خانمها معمولا از نظر فکری و جسمی بسیار زودتر از آقایان به بلوغ میرسند ، از دید من ارتباط و ازدواج با مردانی کم سن تر از زنان اشتباه محض است که شاید در دهه 20 زندگی دیده نشود ولی در دهه 40 آن قطعا دیده خواهد شد.
هر چقدر احساس بود و علاقه و هر چقدر بقیه شرایط تفاهم هم فراهم بود ، مطمئن باشید همین گزینه بالاتر بودن سن خانمها خصوصا در آینده ، مشکل بوجود میآورد.
از دید من در اینگونه زندگیها در ابتدا زن سالاری خواهد بود و به مرور جنگ بین این که کی حرف آخر را بزنه و در ادامه زن میبایست کم کم از خواسته های خودش بگذره ، میبینه که سریعتر از مردش داره گذر عمر را حس میکنه و برای مثال تو دهه 40 زندگیشون تمام مدت باید به فکر این باشه که مردش را برای بتونه برای خودش حفظ کنه ! مجبوره بجای خوش بودن در زندگی و پیشرفت و حرکت رو به جلو همیشه مقداری از انرژی خودشو وقف این بکنه که مردی که از من جوانتر دیده میشه آیا همچنان مثل گذشته دوستم خواهد داشت؟
گفتن این که این مردها اگر با کس دیگه ای و از خودشون کوچکتر هم بودن همین کار را میکردند یا ما با هم تفاهم داریم و این حرفا قدیمی شده و حرفهای مشابه هم کمکی نمیکنه ، چون واقعا اینطور نیست ، این شرایط زندگی و یک انتخاب نادرست است که مرد و زن را به خطا وادار میکنه ، بالاخره اگر جایی اشتباه بکنیم ، روزی باید منتظر عواقب اون هم باشیم !
این مسئله را جدیدا من زیاد میبینم و حتی در بعضی موارد خانمها پز کم سن تر بودن همسرشون را به دیگران میدهند ، جلوی پا را نگاه نکنید سر را کمی بالا بگیرید و جلوتر را هم ببینید مثلا 10 یا 20 سال دیگر خود و همسرتان را و بعد تصمیم بگیرید.
والله تو طایفه ما این چیزا مرسوم هست.
حتی مواردی داریم که زن از مرد 12 سال بزرگتر هم بود و الان نوه هاشون مدرسه میرن و ...
به نظر من تا 5سال هیچ مشکلی نیست.
من که قانع نشدم و همچنان این نوع ازدواج را مناسب نمیبینم.
با سپاس از نظر و حضورتون
اصلا با این پست موافق نیستم
تعجب میکنم از افرادی که انقدر زندگی رو با معادله ریاصی اشتباه میگیرن..
مرد اکه مرد نباشه 30سالم بزرگتر باشه بازم جنسش خرابه
ممنون از نظرتون ،زندگی واقعی قطعا به معادله ریاضی نزدیکتره تا به داستانهای سیندرلا !
یه انتخاب اشتباه مسیر زندگی را عوض میکنه ، شاید بعضی نیاز دارن که خودشون تجربه کنن و هزینه هاشو بدن ، بعد برسن به همونی که دیگران تجربه کردن !
به شدت موافقم و واقعا حس خوبی نداره ازدواج با اختلاف سنی معکوس.
در هر موضوعی همیشه استثنا هست و امیدوارم اگر شخصی که این مطالب رو میخونه به این صورت ازدواج کرده جز استثناها باشه و زندگی خوبی داشته باشن، اما در کل با ذات زن و مرد همخوانی نداره این مدل ازدواج، مرد تحت هیچ شرایطی نباید از زن ضعیف تر به نظر بیاد و خب موضوع سن هر چقدرم بخوایم دلیل بیاریم و انکار کنیم نمیشه بگی مرد کوچکتر میتونه قوی تر باشه و محکم تر.
ذات هیچ خانمی دوست نداره نقش مرد رو بازی کنه چون اول از همه خودش ضربه میخوره و بعد از مدت زمانی کوتاه حس ظرافت و ناز بودن با زن سالاری از بین میره و این هیچ خوب نیست، قشنگی زندگی مشترک به اینه که زن همراه مردش باشه نه آقا بالا سرش، عموما وقتی خانم بزرگتر باشه ناخود آگاه حس آقا بالا سر میگیره و همه چی از حالت نرمال خارج میشه.
