بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

منطق خوب ، حس خوب !

عقیده دارم قدم اول را با منطق بردارید ، حس خوب هم پشتش می آید ، یعنی چی که احساس منطق ندارد ؟ توی رویا که زندگی نمیکنید، زندگی واقعی اتفاقا فقط منطق را میشناسد و احساسی هم اگر باشدبا منطق درست خود را هماهنگ میکند.یه امتحان ساده ، برین به سوپر محلتون ، از صبح تا شب از حافظ و سعدی ، اصلا از شاهنامه ، یا فروغ و سهراب و نیما براش بخونین ، ببینید یه بسته پنیر بهتون میده؟!

شروع یک رابطه است و با هم تفاهم ندارید؟ هر روز یک اختلاف و درگیری دارید؟ مثلا شروع یک آشنایی هست و هنوز برای هم عادی نشدید و تازه هستید ولی نمیتونید همو تحمل کنید؟

فردای زندگی که هیجان ها فروکش کنه و یه سری مسائل براتون یکنواخت بشه ، تازه چشمتون باز میشه و چیزایی را میبینید که هیجانهای حسی،  قبلا نمیذاشت که ببینید.

مسائل و کمبودهای منطقی زندگی ، هیچوقت براتون عادی نمیشه ، برعکس ظاهر و موارد حسی که چند ماه که بگذره دیگه براتون چندان اهمیتی نخواهد داشت ، مسائل منطقی زندگی تا همیشه دغدغه شما خواهد ماند.

این چیزایی که اینجا ساده مینویسم را ساده نگیرید !

نظرات 5 + ارسال نظر
سارا شنبه 28 تیر 1399 ساعت 11:46 http://15azar59.blogsky.com

یاد سریال ارایشگاه زیبا افتادم که اقای دست فروشه دائم به اسد و اقای ستون زاده میگفت:
"انسان باید منطق داشتَه باشد"

حرف درستی میزده ، احساس صرف و بدون تفکر ، فقط مدت کوتاهی میتونه زیبا بمونه !
ممنون از حضور و نظر شما

فهیمه شنبه 28 تیر 1399 ساعت 00:55 http://shekarestan1.blogfa.com

سلام ممنون بابت حضور در وبم
افرین عالی بود پستتون

سپاس از حضور شما

قاصدک جمعه 27 تیر 1399 ساعت 12:37

ببخشید خواستم نظرمو کامل تر کنم به عقیده من آدما باید با منطق پیش برن و همدیگه رو خوب بشناسن و بر حسب وجود شباهت های اساسی همدیگه رو انتخاب کنن. من فکر میکنم هیچ آدمی دقیقا شبیه کس دیگه نیست و اختلافات جزئیی همیشه هست و مطمئنا اگه شروع با منطق باشه و هنوز احساسی در جریان نباشه اتفاقا اوایل آدما با اختلاف سلیقه هایی رو به رو میشن که با درک طرفین قابل چشم پوشیه چون از نظر اونا اساسی نبوده و رفته رفته در طی زندگی هم احساس زیادتر میشه و هم اختلاف سلیقه ها کمتر؛ البته این تجربه شخصی خود من بود که گفتم.
به طور کلی نظرمو بگم: به نظرم اگه آدما با احساس شروع کنن و منطق رو خیلی در نظر نگیرن اوایل زندگی عشق و است و صفا ولی رفته رفته احساسات کمتر و زندگی چهره واقعیش رو نشون میده. ولی اگه با منطق شروع بشه اوایل یه کم شاید سخت تر باشه چون احساسی در میان نیست و اختلافات جزئی هم بزرگ به نظر میاد چون تسهیل گری در میان نیست ولی رفته رفته زندگی شیرین تر میشه و احساس پر رنگ تر میشه
بهترین حالت هم اینه که انتخاب منطقی باشه و حالا به هر شکلی احساس هم قبل شروع زندگی زیاد شده باشه.

من هم پاسخ به نظر شما را کاملتر میکنم :
اگر لذت کوتاه مدت و هیجان موقتی در روابط خود میخواهید، بدون در نظر گرفتن آینده ، با احساس شروع کنید ، اگر یک رابطه پایدار و مداوم میخواهید با نگاهی به آینده ، با منطق آغاز کنید و اگر به احساس رسیدید ادامه دهید.از احساس نمیشه به منطق رسید(چشمهای عقل بسته است) ، ولی از منطق میشود.
در اینکه انسانها شخصیت های متنوع و گوناگونی دارند بحثی نیست ،میشود که یک شروع منطقی داشت ، زمانی را برای آشنایی گذاشت (از دید من حداقل 6 ماه الی یکسال) و بعد تصمیم نهایی را گرفت.شاید آدمها بتوانند درون خود را 2-1 ماه پنهان کنند ولی در یک بازه زمانی مناسب و دقت کافی و دور بودن از هیجانهای حسی ، میشود احتمال انتخاب مناسب را بیشتر کرد. البته به این اعتقاد دارم تا 2 نفر زیر یک سقف زندگی نکنند و چند سال هم نگذشته باشد ، نمیشود قاطعانه در مورد خوب یا بد بودن آن رابطه اظهار نظر قطعی کرد.
سپاس از حضور و نظر شما

قاصدک جمعه 27 تیر 1399 ساعت 11:46

موافقم

سپاس از حضورتون

بارون پنج‌شنبه 26 تیر 1399 ساعت 19:46

حرفتون کاملا درسته ولی سخت..
یه نگاه کاملا منطقی میخواد.
( اگر قبل تر ها همچین چیزی به من میگفتن گارد میگرفتم، اما الان برام قابل قبول تره و فکر میکنم اگر بخوام منصفانه نظرمو بگم خیلی خیلی درست تر و به واقعیتهای زندگی نزدیک تره، در حالی که برای من در بیشتر موارد احساس بر منطق حاکم بوده و نمیخوام بگم خوب نیست اما منطقی که به احساس منتهی بشه عاقلانه تر و پایدارترهست)

اینجا هستیم تا همین حرفهای ساده ولی مهم را بهم بزنیم ، پذیرفتن یا عدم پذیرش دیدگاه من ، مهم نیست ، فقط میشه به اینها هم فکر کرد ، همین !
حضورتون باعث پر محتوی شدن اینجا میشه ، ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد