همه ما پدری داشتیم یا داریم که سالها پیش میخواست یه خونه ویلایی با استخر به قیمت ...(خیلی ارزان) بخره ولی نخریده یا یه خونه ویلایی داشته که به قیمت خیلی ارزان فروخته !
اونایی که در میانسالی هم هستند شاید خودشون از این کارا کردند ، چیزی را نخریدند یا فروختند که الان گران شده !
هی بشینیم افسوس بخوریم و یادآوری کنیم که اگر این کار یا اون کار را میکردیم الان وضعمون اینجوری یا اونجوری بود ، غیر اینکه بهتون فشار روحی میاره ، اتفاق دیگه ای نمیفته ،نمیشه بگم بهش فکر نکنید ، هیچ چیز حتی خودِ آدم هم نمیتونه جلوی افکارش را بگیره ، فکرمون آزاد ترین چیزیه که داریم ، ولی براتون یه پیشنهاد دارم ، هر وقت این فکرا آمد سراغتون بدون علت بخندید ، حتی شده الکی !
امتحان شده ، شما هم همین الان امتحان کنید ، جواب میده ، چون با این پُست احتمالا براتون یادآوری شده که چی فروختی و چی نخریدی ! (لبخند)
شاید عجیب باشه ولی هیچ وقت از این موضوعات ناراحت نشدم، حتی یادآوریشون هم غمگینم نمیکنه شاید بابت مسائل خیلی کوچیکتر که دلی هست ناراحت بشم اما اینا نه
گفتین شده الکی بخندین خندم گرفت
من که شرطی شدم ، هر وقت یادش میفتم خندم میگیره و اصل قضیه یادم میره ، باز الان خندم گرفت !
امتحان می کنیم چشم
کار خوبی میکنی
یعنی الان خنده را شروع کردید؟
که بعداین فکرا بخندیم
امتحان کنید ، یعد یه مدت شرطی میشید و خندتون میگیره و دیگه زیاد فکرشو نمیکنید.
مگه میشه؟!
چی میشه؟ متوجه نشدم
آدم خوبه یه سری چیزا رو بپذیره و فقط ازش به عنوان تجربه نگاه کنی،سخته ولی شدنی
اونم تجربه ای که ازش استفاده کنه ، نه اینکه به چشم یه اتفاق بهش نگاه کنه و از کنارش بگذره.
ممنون از همراهیتون