بزرگتر بودن مرد لازمه چه در جنبه های معنوی زندگی چه در سایر جنبه ها، من حتی دوستانی دارم که با همسن خودشون ازدواج کردن و هر موقع صحبت میشه اغلب تاکید دارن که چندسال اختلاف برای زندگی مشترک ضروریه، به هر حال حرف تجربه در یه جامعه آماری فرآوان هیچ وقت اشتباه نیست و باید به درست بودنش اطمینان داشت.
ممنون از نظر شما ، زنهایی که بزرگتر هستند نمیتونن اون حس اعتمادی را که لازمه زندگی طبیعی و حفظ جایگاه مرد و زن هست به مردشون داشته باشن ، حس میکنن خودشون بیشتر متوجه میشن و تجربه دارن و واقعا هم همینطوره .در دهه 40 به بالا عذاب خواهند کشید و همیشه نگران خواهند بود.
بسیار زیاد موافقم با حرفاتون برای اینکه توی فامیل بسیااار نزدیک توی خانواده دو مورد این جوری داریم که یکی ۵ سال و دیگری ۱ سال بزرگتر هستن از همسرانشون و دقیقا همین چیزایی که گفتید توی خانواده هست اونها به شدت زن سالار هستن و اصلا شوهراشون تو فامیل حتی دیده نمیشن در واقع هر وقت میخوان از اونا صحبت کنن میگن خانواده فلانی(نام زن) ..در ادامه حرفاتون بنظرم این مساله روی بچه های اونها هم تاثیر داره اینا هر دو دختر دارن و دخترانشون به شدت حس حکمرانی دارن با اینکه تازه هنوز نوجوان هستن احساس میکنن فقط اونا تصمیم درست میگیرن حتی شنیدم بارها که میگن پسرها خیلی ضعیفن.. و این بخاطر نوع زندگی اون دخترها هست اونها میگن ازدواج نمیکنن چون مردی در اندازه اونها وجود نداره که قدرت تصمیم گیری های مهم زندگی داشته باشه در این حد روی زندگی بچه تاثیر داشته ...
...
امیدوارم به عنوان مادر یه پسر جوان ..پسرم دچار چنین عشقی نشه که اسیب هاش دامن خودشو میگیره
ممنون از به اشتراک گذاشتن تجربتون ، قطعا روی بچه ها هم اثر میذاره
***
فکر میکنم بهترین حالت اینه که با پسرتون مثل یه دوست حرف بزنین و تجربه هاتون را در اختیارشون بذارید یا حتی غیر مستقیم از طریق کسی بگید ، جوان ها معمولا از دوستاشون بهتر میپذیرن تا از والدینشون.
درسته
خب الحمدلله من شامل قسمت اول جوابتون هستم
نمیشه گفت همه مشکلات مربوط به سن هست
خانم هایی با سن کم از همسرشونم همین مشکلات را خواهند داشت
البته اگه بدونیم از زندگی چی میخواهیم و درک درستی ازش داشته باشیم قطعا سن بزرگ خانم هم مشکلی بوجود نمیاره ...
من خودم کلا مخالف اینم بزرگتر از طرف مقابل باشم اما خب دیدم کسانی رو که با هیچ مشکلی و هیچ ترسی زندگی خوب تری داشتن !
آن کسایی که دیدید زندگی خوبی داشتن ، توی دل آن خانم یا آقا بودید؟ از نگرانیهایش خبر دارید؟ به نظر شما این مطالب را به دیگران خواهد گفت؟
اصولا گفتن این مطلب که کسی زندگی خوبی یا بدی دارد از دید دیگرانی که خارج از آن زندگی هستند اشتباه است ، حتما شده که بشنوید مثلا 2 نفر جدا شدند و خیلی تعجب کنید و بگویید ، اینا که با هم خوب بودن ، پس چی شد؟!
از دست مردها باید چکار کرد آخه؟
همش باید ترس از دست ندادنشون رو تو هر شرایط و هر سن داشت ...
کسی که اعتماد به نفس داره و به خودش مطمئن هست ، چه زن و چه مرد ، نگران چیزی نخواهد بود ، نگرانی مربوط به کسایی است که خودشون هم میدونن کمبود و ضعف دارن.