بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

طنز : خنده بی موقع !

خنده خیلی خوبه ، قطعا آدمها هر چی بیشتر بخندن به سلامتی روح و جسمشون کمک کردن ، فقط گاهی وقتی  میاد سراغت ، که  بی موقع است !

***

یه بار رفته بودم مجلس ختم  پدر یکی از همکاران ، همه رو زمین نشسته بودن و یه سری صاحب عزا رو صندلی و رو به جمعیت نشسته بودن ، یه آقای مسن و چاقی که رو صندلی و روبروی من نشسته بود ، قسمتی از شلوارش پاره بود و لباس زیر گلدارش معلوم ، خب منم خندم گرفت ، از اون خنده های انفجاری که نمیشه جلوشو گرفت ، خلاصه کرونا اینجا بدردم خورد ، ماسک رو صورتم بود و در حال خنده سعی میکردم ادای گریه کردن را در بیارم ، و بحالت دویدن از محل خارج شدم ، حالا مگه خندم بند میومد ، تو حیاط داشتم به خودم میپیچیدم ! از چشمام داشت آب میومد و همه موقع رد شدن فکر میکردن گریه کردم و  از کنارم که رد میشدن  یه دستی رو شونم میزدن و تسلیت میگفتن بعدا شنیدم که همه میپرسیدن ایشون چه نسبتی با متوفی داشت که اونجوری و بشدت و بیشتر از فرزندان آن مرحوم گریه میکردن؟!

***

رفته بودم برای مراسم عقد یکی از دوستان ، دوست من قد بلندی داشت با سبیل های درشت (ولی پسر مهربونی بود ، برعکس قیافش!)  ، عاقد داشت عقد میخواند و همه ساکت بودند ، یکی از خانمهای مسن و محترم که همراه عروس بود ، ظاهرا یادش رفته بود که از داماد هم برای وکالت میپرسن یا در عوالم خودش بود ، عاقد از داماد که پرسید وکیلم؟ آن خانم مسن گفت ، رفته گل بچینه ... حالا من داشتم به سبیلهای دوستم نگاه میکردم و تصور این قضیه که با اون هیبت ، رو نوک انگشت داره تو یه باغ میچرخه و آواز میخونه و مثل سیندرلا داره گل میچینه ! خب منم خندم گرفت  ، یعنی همه خندشون گرفته بود ولی به احترام آن خانم مسن کسی نخندید ، ولی این موقع ها متاسفانه دست خودم نیست ، من که زدم زیر خنده ، همه ترکیدن و شروع کردن به خنده ، کلا مجلس بهم خورد و عاقد قهر کرد و داشت میرفت که با بیرون کردن من از مجلس که همچنان در حال خنده بودم ، قضیه به خیر گذشت!

نظرات 10 + ارسال نظر
تیلوتیلو شنبه 17 خرداد 1399 ساعت 10:22 https://meslehichkass.blogsky.com/

بارون پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 20:38

دختر غریبه پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 19:23 http://strangergirl66.blogfa.com

تازه شما از کجا میدونین عدم حضور دارن؟؟
خیلی هم حضور دارن
خودم افتخار عروسشون شدن رو نمیدم

صحبت از آرزوها اصلا برای جوانان عیب نیست .

دختر غریبه پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 19:18 http://strangergirl66.blogfa.com

اصلا برای پاگشای مجازی عروسشم باید مجازی باشه
شما فرض کن من عروس شدم
پاگشا لطفا

حرف شما محترم ، لطفا اگه تونستید یه داماد مجازی هم پیدا کنید ،فکر کنم مجازیش هم کمیاب باشه چه برسه به واقعیش ، بعدا راجب مراسم صحبت میکنیم !

دختر غریبه پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 19:08 http://strangergirl66.blogfa.com

اول بگین پاگشای مجازی چیه که بدونم که عروس شدن ارزش داره یا نه!

شما عروس بشو تو این اوضاع خراب و عدم حضور خواستگاران محترم ، من و بقیه مخاطبین عزیز قول میدیم ، مراسم پاگشای مجازی را برات میگیریم ، اون موقع خودتون متوجه میشین !

دختر غریبه پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 18:53 http://strangergirl66.blogfa.com

چشم
اونموقع هر دو خدمت‌میرسیم

شما عروس بشو ، پا گشای مجازی براتون میگیریم !

دختر غریبه پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 18:42 http://strangergirl66.blogfa.com

نه !
یه حرکتی برای عزاداری بود
اگه توضیح بدم بیمزه میشه
....
در هر حال خواهر شوهر خودش عروس خونواده ای میشه و جز فامیل به حساب میاد

حالا هر وقت عروس شدی و خواهر شوهرت را فامیل عزیزت محسوب کردی ، آن موقع بیا راجبش حرف میزنیم !

دختر غریبه پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 18:11 http://strangergirl66.blogfa.com

:)))))))
یعنی حرکت رو توضیح بدم؟ :)
اما انجام دادنیه نمیشه توضیح داد

یکبار هم عروسمون باردار بود که توی جمع حالش بد شد ... خیلی خاص غش کرد و تو اون حال که همه نگران شدن من با صدای بلند خندیدم برای اون مدل غش !

یعنی بدتر کردی ! آفتاب بالانس زد؟ حرکت قیچی در هوا ؟ باز کردن 180 درجه پا؟ چیو نمیتونی توضیح بدی؟
***
در رابطه با عروستون هم ، خواهر شوهر هستی دیگه ،اون غش میکنه شما میخندی ، باجناق و خواهر شوهر ، فامیل محسوب نمیشن ! !

دختر غریبه پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 18:02 http://strangergirl66.blogfa.com

این متن طنز منو یاد یه خاطره ای انداخت
و درست وسط مراسم ختم بخاطر یه حرکتی از
خانم صاحب عزا بلند خندیدم ...
خیلی بد شد ولی

سعی کن اینقدر واضح ننویسی ! چه حرکتی؟ یه حرکتی !

سارا پنج‌شنبه 15 خرداد 1399 ساعت 17:58 http://15azar59.blogsky.com


اخ اخ از اون طنز اول من هم یه خاطره دارم که یه بار خواستم توی وبلاگ بنویسمش ولی گفتم شاید خوشایند نباشه

بعضی وقتا واقعا بد موقع خنده میاد سراغ آدم ، البته من هم عادت ندارم جلوی خندم را بگیرم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد