بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

تغییر ناپذیره !

‏توصیه مهم ، بدنبال تغییر دادن آدمها نباشید که اونو شدنی نمیدونم،  با کسی شروع کنید که بدون تغییر همونی باشه که می‌خواهید !

نظرات 10 + ارسال نظر
نرگس شنبه 15 آبان 1400 ساعت 10:21

نه زخم خورده نیستم . اصااهمیت نمیدم به اینجورادما..من بدوخوب فرقی نداره برام ردمیکنم چون اهل ازدواج نیستم .. من گفتم یه چندراه جلوتوسن بزارم کمکش کنم

ممنون از شما

scammer doll جمعه 14 آبان 1400 ساعت 21:07

نیست همچین کسی! تغییر لازمه زندگی هر آدمیه


حالا یه کم تغییر کنن چیه میشه؟ آسمون به زمین میاد؟

شخصیت انسانها از دیدِ من تغییر ناپذیره ، برمیگرده به ذات و فطرتشون (ژنتیک)
سپاس از همراهیتون

توسن جمعه 14 آبان 1400 ساعت 13:49

خب اخه کی جیمز باند تر از خودت 31352

همینو بگو !
مفهوم اون شماره ها را درک نکردم ! حروف ابجد کار میکنید؟ (لبخند)

توسن جمعه 14 آبان 1400 ساعت 13:47

خب متاسفانه مشکل همینجاس ک غیب شده الان

شاید مردِ نامرئی بوده؟ (لبخند)

نرگس جمعه 14 آبان 1400 ساعت 13:34

توسن میدونی چیکارکن شما بده دست پلیس برات پیدامیکنه یااگهی بده هرکس شماره پلاکی شمارش این بود دیدبهت خبربده یااینکه میتونی بشینی دعابخونی ختم هاهستن بگیری بلکم فرجی بشه ناامیدنشو درناامیدی بسی امیده نگهش دار ولی بازم اینایی که گفتی دلیل نمیشه ها توسن

معلوم نرگس هم زخم خوردس ها ! (لبخند)
راهکار داد بهتون ، خواستگار را بده دست پلیس ، بعد هم خوش و خرم برید زندگی کنید!
نرگس عزیز ، با خواستگارهای خودتون هم اینطور رفتار میکنید؟ نکنه میخواهید خواستگارهای توسن را فراری بدید؟ (لبخند)

توسن جمعه 14 آبان 1400 ساعت 13:24

خب من چیکار کنم ک سلیقه من با بابا سرتا پا فرق داره اصلا اون ادمایی ک من میپسندم چون ورزشکارنو خوشگل و خوش تیپو خانوادشونم خوبه اخلاقشونم بد نیس اما بابا با این عقایدش هیچکدومو قبول نداره

شاید بابا هم میدونه زیاد خواب میبینی ! (لبخند)

توسن جمعه 14 آبان 1400 ساعت 13:20

بنظرم از بس بهش اخم کردم و محل نمیذاشتم ناراحت شد رفت .خب من چیکار میکردم اون خنگ بود نمیفهمید نباید دنبال من کنه با ماشین ک باهاش حرف بزنم عععع مث ادم پیاده میشد حرفشو میزد خب

میبینی؟ میبایست یه کلاس آموزشی برای خواستگارها بزارن !
دفه بعد میبایست با مادرو پدر و خانواده بیان دور دور که همونجا در پارک مراسم خواستگاری و چه بسا عقد کنان هم برگزار شه و کار تموم شه ! (لبخند)

توسن جمعه 14 آبان 1400 ساعت 13:17

خخخخ روزای اخرم مث اینک کار داشت برارشو میفرستاد منو بپاعه بنظرم میترسید من در برم کاش سخت گیری نمیکردم هووممم خب خیلی اسکول بودا فک کنم از بس ضایع بازی دراورد کل پارک فهمیدن .اهنگ معین مثلا بی تو من نمیتونمو میزاشت رو باند و هی دور میزد ی دیوونه ای بود مث خودم

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید ! (لبخندِ شیطانی)

توسن جمعه 14 آبان 1400 ساعت 13:12

فراری چیه بابااا طرف خودش سه ماهه تموم موقعی ک میرفتم پیاده روی هر روز میومد مینشست تو ماشین منو دید میزد چند بارم زور خودشو زد ک سوارم کنه منم لجباز خخ ولی خیلی خوشگل بودا خالکوبیشم قشنگ بود

واقعا که !
یعنی تا این حد اوضاع شوهر خرابه ؟
میگم بدزدش و دست و پاشو ببند به صندلی ، یه عاقد هم بیار و بگو تا عقد نکنه آزاد نمیشه ! (لبخند)

توسن جمعه 14 آبان 1400 ساعت 12:48 http://mehrnaz19brz.blogfa.com/

بهرااددد بنظرت چطوری میشه کسی ک ن شماره ای ازش داری ن ایدی و ن اسم و فامیلی و فقط ی شماره پلاک داری رو پیدا کرد؟

میتونی از جیمز باند کمک بگیری !
آیا این روش جدید برای یافتن خواستگاران فراری میباشد؟! (لبخند)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد