خوانندگان وبلاگ و همنشین های محترم مجازی عموما افراد دقیق و موشکافی هستند ، اکثر خودشان افکار نویس بوده و وبلاگی دارند.
ماه هاست مینویسم و در زمینه های متفاوت عقاید و افکار خودم را بیان میکنم و تا کنون دچار تناقض گویی نشدم ، فکر میکنید من میتوانم هر مطلب جدیدی که مینویسم ، برگردم و کل مطالب قبلی را بخوانم و مواظب باشم که مطلب متناقضی ننویسم؟
خب ، این امکان پذیر نیست ، فقط در یک حالت این ممکن است که افکار من شکل گرفته و به باور من تبدیل شده .
این مقدمه بخاطر آن بود که بگویم برای برخورد با مسائل زندگی در حد توان آمادگی و تمرین داشته باشید و حداقل برای موارد عمده زندگی باورهایی که از دید خودتان یا تجربه نزدیکانی که دوستشان داشته و به ایشان اعتماد دارید یا منطق و احساستان ، درست است ، تشکیل دهید، در این حالت وقتی که با مشکلی مواجهه میشوید ، آمادگی لازم را خواهید داشت و اینگونه نخواهد بود که حیرتزده و وامانده به آن مسئله خیره شوید و وقتی حرف میزنید چون از قبل راجب آن موضوع تجربه ، فکر و یا تحلیل داشتید ، دچار تناقض گویی نخواهید شد.
کاری که دقیقا واکسن برای ما میکند ، وقتی واکس میزنید ، سیستم ایمنی بدن در مقابل میکروبهای ضعیف شده یا ژن آنها عکس العمل نشان میدهد و این در بایگانی ایمنی ما بعنوان یک تجربه برخورد با آن بیماری ذخیره میشود و اگر روزی خود میکروب سراغ ما آمد، بدن از قبل میداند که چه باید بکند و با توجه به آمادگی قبلی ،آن میکروب قادر به صدمه زدن به ما نخواهد بود.
اوهوم
مشخصه که این حرفا باور درونیتون هست
ولی باورها هم گاهی دچار تنش میشن...
میپذیرم که ممکنه باورانسانها هم با گذشت زمان تغییر و با تجربه های جدید خودشو به روز بکنه ولی اینکه در هر مقطع زمانی راجب مسائل کلی از قبل ایده و عقیده ای داشته باشیم و بهش فکر کرده باشیم ، کار بسیار خوبیه !