همش میگه میخوام برم و این شما را خیلی نگران میکنه؟
فکر میکنی اگه نباشه آسمون به زمین میاد و دیگه هرگز نمیتونی زندگی خوبی داشته باشی؟
با محبت های افراطی میخوای هر جور شده نگهش داری؟
استرسِ اینو داری که دیگه فردا نباشه و شما را ترک کنه؟ و...
***
میدونستی اصلا اعتماد به نفس نداری؟!
اون که میره ازاری دیده که تصـــــــــــــــمیم گرفته بره
بالاخره با کارهای که کردیم هلش دادیم بسمت رفتن
کاملا موافقم
سپاس از نظدتون
طرف دیگه به سمت رفتن هلش داده
.
ی وختاییم ایجوری نیس ،بعضی بقتا شرایط ادم خودش تغییر میکنه همین باعث میشه تصمیم های جدید تری بگیره ک ممکنه بعضی وقتا تصمیمایه قبلیشو نقض کنه و از سمت خودش بخواد که بره
ولی خب زیاد مهمم نیس برای من البته
چون من ک از خودمو میشناسم با خودمم مشکلی ندارم ک نتونم حلش کنم بقیه هم اگ خوششون بیاد ازم میمونن نیادم مهم نیس ما ب رفتن عادت داریم
سپاس از نظر و توضیح خوبتون
ب نظر من ک هر کی بخاد بمونه خودش میمونه
غیر از اینه ؟؟؟
مسئله همون "بخواد" هست !
بله بخواد میمونه و نخواد هم عاملش خودش نیست ، طرف دیگه به سمت رفتن هلش داده !
شاید یاد بگیره جلوی رفتن آدمها رو نمی تونه بگیره، رفتنی امروز نه، فردا حتما میره، چون نیومده که بمونه
فقط بهاش سنگینه؛ عمر و روزهای از دست رفته...
و غیر قابل جبران !
سپاس از نظر شما
طفلک نگران های بی اعتماد به نفس..
اشکال نداره بزرگ میشه یاد میگیره..
ضمن احترام به نظرِ شما ، بعضی ها در بزرگی هم یاد نمیگیرند !