پیشنهاد به کسایی که در حال زندگی هستند یا بالاخره یه روزی به آن خواهند رسید ، در شبانه روز فقط یک ربع ساعت از هم قول بگیرید برای زنگ همصحبتی ، حتی وقتی هم حس میکنید حرفی هم برای گفتن ندارید در آن 15 دقیقه دست همو بگیرید و بهم نگاه کنید، ساعت مشخصی هم برایش بذارید و حتی اگر در میهمانی هم بودید ، در ساعت زنگ همصحبتی این کار را بکنید ، دقایقی که صرفا با هم و در رابطه با هم حرف میزنید و اختصاص به هم میدهید، اگر از هم گله ای دارید ، انتقادی دارید ، بهم بگویید ، باور کنید اگر این 15 دقیقه را از 1440 دقیقه شبانه روز را به هم اختصاص دهید ، خیلی از مسائل پیش نمی آید و خیلی از مشکلات حل میشود ، حتی اگر قهر هم بودید موظف باشید در آن زمان دست همو بگیرید و با هم حرف بزنید و بعدش دوباره به قهرتان ادامه بدهید ! (لبخند)
میشه 5 شنبه و جمعه ها را هم تعطیل کنید !
امکانش هست
اتفاقا به نکته خیلی خوبی اشاره کردی، همیشه مدرسه و بودن با دوستان رو دوست داشتم اما تقریبا در تمام طول تحصیلاتم از درس خوندن فرار میکردم،
الان و در این جایگاهی که هستم خیلی خیلی به درس خوندن علاقه بیشتری دارم اما خب ماهی رو هر وقت از آب بگیری همچین هم تازه نیست، بستگی داره در فصل خودش باشه یا نه تا طعم واقعی تازگی رو حس کنی، در مورد این پست شما و کلا هر موقعیتی در زندگی، کاش تا دیر نشده و فرصت هست به فکر باشیم، چون ممکنه زمانی بخوایم کار درست رو انجام بدیم که دیر شده باشه، زنگ همصحبتی هم همینطور.
ماهی رو هر وقت از آب بگیری میمیره !
سپاس از صداقت در نظرتون !
آخی، چه زنگ باارزشی
حتی از زنگ آخر آخرین روز اسفند که مدرسه ها قرار بود تعطیل بشه و بشتابیم به سمت دل خوشی های کوچیک هم شیرین تر بود.
اگر برای این زنگ هم همون علاقه به مدرسه (فرار از مدرسه در روز آخر اسفند !) را داشته باشید ، به جایی نمیرسید . (لبخند)
ممنون از حضورتون