بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی
بلاگر

بلاگر

تجربه های مردانه زندگی

دوشنبه ، یه روز معمولی؟

سر کار بودم ، آمدم خونه ، غذایی خوردم ، همه چیز معمولی و عادی بود ، تا اینکه فکر کردم به اینکه یه روز دیگه عمرم گذشت !

این معمولی نبود ، به اینکه یک روز دیگه به نبودن نزدیک شدم و 24 ساعت طلایی من گذشت ،این باعث شد دوشنبه من متفاوت بشه ، امروز حالم خوب بود؟ از دیروزم بهتر بودم؟ کاری کردم که نشون بده زنده ام و هیجان تو رگهای زندگیم جریان داره؟ دارم با دقایق عمرم چه میکنم؟ هیجان و تفاوت امروزم چی بود؟ امروزم را هدر دادم یا زندگی کردم؟

یه روزی میاد برای همه که برای یک دقیقه هم  التماس خواهیم کرد ، فقط برای یک دقیقه بیشتر !

نظرات 4 + ارسال نظر
ترانه سه‌شنبه 7 مرداد 1399 ساعت 01:23 http://taraaaneh.blogsky.com

بنظر من اگر روزی احساس آرامش کردیم و بهمون خوش گذشته یعنی از دستش ندادیم. یا اگر روزی بسختی کار کردیم و خسته شدیم و رنج کشیدیم اما به هدف درازمدتتمون نزدیک تر شدیم بازهم از دست نرفته.

آرامش و نزدیک شدن به هدف
ممنون از نظر خوبتون

بارون دوشنبه 6 مرداد 1399 ساعت 21:49

قدم مجازی تمام دوستان خوبم روی چشم، چای با عطر هل و زعفران که قابل دار نیست، این اصلا یه تعارف نیست

بازم خوبه !
ممنون از تعارف و حضورتون

بارون دوشنبه 6 مرداد 1399 ساعت 21:18

دوشنبه من معمولی نبود، اعصاب خرد!
با این وجود هر چه به اتمام روز نزدیکتر شدم دیدم هیچکدوم ارزش ناراحت کردن و خراب کردن روزها و دقایق من رو ندارن، و با یه چای با عطر هل و زعفران به زندگی برگشتم

خوشحالم از برگشتتون و حق داشتم از غذاهایی که درست میکنم به همنشینان محترم مجازی تعارف نکنم ، یکی هم شما که تعارفی از چای هل و زعفران به کسی نکردید !

من دوشنبه 6 مرداد 1399 ساعت 21:08 http://me2020.blogsky.com

چیزی با ارزش تر از این ساعات طلابی نداریم که متاسفانه خیلیا وقتا یادمون میره قدر بدونیم

دقیقا من هم به این فکر کردم !
ممنون از حضورتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد