بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

طنز: حالت خوبه؟

از بحث دیشب با عیال مربوطه کلافه و خیلی تو فکر بودم  ، صبح زود رفته بودم نونوایی که یکی از همسایه ها رو دیدم:

سلام ، خوبی؟

سلام ، خوبم

شما چطوری؟

اونم گفت خوبه

پرسید ، مطمئنی خوبی؟

تو دلم گفتم از کجا میدونه حالم خوب نیست؟

گفتم آره ، مشکلی نیست ! تو دلم گفتم شاید صدای جر و بحثمون را شنیده ، دیوارای خونه های الان مثل کاغذ میمونن ، همسایمون تمرین دف که میکنه من هم تو خونه باهاش سماع میرقصم !

تو همین حین و بین یه خانم میخواست بیاد نون بگیره ، یه جیغ کوتاه زد و گفت خاک عالم و راهشو کج کرد و رفت !

همسایه زد زیر خنده ، منم خندیدم ، بهش گفتم مردم دیونه شدن ، بیشتر خندید ، گفت دقیقا همینطوره و یه اشاره به پاهام کرد ، تا حالا شده با پیرهن رسمی و کت و شلوارک کوتاه بالا زانوی گل گلی برین نون بربری بگیرید؟ امان از زن ناسازگار که فکر واسه آدم نمیذاره!

نظرات 4 + ارسال نظر
توسن دوشنبه 28 تیر 1400 ساعت 22:59

واییییی بهراد از دست این خیالپردازیای تو ن شما

لبخند

الی یکشنبه 27 تیر 1400 ساعت 22:45

عه داستان بود :/

لبخند

الی یکشنبه 27 تیر 1400 ساعت 19:45

فکر نمیکردم متاهل باشید !

خنده ، جالبترین برداشت از یه داستان طنز !
ممنون از شما !

بارون یکشنبه 27 تیر 1400 ساعت 19:38


بیچاره دیگه هیچوقت اون آدم قبلی نمیشه..
البته معلومه خودش هوش و حواس درست و حسابی نداشته و مقصر عیال مربوطه نبوده..

معلومه شما هم از نسل اون عیال مربوطه هستین ! (لبخند)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد