صداش بد میومد ،بدون اینکه تکون بخورم ، گفتم الان بهتر شد؟ 5 شنبه گفت آره ! 5 شنبست دیگه ، ذوق داره !
گفتم خب میگفتی ، گفت اره بلاگر جونم ، دلم حسابی برای عروسی رفتن تنگ شده ، قبل این مشکلات اکثرا 5 شنبه ها مهمون عروسی ها بودیم و یکم حرکات موزون میکردیم و از این حرفا ، الان که نمیشه ، گفتم خب من چکار کنم؟ عروسی کنم؟ میخنده میگه نه ،، کلا دارم درد دل میکنم ! راستی نمیدونی لی لی ناهار چی داره فردا؟ میگم نه ولی دستپختش خوبه هر چی داشته باشه میتونی بری پیشِ اون ، سکوت ... یعنی داری میگی نیام پیشت؟ یعنی تموم شد؟ دیگه 5 شنبه ای نیستی؟ صدای رعد و برق و بارون ! الو 5 شنبه؟ چی میگی ؟ مگه روزها هم هورموناشون قاطی میشه؟ (لبخند) 5 شنبه جان من کی گفتم نیا ؟ اصلا اگه اول نیای اینجا و اون چمدون کوچیکِ صورتیتو باز نکنی که من حالم بد میشه ، حالا بیا بعد حرف میزنیم !
صدای خنده و یه باشه گفتنِ غلیظ و بعد یه مکث ....خب فردا ناهار چی داریم بلاگر؟ هر چی دوست داری براتون درست میکنم ! ....اووووم من هوس جوجه کباب با پلو و ته دیگ سیب زمینی کردم ! میگم ویار کردی یا هوس؟ آخه ته دیگ سیب زمینی؟باشه ، درست میکنم ، شما بیا... میگه دارم راه میفتم بلاگر جونم ، چیزی نمیخوای؟ میخندم و میگم حالا فرضا هم چیزی بخوام ، نمیاری که ! نه عزیزم ، فقط بودن شما رو میخوام !
داره میاد ، خیلی خوشحالم ، خیلی خیلی شادم ...
این پست ادامه داره ...
یه روستا تو جاده چالوس هست که واقعا زیباست ، بعد از سد کرج ، دوست داشتی فردا صبحِ زود با او بودی و میرفتی آنجا ؟ مهمون خونه یه روستایی، نیمرو با نونِ محلی میخوردی ؟ با یه چایی تازه دم توی استکانهای کمر باریک؟ من چون تجربش کردم میگم ، واقعا میچسبه !
داری زندگیتو میکنی؟ کم و بیش خوبه و گاهی هم بد؟ جهت اطلاع داری طبیعی زندگی میکنی ! اگر همش خوب باشه ، یه جای کار مشکل داره !
طلوع خورشید زیباتره یا غروبش؟ اگه براتون یه نفس مونده باشه ترجیح میدین با کدومش همراه باشید؟
منظودم این بود پنج شنبه بخواد هوو براش بیاری میاری؟
لطفا منو در گیرِ گیس و گیس کشیِ هووها نکنید ! (لبخند)
بلاگر اگه پنج شنبه بگه عروسی کن میکنی؟
چون آخرین دقایق زندگی دلگیره دوس دارم با طلوع همراه باشم ...
با 5 شنبه نمیشه عروسی کرد ، اونوقت این علاقه و محبت دیگه وجود نخواهد داشت !
سپاس از نظر شما
هردوتاش به نوع خودش زیبایی خواص خودش داره اما طلوع به نظرم اونم توروستاباشی ویه لیوان قهوه یاچایی به دست نگاه بکنی نظاره گرش باشی
ممنون از انتقال حس خوبتون
سلام
واقعا چه زود میرسه هر پنج شنبه. نمیدونم از بس دوسش دارم زود به زود میاد یا همه روزا اینجوریه؟ درسته واقعا تمام روزها تندتند داره میگذره و پنج شنبه برای من پررنگتره.دوست دارم فردا ناهار هویح پلو درست کنم چون هم خودم وبچه ها وهم اون دوست داریم. به نظرم روز پنج شنبه همه چی میچسبه چون با ذوق وشوق در اون روز میخوریم. خداروشکر که داره میاد عطر وجودش از الان همه جارو پر کرده.سپاس
سلام و عرض ادب به هم پنجشنبه ای گرامی
لی لی میدونستی پنجشنبه خیلی دوست داره؟ همیشه بهم میگه یکی از دوست داشتنی ترین ۵ شنبه ایهای دنیاست و وقتی میرم پیشش ، مثل قصر روزها حس راحتی دارم و از دستپختش که نگم ، معرکست !
پنجشنبه را ندزدی لی لی؟ (لبخند)
سپاس از همراهی و حضور شما
چقدر باید آروم باشی که یه نفس باقی مونده رو با طلوع یا غروب همراه بشی
اون نفس آخرو به حرف دلم گوش میدم
البته راجب شما فکر کنم از نفس اول به حرف دل بودید ! (لبخند)
سپاس همینطورشما
ممنون
دارم لذت میبرم
بسیار هم عالی، امیدوارم همیشه شاد باشید.
خودم الان اونجام
اِ اِ اِ ...نرگس شمایی... ااینجا چکار میکنی؟! (لبخند)
چای تو استکان هاکمرباریک میچسپه اونم بانشستن رویه صندلی یا رو یه کوه بلندکناریه رودخونه توطبیعت زیبا وبکر وسکوت بی نظر روستا وطبیعت دلچسپش همه چیش بی نظیر من هروقت میرم لذت میبرم هم چایی میچسپه اونجا هم غذا اما من بیشترطرفدارچاییشم ولذت بردن ازسکوت ونشستن رو صندلی تماشای بی نظیر غروب وطلوع خورشید وصدای بزغاله وبزو رفتن به طویله و صدای مرغ وخروس والاغ و به دوراز ترافیک وفضای دودی شهراو یه هوای عالی بکشی روریه هات جلاپیداکنه ونون ساجی خودعشقه .اهنگارضابهرام خیلی خوشم میاد
نرگس گرامی ، منو بردی به همونجا ! ساده گویی شما لذتِ تجسمِ اون فضا رو بیشتر میکنه
سپاس از شما و همراهیتون
خوبه که شما و پنج شنبه هستین..
من هم نباشم ، خیالت راحت باشه که 5 شنبه همیشه هست !