خیلیا تا هر چی میشه و رفتارهای بچه گانه از خودشون نشون میدن ، میگن کار کودک درونه !
پس چرا اونایی که تو سن کم ، گوشه گیرن و رفتار آدم بزرگا را تقلید میکنن را نمیگن میانسال درون ؟
ذات و فطرت بعضی از آدما شیطنت کردن را دوست داره و از بچگی هم همین هستند تا پیری ، گاهی اوقات تو بچگی هم حتی خودشو نشون نمیده ،چون میشه به بچه ها زور گفت و کنترلشون کرد ، وقتی بزرگ میشن این حالت نمود پیدا میکنه.
آدمها همیشه برای فرار از اشتباه یا توجیه آنها یه چیزی درست میکنن ، زورشون هم بیشتر به بچه ها میرسه ، نه اینکه میدونن اشتباه کردن در بچه ها یه چیز طبیعیه ، هر رفتار خطایی که میکنن یه اسم کودک درون روش میذارن و خودشون را راحت میکنن !
کودک درونی وجود نداره ، نمیدونم اولین بار چه کسی به این نتیجه رسیده و این واژه را ابداع کرده ، هر کی بوده مطمئن باشید میخواسته از تمایلش به یک سری رفتارها تو سن بالا فرار کنه یا خجالت میکشیده انجامشون بده.
هر کاری که میکنید ،خواسته حس و روحتونه ، تو سن بالا اگر علاقه دارید که گاها کارهای عجیب غریب بکنید هم ایرادی نداره ، ولی با کودکان کاری نداشته باشید و چیزی را گردن اونا نندازین ، بدون عذاب وجدان ، مسئولیت کارهاتون را بعنوان یه فرد بالغ بپذیرید و حتی ازش لذت ببرید، چیز بدی هم نیست ، این انسان شیطون درونتونه !
من تا حالا از کلمه کودک درون برای خودم استفاده نکردم اما خب شیطون درونم زیادی فعاله .... فقط اینکه من نمیتونم به هر کسی شیطون درونم رو نشون بدم
عالی
واقعا حقیقت داره