در انتقال مطالب به کسی که بنحوی حق او بوده که از از آن موضوع مطلع باشد ، 2 حالت خطا داریم:
1- مطلبی را که بایستی بگیم را پنهان میکنم
2- واقعیت آن مطلب را نمیگوییم و خلاف واقع میگوییم .
وقتی مطلبی را پنهان میکنیم و نمیگوییم ، دلمان خوش است که خلافی نگفتیم و وجدانمان هم آسوده است !
از دید من پنهان کردن مطلبی که میبایستی گفته شود ، بسیار بدتر از خلافگویی میباشد، من راضی هستم به من خلاف بگویند ولی چیزی را از من پنهان نکنند.
شخص وقتی خلاف واقع میگوید ، شما فرصت این را دارید که از نحوه صحبت کردنش یا بررسی مطلبی که شنیدین به حقیقت ماجرا پی ببرید، ولی وقتی کل قضیه عنوان نمیشود ، ممکن است شما زمانی به آن پی ببرید که دیگر خیلی دیر شده باشد.
مثال میزنم ، مردی سرمایه زندگی خود و همسرش را در جایی سرمایه گذاری کرده و کوچکترین خبری به همسرش نداده (پنهان کاری) و او هم بخاطر اعتمادی که داشته پی گیر این قضیه نبوده ، بعد مدتی کل سرمایه از دست میرود و موضوع علنی میشود ، آن مرد اگر ماجرا را پنهان نمیکرد یا حتی شاید اگر خلاف هم میگفت ، همسرش میتوانست به حرف او شک کند و سر از ماجرا دربیاورد ولی وقتی هیچ مطلبی گفته نشده ، کاری هم از دست همسر او بر نیامده و سرمایه هم از دست رفته .