دلم برای یه قرار کوه تنگ شده ، ساعت 5 صبح برسی به تجریش ، کله پاچه را بخوری ، بری سمت دربند و شیرپلا ، خنکی صبح و زیبایی خ ولیعصر ، با درختای سبزش ، بعد بری نایب پارک وی ، برای ناهار ، یه فیله کباب با کوبیده اضافه بخوری و بری بازار تجریش ، از شیر مرغ تا روح ! آدمیزاد پیدا میکنی !
تهران یکی از زیباترین شهرهای دنیاست ، یادمه یه روز که تو مدرس به سمت شمال میرفتم و بخاطر گرمای هوا کولر زده بودم ، به کوه های شمال تهران که نگاه کردم ، برف روش بود!
با اینکه رابطه خوبی با کوهنوردی ندارم اما همچین نوشتی که دلمان خواست
هوای بهشتی این ماه ، همه چیز را خواستنی میکنه !
اشتباه دیدم؟؟؟؟؟ از غذا نوشتی؟؟؟؟؟
ننوشتم که تو خونه زیر گل و بلبل و سنبل میشینم ، باد بهاری میزنه و سرمست میشم و خونه همسایه ها رو نگاه میکنیم و میخورم !
نوشتم بریم کوه و بعدش بخوریم ، همش میسوزه ، نه اینکه مثل بعضی گوشت بشه بچسبه به تنشون ! (لبخندپس از یک پاسخ وبلاگ شکن)