گاهی پیش میاد چیزی درون ذهن شما ، آنقدر واقعی میشه و براش دلیل و حجت دارید که بر مبنای آن توهم تصمیم جدی میگیرید و به آن عمل هم میکنید.
شاید تا کنون چیزی گم کرده باشید ، به کسانی شک میکنید که در حالت عادی امکان نداشت اینکار را بکنید ، تمام رفتارهای آن شخص که به او شک کرده اید به نظر شما غیر عادی و مشکوک میاید ، کافی است یه اتفاق هم مزید بر علت بشه و بدون دلیل و مدرک محکم کسی را متهم کنید.پس از چند روز بعد ممکن است آن شی گم کرده را در جایی پیدا کنید و بخاطر تهمتی که حتی بزبان هم نیاورده اید از خودتان خجالت بکشید.
در زندگی هم پیش میاید ، کسی که به زندگی بی توجه شده و اکثر مواقع در فکر است ، رفتارهایش با مدتی پیش تفاوت کرده و از دید شما مشکوک به خیانت است !
در آن حال با توجه به اینکه ذهن پیش داوری کرده ، تمام گزینه ها و حرکات او ، شما را به این قضیه نزدیک تر میکند که قطعا" مسئله ای وجود دارد ، به نحوی که بر این مبنا شروع به کنجکاوی و سرکشی در اوقات آن شخص میکنید و گاهی تا آنجا پیش میرید که مبنای بحث و جدل شما خیانت قطعی او میباشد.
اگر زمانی بگذرد و متوجه شوید فرضا او درگیر یک مشکل مالی بوده یا خبر بیماری یکی از نزدیکان را شنیده و خیلی یا های دیگر.
تا مدرک موثق و دلایل غیر قابل انکار ندارید به ذهن خود این اجازه را ندهید که به سمت و سوی توهم و داستان سازی برود.
کار زیاد آسانی نیست ولی میتوانید پس از خواندن همین نوشته و فکر کردن به آن ، قدمی در زمینه بستن توهم ذهنی و پذیرفتن واقعیتها با دلیل و شواهد کافی بردارید.
قدرت ذهن را دست کم نگیرید ، ذهن جایی است که در خواب برای شما دنیاهایی با حس واقعی بوجود میآورد ، نگذارید در بیداری هم برای شما رویا و تخیل بسازد.
اتفاقا توهم کن به واقعیت تبدیل شد و با دلیل و مدرک ثابت شد که خائن بود ولی کلا حرفتون درسته
چشم ها رو باید شست...
جور دیگر باید دید