حوصله یه شروع دوباره را نداری؟ یه چیزی که بارها تجربش کردی و بازهم تسلسل؟ متوجهم چی میگی ، میپذیرم ! اصلا شده یه تکرارِ بیخود و خنده دار، یه جورایی میدونی چطور شروع میشه و چطور تموم ! بهترِ واردِ این گردونه نشی ، بذار خودش برای خودش بچرخه با بی تجربه ها، بدون من و شما ، کنار بایست و فقط نگاه کن ، دیگه حس میکنی بسه؟درست حس میکنی ، دیگه حرفِ دوست داشتن هم، تکرارِ خسته کننده ای شده !
سلام...
دوست داشتن اگه واقعی باشه که تکراری نمیشه میشه؟؟؟
شدیدا میشه ، اتفاقا اون واقعی هاش که حس میکنی دیگه این آخرِ دوست داشتنه ، بیشتر میشه !
اینجاست که شاعر میفرماید:
جانا سخن از زبان ما میگویی..
سپاس از شما
چی شد؟؟
دیگه دوست داشتن ها هم خسته کننده و تکراری شده ، اول و آخراش معلومه !
چند بار تا حالا دوست داشتی ؟ چی شد؟ به نتیجه رسیدی؟ اصلا به نتیجه رسیدی ، ادامه داشت؟ همیشه کم و بیش همونجور شروع میشه و تقریبا همونجور تموم !