﻦ ﺍﻻن ﮐﺎﭘﺸﻨﺘﻮ ﺑﺖ ﭘﺲ ﻣﯿﺪم!

Zahragoli پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 12:32 http://zahragoolii.blogfa.com

بنظر من اتفاقا چون خودمونو خیلی دوست داریم ، طرف مقابل رو هم دوست داریم ، یعنی هرچقدر فکر کنیم که اونو خیلی دوست داریم به همون اندازه خودمونو دوست داریم ، چون با دوست داشتن اون خودمونم حس خوب پیدا میکنیم و چون حس خوب داریم ، طرف رو بیشتر دوست داریم
چی گفتم من

منم هنوز دارم فکر میکنم ، خیلی سنگین بود این نظرتون !
از میو میو هم فراتر رفت ! لبخند)

بارون پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 11:00

بله امروز هوا عالیه، بوی بهار و قشنگی اسفند و خورشید خانم مهربون..

فکر کردم هوایی رفتین شمال، منتظر تصاویر شمال بودم( البته که شوخی میکنم)

من که اینجا یه صبحانه بسیار سالم و خوشمزه میبینم، حس خوب داشته باشید

خواب؟ الان؟ درسته که خواب خیلی خوبه ولی نه دیگه تا این حد
روزهای اسفند رو بیشتر از همیشه باید زندگی کرد..
انتخابی شاد و خوبی بود برای این روز قشنگ

سپاس از همراهیتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد