بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

طنز کوتاه : لبخند نزنید !

از کلاس آموزش روانشناسی آمدم بیرون ، حرفای استاد خیلی اثر گذار بود ،"به همه لبخند بزن!"
توی ایستگاه مترو منتظر بودم ،خانم مسنی نزدیک من بود و چهره بسیار مهربونی داشت،برگشتم سمتش و بهش لبخند زدم،یه دفه با کیفش محکم کوبید تو سرم ، مگه خودت خواهر و ... آی پلیس ! (لبخند)
نظرات 6 + ارسال نظر
نرگس یکشنبه 25 مهر 1400 ساعت 10:10

ولی من مشکلی توشون ندیدم گفتم کارخودتونه

شاید از نظر شما اینطور بوده!
باز هم معذرت میخوام

نرگس شنبه 24 مهر 1400 ساعت 22:58

هروقت براهرپستتون گاهی کامنتایی گذاشتم امانبودن بلاگفاکامنت میخوره اینجا بلاگ اسکای من قبلاوبلاگ داشتم اینجورنبود ظاهرا تشعشع بلاگفااینجارم گرفت

بعضی از کامنتها بخاطر مضمونش تایید نمیشه ، پوزش میخوام.

Sra شنبه 24 مهر 1400 ساعت 21:54

لبخند زدن کلا دردسره

میبینی سارا؟!

توسن شنبه 24 مهر 1400 ساعت 17:49

اوه اوه اوه مدل لبخند من ک اونجوریه ک میخام از وسط نصفش کنم

سلام خطرناک!

توسن شنبه 24 مهر 1400 ساعت 17:48

داشتم دربارت فک میکردم
میگفتم قطعا اگ شمارته داشتم سیوت میکردم منور القلوب خخخخ
اصلا شاادیاااا شادتم

یعنی منظورتون یه چیزی مثل دمت گرم بود؟! (لبخند)

توسن شنبه 24 مهر 1400 ساعت 17:41

حتما باز از اون لبخندای مرموزانه شیطانیت زدی ذهن مردمو منحرف کردی

وقتی کیف میخوره تو سرتون ، مدل لبخندتون چه طوریه؟!
از اون لبخندها ! (لبخند)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد